شناسه خبر : 25763 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

فرصت اصلاح را نسوزانیم

بررسی کارآمدی «اصلاح سن بازنشستگی» در گفت‌وگو با محسن ریاضی

محسن ریاضی می‌گوید: بانک جهانی نظام چندلایه اصلاحات را توصیه می‌کند. اینکه در این شرایط پیشنهاد اصلاح سن بازنشستگی را مطرح کنیم اقدام خوبی است اما جامع نیست.

فرصت اصلاح را نسوزانیم

از نگاه معاون دفتر برنامه‌ریزی اقتصادی و اجتماعی سازمان تامین اجتماعی صندوق‌های بازنشستگی در شرایط فعلی یکی از معضلات اقتصادی کشور محسوب می‌شوند و در ضرورت اصلاحات برای صندوق‌های بازنشستگی هیچ بحثی نیست. محسن ریاضی درباره وضعیت این صندوق‌ها می‌گوید: «از نظر مالی کم آورده‌اند، پایداری مالی آنها به مخاطره افتاده و نیازمند این هستند که پایداری مالی آنها به گونه‌ای شود که بتوانند تعهدات خود را به مشتریان ایفا کنند.» وی درباره پیشنهاد افزایش سن بازنشستگی این اقدام را تنها یک مسکن می‌داند و اظهار می‌کند: این اصلاح فوایدی خواهد داشت اما نکته مهم این است که مگر ما چند نوبت می‌توانیم در این سیستم فرصت اصلاح داشته باشیم. نباید این فرصت را بسوزانیم. نباید مثل اجرای هدفمندی یارانه‌ها اقداماتی کنیم که بعد پشیمان شویم، باید بهترین روش اصلاح را انتخاب کنیم. ریاضی تصریح می‌کند: حالا که با اصلاحات ممکن است عده‌ای ابراز نارضایتی کنند، آیا بهتر نیست روش مطمئن‌تر و با اتکای بیشتر به مطالعات کارشناسی را انتخاب کنیم؟

♦♦♦

 احمد میدری، معاون رفاهی وزارت کار پیشنهاد اضافه‌شدن سن بازنشستگی به میزان شش ماه در هر سال را مطرح کرده است. چرا این اصلاح ضروری به نظر می‌رسد؟

صندوق‌های بازنشستگی در شرایط فعلی یکی از معضلات اقتصادی کشور محسوب می‌شوند و به عنوان یکی از سه چالش اصلی در برنامه ششم توسعه به آن توجه شده است. پس در ضرورت اصلاحات برای صندوق‌های بازنشستگی هیچ بحثی نیست. چراکه از نظر مالی کم آورده‌اند، پایداری مالی آنها به مخاطره افتاده و نیازمند این هستند که پایداری مالی آنها به گونه‌ای شود که بتوانند تعهدات خود را به مشتریان ایفا کنند. مشتریانی که اگر یک روز هم خدمات به آنها عرضه نشود، می‌توانند مسائل قابل توجهی برای کشور به وجود آورند. وقتی مستمری بازنشستگان عقب بیفتد احتمال بروز آسیب‌های دیگر وجود دارد. بنابراین اصلاحات ضرورت قابل توجهی دارد منتها برای اصلاحات روش‌های مختلفی هست. یکی از این روش‌ها اصلاحات پارامتریک است که پارامترهای سیستم را تغییر می‌دهند. این تغییر پارامترهای سیستم به نحوی انجام می‌شود که رشد منابع افزایش یابد و رشد مصارف کم شود. مثلاً ماندگاری بیشتر افراد در سیستم باعث خواهد شد که پایداری مالی این صندوق‌ها بهبود یابد. در اصلاحات پارامتریک یکی از اقداماتی که می‌توان انجام داد اصلاح سن بازنشستگی است. افزایش سابقه هم می‌تواند روشی در این زمینه باشد. از دیگر روش‌ها اصلاح فرمول مستمری‌ها هم می‌تواند باشد. هر موردی که روی شرایط برخورداری از تعهدات و مقدار تعهداتی که سازمان می‌دهد انجام شود، اصلاحات پارامتریک خواهد بود. اما توجه کنید که این اصلاحات پارامتریک یک مسکن است و بعد از چند سال دوباره مشکلات فعلی خود را نشان خواهد داد. در مبانی نظری صندوق‌ها هم بر این مساله تاکید می‌شود که هر دو سه سال یک بار قوانین پایداری مالی رصد و اصلاح شود. از سوی دیگر ما اصلاحات سیستماتیک را هم داریم. بانک جهانی نظام چند‌لایه اصلاحات را توصیه می‌کند. اینکه در این شرایط پیشنهاد اصلاح سن بازنشستگی را مطرح کنیم اقدام خوبی است اما جامع نیست. چرا سالی شش ماه افزایش دهند و مثلاً سالی یک سال سن بازنشستگی را زیاد نکنند؟ چرا اصلاً روی نرخ حق بیمه اصلاحاتی را پیشنهاد نداده‌اند؟ وقتی هدف پایداری مالی است چرا سراغ روش‌های دیگر نرفتند؟ چرا از این همه روش‌های موجود که می‌توانند مسکنی برای این مساله باشند، اصلاح سن بازنشستگی انتخاب شده است؟ آیا مطالعه‌ای در این مورد انجام شده است؟ اصلاً چرا اصلاح پارامتریک مدنظر قرار گرفته است؟ ضمن اینکه شما توجه کنید اصلاحات کار بسیار سختی است. اگر از بین روش‌های مختلف یک روش را انتخاب کردید و انجام دادید و آن‌وقت چند سال بعد مشخص شد این روش مناسب نیست، دیگر امکان اصلاح خیلی سخت‌تر می‌شود. برای همین بهتر است اگر قرار بر انجام اصلاحاتی است روش مطمئنی را انتخاب کنند. ما نباید تجربه هدفمندی یارانه‌ها را فراموش کنیم. در دوره‌هایی تاکید بر اجرای هدفمندی یارانه‌ها بود که بالاخره انجام دادند اما به بدترین شکل ممکن. من امیدوارم در اصلاحات مربوط به سیستم تامین اجتماعی دیگر این تجربه تکرار نشود.

 به نظر شما علت انتخاب این روش از سوی دولت چیست؟ آیا این روش هزینه کمتری نسبت به دیگر روش‌ها برای دولت داشته است؟

در واقع هزینه این اقدام به بازنشسته‌ها تحمیل می‌شود. اگر دولت می‌خواست نرخ حق بیمه را افزایش دهد باید خودش یا کارفرماها هزینه را پرداخت می‌کردند اما اکنون در روش اصلاح سن بازنشستگی این کارگر است که باید هزینه اصلاح مدنظر را پرداخت کند. باید دید کارگران چنین اقدامی را قبول می‌کنند. به نظر شما تشکل‌های کارگری در این زمینه موافقت می‌کنند؟ اصلاً مشخص شده که این طرح برای کارگران و کارمندان فعلی انجام شود یا برای کسانی که تازه مشغول به کار می‌شوند این طرح اجرا خواهد شد؟ ابهامات و سوالاتی در این مورد وجود دارد. باید دید این پیشنهاد بر اساس چه مطالعه‌ای مطرح شده است. ابتدا محاسبات و مطالعات را باید مطرح کنند و سپس بگویند کدام روش اصلاحی را گزینش کرده‌اند.

 برای عملی شدن این پیشنهاد قرار است از طریق بودجه سال آینده اقدام کنند. آیا دولت باید از طریق بودجه این اصلاح را انجام دهد؟

این موارد اصلاحی باید در قانون سازمان تامین اجتماعی لحاظ شود، چرا قانون بودجه؟ در قانون تامین اجتماعی اشاره شده که سن و شرایط بازنشستگی چگونه است. بنابراین اگر قرار بر انجام تغییری باشد باید قانون تامین اجتماعی اصلاح شود و ما کاری به بودجه در این مورد نداریم. در واقع قرار است شرایط مندرج در قانون تامین اجتماعی را تغییر دهیم، برای این کار چرا سراغ بودجه رفته‌اند؟ به همین دلایل است که فکر می‌کنم این پیشنهاد چندان با کار کارشناسی همراه نیست. احتمالاً در این دوره پرچالش صندوق‌های بازنشستگی و احساس نیاز به اصلاحات، خیلی فوری بحث افزایش سن بازنشستگی را مطرح کرده‌اند، منتها اینکه این کار بهینه است یا نه، نیاز به بررسی‌های بیشتری دارد.

 ضمن اینکه ما در برنامه‌های توسعه اصلاح و پیاده‌سازی نظام چندلایه تامین اجتماعی را داریم. اگر قرار است از طریق قانون بودجه اقدام کنند پس آن بحث پیاده‌سازی نظام چندلایه تامین اجتماعی چه جایگاهی دارد! مسائلی مانند اثرگذاری این اصلاح بر منابع و مصارف خیلی اهمیت دارد و باید دید با این اقدام چه میزان می‌توان به تعادل مالی سازمان تامین اجتماعی کمک کرد. تا آنجا که من اطلاع دارم در این‌گونه موارد مطالعاتی صورت نگرفته است. با این حال شک نکنید که این طرح فوایدی خواهد داشت اما نکته مهم این است که مگر ما چند نوبت می‌توانیم در این سیستم فرصت اصلاح داشته باشیم. نباید این فرصت را بسوزانیم. نباید مثل اجرای هدفمندی یارانه‌ها اقداماتی کنیم که بعد پشیمان شویم، باید بهترین روش اصلاح را انتخاب کنیم. حالا که با اصلاحات ممکن است عده‌ای ابراز نارضایتی کنند، آیا بهتر نیست روش مطمئن‌تر و با اتکای بیشتر به مطالعات کارشناسی را انتخاب کنیم؟ مثلاً چرا شش ماه به سن بازنشستگی در هر سال اضافه شود؟ می‌توان این مدت را بیشتر کرد. اصلاً با این اصلاحیه آن‌وقت آن نظام چندلایه که دولت به دنبالش بود چه تکلیفی خواهد داشت. جوی که راه افتاده و همه اصلاحات می‌خواهند نباید به این منجر شود که روش‌های بهینه مورد بررسی قرار گیرد.

 سالانه 60 هزار میلیارد تومان از جیب دولت برای تامین کمبودهای صندوق‌های بازنشستگی هزینه می‌شود. برای اینکه بتوان خیلی زود یعنی برای سال آینده این رقم را کاهش داد چه می‌توان کرد؟

باید توجه کرد اصلاح سن بازنشستگی نمی‌تواند به چنین موضوعی کمک کند. اما اقدامی که در کوتاه‌مدت ممکن است جوابگو باشد همان استفاده از منابع دولت است. گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس که اخیراً منتشر شد بحث بر سر موضوعاتی چون بهینه‌سازی سرمایه‌گذاری، اصلاح مدیریت سیستم، کمک دولت، بازپرداخت بدهی‌های دولتی به صندوق‌ها و موارد مشابه را مطرح کرده بود. در مجموع باید بگویم روش‌ها شناخته‌شده است و قرار نیست ما چرخ جدیدی ایجاد کنیم. درباره همه این چرخ‌هایی که ایجاد شده باید مطالعه صورت بگیرد و مشخص شود که کدام‌یک برای ما مفیدتر است. منتها مشکل این است که دولت نمی‌خواهد هزینه‌های کوتاه‌مدت اصلاحات را بر منافع بلندمدت آن ترجیح دهد. معمولاً می‌گویند جامعه‌ای پیشرفت می‌کند که سالمندان آن جامعه درخت بکارند تا در آینده جوانان آن جامعه بتوانند از سایه آن درخت‌ها بهره ببرند. متاسفانه در بحث اصلاحات در صندوق‌های بازنشستگی چون نتایج آن میان‌مدت و بلندمدت و دردسرهای آن کوتاه‌مدت است هیچ دولتی حاضر نیست به این سمت برود. شاید یکی از دلایلی که مقوله اصلاحات در صندوق‌های بازنشستگی اینقدر طول کشیده و دولتی حاضر نیست زیر بار آن برود این است که دولت مستقر می‌گوید چرا ما باید هزینه سنگینی بدهیم تا دولت دیگر از نتایج آن منفعت ببرد. اما این تاخیر درمان را سخت‌تر می‌کند. مثل یک سرطان می‌ماند که هرچه دیرتر به سراغ درمان آن بروید، درمان آن سخت‌تر خواهد بود. یعنی صندوق‌های بازنشستگی هم همین‌طور است و هرچه دیرتر به آن فکر کنیم حل آن سخت‌تر خواهد بود. پیشنهاد اصلاح سن بازنشستگی هم حتماً می‌تواند تاثیراتی داشته باشد اما این اصلاح جامع نیست. یعنی ممکن است چهار یا پنج سال بهبودهایی حاصل کند اما بعداً دوباره چنین اتفاق‌هایی رخ خواهد داد.

 این اصلاح می‌تواند تنفسی چندساله برای سازمان تامین اجتماعی به همراه داشته باشد؟

اصلاً، سازمان تامین اجتماعی همین اکنون مشکل نقدینگی دارد. این اصلاح اگر تاثیرگذار هم باشد در چند سال آینده خود را نشان خواهد داد. در واقع اثرگذاری آن به صورت کامل نخواهد بود بلکه شاید در سال‌های آینده فوایدی به همراه داشته باشد. سازمان تامین اجتماعی در حال حاضر نیاز به نقدینگی دارد و اصلاح سن بازنشستگی نمی‌تواند خیلی زود نقدینگی برای سازمان به همراه داشته باشد. شاید پیشنهادهایی که مرکز پژوهش‌های مجلس داده مانند بازپرداخت بدهی‌ها بتواند در کوتاه‌مدت اثری بر مشکلات نقدینگی فعلی سازمان تامین اجتماعی بگذارد. اما اصلاح سن بازنشستگی احتمالاً در میان‌مدت می‌تواند اثر داشته باشد. با این حال دولت هم خودش مشکل مالی دارد و شاید تنها بتواند از بودجه جاری یا عمرانی خود بزند تا بتواند به صندوق‌های بازنشستگی مبلغی را پرداخت کند. سازمان تامین اجتماعی هم در این مورد پیشنهادهایی به دولت داده که مثلاً اجازه انتشار اوراق مشارکت با پشتوانه دولت بدهد یا اینکه سرمایه‌گذاری‌ها و امتیازاتی را به سازمان تامین اجتماعی واگذار کنند. سازمان تامین اجتماعی همه این پیشنهادها را داده و مساله این است که پول نقدی هم وجود ندارد. یکی از مواردی که سازمان تامین اجتماعی بر آن تاکید دارد این است که در صنایع بالادستی و پایین‌دستی نفت اجازه ورود پیدا کند یا در مناطق آزادی که قرار است ایجاد شوند سازمان هم نقش و سهمی داشته باشد.

 اصلاح سن بازنشستگی بیشتر مربوط به طرف شاغلان است تا دولت. به نظر شما اصلاح در کدام طرف موثرتر خواهد بود؟

به نظر من، باید بینابین باشد، چون دولت هم آنقدر منابع ندارد که بتواند بار این اصلاحات را تنهایی به دوش بکشد. مردم هم به نوعی باید هزینه این اصلاحات را قبول کنند. در تمام دنیا هم این‌طور بوده است، یعنی هم دولت پیش‌قدم شده و هم اینکه یکسری هزینه‌ها را ذی‌نفعان صندوق‌ها تقبل کرده‌اند. حالا ممکن است این به شکل افزایش سن بازنشستگی یا کاهش میزان مستمری باشد. ضمن اینکه پیشنهاد آقای میدری در کشورهایی هم اجرا شده و خیلی از کشورها این اصلاح را به صورت سالانه انجام داده‌اند. در واقع یکی از روش‌های معمول این است که به تدریج سن بازنشستگی را اصلاح کنند. منتها آن اقدام در کشورهای دیگر بر اساس یکسری مطالعاتی بوده که به نظر می‌رسد در کشور ما فعلاً از این مطالعات صورت نگرفته باشد.

 متوسط سن بازنشستگی در ایران 51 سال و امید به زندگی بیش از 75 سال است. آیا در کشورهای دیگر چنین اختلافی وجود دارد؟

در کشور ما این اختلاف مورد اشاره نسبت به این میزان در کشورهای دیگر خیلی بالاتر است و به همین دلیل هم نیاز است برای اصلاح این روند اقداماتی صورت بگیرد. در کشورهای دیگر این دو رقم را به یکدیگر نزدیک کرده‌اند و ما حدود چهار تا پنج دهه است که از این کار غفلت کردیم و در نتیجه این فاصله افزایش یافته است. در صورتی که باید هر سه یا چهار سال یک بار وضعیت مالی صندوق‌ها سنجیده می‌شد و اصلاحاتی صورت می‌گرفت اما تاخیر در اصلاح باعث شده که امروز با چنین اختلافی بین سن بازنشستگی و امید به زندگی مواجه شویم. این موضوع هم مثل اصلاحاتی که در روند نرخ ارز و بنزین نیاز بود مدت‌ها مدنظر قرار نگرفته و حال که می‌خواهیم اصلاحی انجام دهیم این اتفاق با مسائلی همراه خواهد بود. اما اگر اصلاحات را از قبل به صورت تدریجی انجام داده بودیم اکنون دیگر حساسیت‌زا نبود. البته در اوایل دهه 80 سازمان تامین اجتماعی تجربه اصلاحی داشت که سقف بازنشستگی با 60 سال سن و 10 سال سابقه کاری را به تدریج اصلاح کردند. در واقع در اوایل دهه 80 یک سال به یک سال این افزایش را انجام دادند و سابقه کاری 10 سال به تدریج زیاد شد تا اینکه به 20 سال سابقه رسید. بدین ترتیب سقف بازنشستگی به 60 سال سن و 20 سال سابقه کاری رسید. از اوایل دهه 90 هم در قانون مصوب مجلس، سازمان تامین اجتماعی را مجبور کردند آقایان بالای 60 سال و خانم‌های بالای 55 سال با زیر 20 سال سابقه کار را بازنشسته نکنند و آنهایی که کمتر از 10 سال سابقه کار دارند امکان خرید سابقه داشته باشند. در مقطع فعلی هم برای اصلاح وضعیت باید سراغ قانون تامین اجتماعی بروند. اما توجه کنید که اقداماتی مانند اصلاح سن بازنشستگی به منزله پاک کردن صورت مساله است و اقدام موقت به نظر می‌رسد و باید فکر بنیادی برای آن شود.

 از نظر معاون رفاهی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اگر فکری برای صندوق‌های بازنشستگی نشود در آینده نزدیک با وضعیتی بحرانی مشابه موسسه‌های مالی غیرمجاز روبه‌رو می‌شویم. این دو بحران چه مشابهت‌هایی با هم دارند؟

بیشتر بحث ناآرامی‌های ناشی از این دو اتفاق است که شباهت‌هایی به هم دارند. شما اگر مستمری بازنشسته‌ها را در پایان هر ماه پرداخت نکنید ممکن است نارضایتی‌هایی در پی داشته باشد که منجر به برخی ناآرامی‌ها می‌شود. در موسسه‌های مالی، موسسه‌ها پولی نداشتند که سپرده‌های سپرده‌گذاران را پرداخت کنند و به نوعی نمی‌توانستند پول پس‌انداز مردم را پس دهند اما در صندوق‌های بازنشستگی بحث نان شب افراد است. به همین دلیل می‌توان گفت مساله امنیتی آن خیلی بیشتر است. شما به تجربه صندوق بازنشستگی فولاد نگاه کنید. در صندوق بازنشستگی فولاد حدود 80 تا 90 هزار بازنشسته بود که با عدم پرداخت به موقع مستمری‌ها، آنها اعتراض‌هایی کردند اما در سازمان تامین اجتماعی بیش از سه میلیون تا سه میلیون و 500 هزار مستمری‌بگیر داریم که اگر مستمری آنها پرداخت نشود، وضعیت وخیم‌تر خواهد بود. اولین بار که مستمری افراد دیرتر پرداخت شود ممکن است اعتراض‌هایی صورت بگیرد. اکنون هم سازمان تامین اجتماعی با مشکلاتی مواجه است و کسری دارد اما به هر شکل ممکن این پرداخت‌ها انجام می‌شود. البته این مبالغ را از اموال و دارایی‌های خود یا با گرفتن وام‌های با سود بالا یا فروش بهترین شرکت‌ها و دارایی‌های پربازده خود تامین می‌کند. برای اصلاح وضعیت فعلی باید مطلوب‌ترین روش را انتخاب کرد و فرصت اصلاح را نباید مانند اجرای نادرست هدفمندی یارانه‌ها از دست دهیم. اصلاحات مقوله‌ای نیست که اگر اشتباهی در آن صورت بگیرد هزینه‌ای به همراه نداشته باشد، بنابراین اگر قرار است هزینه‌ای متقبل شویم بهترین و موثرترین روش را انتخاب کنیم. پیش‌نیازهای لازم برای اصلاحات باید مدنظر قرار بگیرند. اصلاح سن بازنشستگی تنها یک بحث مربوط به صندوق‌های بازنشستگی است، مسائلی مانند بهینه‌سازی سرمایه‌گذاری‌ها یا پرداخت بدهی‌های دولت یا مدیریت صحیح صندوق‌ها یا بهبود شرایط اقتصادی کشور یا مشخص‌تر شدن چارچوب نظارت بر صندوق‌ها از مقوله‌های مهمی هستند که باید مدنظر قرار بگیرند.

دراین پرونده بخوانید ...