شناسه خبر : 26092 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

جوازی برای کشتن رقابت

آمریکا باید از مجوزدهی زیاد برای مشاغل خلاص شود

تعداد زیادی از ایالت‌ها به رانت‌خواران اجازه داده‌اند افسارگسیخته شوند. بعضی افراد در سرزنش بازارهای آزاد برای نابرابری درآمد و نبود تحرک اجتماعی در آمریکا عجله می‌کنند.

تعداد زیادی از ایالت‌ها به رانت‌خواران اجازه داده‌اند افسارگسیخته شوند. بعضی افراد در سرزنش بازارهای آزاد برای نابرابری درآمد و نبود تحرک اجتماعی در آمریکا عجله می‌کنند. در میان کشورهای ثروتمند، آمریکا کشوری است که بین یک درصد بالایی پردرآمدها و سایر مردمش شکاف افتاده است. اما آنهایی که این مورد را ناشی از رقابت نامتناسب یا جهانی‌سازی افسارگسیخته در پایتخت سرمایه‌داری می‌دانند حقیقتی عجیب را نادیده می‌گیرند. بازارهای کار آمریکا که بسیار با سیاست اقتصاد آزاد فاصله دارند، تحت قوانین و مقررات بی‌نهایت دولت هستند. نتیجه نبود رقابت، افزایش درآمدها به خصوص در انحصاری‌ترین مشاغل از جمله پزشکی و وکالت است. این فشاری است که بر سایرین تحمیل می‌شود.

22 درصد کارگران آمریکایی تنها برای داشتن شغل خود باید مجوز داشته باشند، که این رقم در سال 1950 پنج درصد بود. متصدیان بار در 13 ایالت باید مجوز داشته باشند؛ مکانیک‌ها در تمام ایالت‌ها به جز کانِتیکِت نیاز به مجوز دارند. در لوئیزیانا حتی گلفروشان باید مجوز داشته باشند.

مجوزها ورود به مشاغل را دشوار می‌کنند. همه افراد توانایی پرداخت حق ثبت یا صرف وقت برای مطالعه در آزمون پیش از گرفتن مجوز برای سرِو آبجو یا لاک زدن ناخن برای مشتریان را ندارند. ذی‌نفعان از این موانع که وارد بازار کار می‌شوند همان کارگران کنونی هستند که دستمزدهایشان زمانی افزایش می‌یابد که رقابت سرد شود.

افزایش دستمزد برای کارگران ساده تنها چهار تا پنج درصد است. در مقابل، صدور مجوز درآمد افراد دارای پردرآمدترین مشاغل را تا یک‌چهارم افزایش می‌دهد. پزشکان، دندانپزشکان و وکلا همگی از قوانینی که مانع می‌شود که رقبای کم‌مهارت حتی ابتدایی‌ترین خدمات را ارائه دهند بهره‌مند می‌شوند.

این قوانین را به نام حمایت از مشتری تبلیغ می‌کنند. اما کارهایی چون صدور بعضی نسخه‌ها یا تنظیم اسناد حقوقی عادی به ندرت نیازمند سال‌ها تحصیلات کارشناسی ارشد پرهزینه است. حتی ممکن است کارشناسانی که شایستگی‌های رسمی کمتری دارند این کارها را بهتر انجام دهند. شواهد به‌دست‌آمده از ایالت‌هایی که در آنها پرستاران کاملاً آموزش‌دیده می‌توانند عمل جراحی انجام دهند نشان می‌دهد که آنها مراقبت‌های اولیه را به همان خوبی پزشکان ارائه می‌دهند. اما در بیش از نیمی از ایالت‌ها این کار ممنوع است و اغلب پرستاران ملزم هستند این کارها را تحت نظارت پزشکانی انجام دهند که طبیعتاً هزینه هنگفتی را برای این حق انحصاری طلب می‌کنند.

بعضی از قوانین بازار کار معقولانه است. زمانی که خریداران نمی‌توانند به راحتی درباره کیفیت قضاوت کنند، باید دولت وارد شود. اما نقایصی نیز وجود دارد. از آنجا که قانونگذاران تخصص لازم را ندارند که قضاوت کنند چه کسی می‌تواند یک کار خاص را به طور ایمن انجام دهد، مثلاً یک کار دندانپزشکی، پس اغلب از افراد متخصص می‌خواهند تا قوانین مربوط به تخصص خودشان را تنظیم کنند. به ناچار، انجمن‌های حقوقی دولتی که مسوول تصمیم‌گیری درباره این هستند که چه کارهایی «حاکمیت قانون» است تمایل دارند که افراد غیرحقوقدان را وارد کار نکنند. راه‌های بهتری برای کمک به مشتریان وجود دارد. دولت می‌تواند شایستگی‌ها و القاب لازم، مثلاً «طراح داخلی مجاز» را صادر کند اما مشتریان را آزاد بگذارد خودشان تصمیم بگیرند. آیا چنین گواهی‌هایی نشانه معتبری از کیفیت خدمت ارائه‌‌شده است یا خیر. این روش در امور مالی نیز مفید است، جایی که شایستگی‌های اختیاری در دسترس است (مثلاً «تحلیلگر مالی مجاز»). یا اینکه دولت می‌تواند از بازرسی به جای صدور مجوز استفاده کند که روش بهتری است: یعنی ملزم کردن آشپزها و پیشخدمت‌ها به گذراندن دوره‌های آموزشی که دولت طراحی کرده، یا هر از گاهی بررسی اینکه آیا رستوران تمیز است. بازرسی‌ها می‌تواند با اعتبارنامه همراه باشد، مانند زمانی که رستوران‌ها گواهی سلامت و امنیت دریافت می‌کنند و باید آن را در معرض دید مشتریان قرار دهند.

نیروهای بازار، برخلاف عدم تقارن اطلاعات، اغلب از همه بهتر است. جراحی مغز پیچیده است، اما نیازی به مجوز ندارد، البته جراحان باید مدرک پزشکی داشته باشند. در بریتانیا هرکسی می‌تواند خارج از دادگاه مشاوره حقوقی بدهد. مردم بیشتر از دولت تمایل دارند که گزینه‌های بهتری را برای خود انتخاب کنند، به‌خصوص در دنیای نظرات آنلاین و وب‌سایت‌های مقایسه قیمت. دولت می‌تواند با ملزم کردن شفافیت در قراردادها به نفع جریان اطلاعات حرکت کند. مثلاً اگر از خریداران بهره‌برداری شود، آنها بتوانند به دادگاه شکایت کنند.

فروریختن مانع

به گفته میلتون فریدمن شما می‌توانید با مشاهده اینکه چه کسی لابی‌گری می‌کند مشخص کنید چه کسی از مجوزدهی نفع می‌برد (که مشتریان به ندرت از آن نفع می‌برند). اجازه دادن به متخصصان برای به دست گرفتن قدرت دولت در برابر رقبای بالقوه احمقانه و پرهزینه است. زمانی که قانونگذاران ناگزیرند مجوز صادر کنند، باید هدفشان افزایش رقابت و نیز حمایت از مشتری باشد. مجوزدهی افسارگسیخته نه‌تنها بازارها را مسموم می‌کند، بلکه احساسات نسبت به بازارهای ناموفق را تباه می‌کند. دولت‌ها باید قوانین را کنار بگذارند، و آمریکا نیز واقعاً باید منزلگاه بازارهای آزاد باشد.

منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...