شناسه خبر : 25412 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

دیدگاه بده‌بستان در جهان

مشکل با استراتژی جدید امنیت ملی ترامپ

انتقادها از دونالد ترامپ اغلب با این اتهام همراه است که او مردی بدون اصول است. این غیرمنصفانه است. زمانی که نوبت به ایده‌ای وحشتناک می‌رسد (مثلاً باور او مبنی بر اینکه نادانی است اگر آمریکا بخواهد نظم جهانی قانون‌محور را رهبری کند) رئیس‌جمهور کاملاً منطقی است.

دیدگاه بده‌بستان در جهان

انتقادها از دونالد ترامپ اغلب با این اتهام همراه است که او مردی بدون اصول است. این غیرمنصفانه است. زمانی که نوبت به ایده‌ای وحشتناک می‌رسد (مثلاً باور او مبنی بر اینکه نادانی است اگر آمریکا بخواهد نظم جهانی قانون‌محور را رهبری کند) رئیس‌جمهور کاملاً منطقی است. اگر به سال 1987 برگردیم می‌بینیم هفته‌ها پس از آنکه دونالد ریگان با درخواست از رهبران شوروی برای شکستن دیوار برلین جهان را شگفت‌زده کرد، آقای ترامپ نیز آگهی‌های یک‌صفحه‌ای در روزنامه‌های اصلی قرار داد که بیانگر دیدگاهی تاریک بود. آقای ترامپ که آن زمان توسعه‌دهنده املاک و دارای شم تبلیغات بود، در نامه‌ای سرگشاده به مردم آمریکا از کشورش خواست تا «شجاعت» بیشتری در خارج نشان دهد. او ژاپن و سایر متحدان آمریکا را به دستکاری «آشکار» تجارت و جریان ارز برای ثروتمند شدن متهم کرد، در حالی که از امنیت نظامی که آمریکا با حماقت خود رایگان برایشان فراهم می‌کند بهره‌مندند. آقای ترامپ در پایان گفت: «بیایید نگذاریم کشور بزرگ‌مان بیش از این مایه تمسخر قرار گیرد.»

در 18 دسامبر رئیس‌جمهور دونالد ترامپ استراتژی امنیت ملی (NSS) (سندی سطح بالا برای ایمن نگه داشتن آمریکا که هر دولتی باید طبق قانون آن را تهیه کند) خود را ارائه داد و مباهات می‌کرد که دکترین او به نام «نخست آمریکا» سبب شد کشور احترام خود را پس از سال‌ها معامله‌سازی فاجعه‌بار و شکست به‌واسطه سیاست‌های روسای جمهور پیشین دوباره به دست آورد. در واقع، برخلاف چند شکوفایی محدود، استراتژی امنیت ملی راه را برای حذف نقش آمریکا باز کرد که بدون ضرورت نبود اما بدون دیدگاه یا درک این موضوع بود که آمریکا از رهبری کردن جهان چه می‌خواهد.

استراتژی امنیت ملی نسبت به سخنرانی‌های انتخاباتی آقای ترامپ، که درباره آغاز جنگ‌های تجاری، تمسخر قدیمی بودن ناتو و تحسین مزیت‌های شکنجه بود، کمتر افراطی است. این سخنان هرگز در جهت هدایت بدبینی نسبت به آن تاجر سال‌ها قبل منهتن نبود. بلکه با تمسخر بیان می‌کرد که رهبران آمریکا برای دو دهه تصور می‌کردند «درگیر بودن با رقبا و دخالت در موسسات بین‌المللی و تجارت جهانی آنها را به فعالان مهربان و شرکای قابل‌اعتماد تبدیل می‌کند. این فرضیه در بیشتر بخش‌ها اشتباه از کار در‌آمد.»

به همین ترتیب، در استراتژی امنیت ملی تصمیم‌های سختگیرانه‌ای درباره چگونگی پرداختن به چین و روسیه گرفته می‌شود. آقای ترامپ نخستین رئیس‌جمهور آمریکا نیست که از روش‌های تجارت چین یا تبلیغات روسیه شاکی است. در واقع، جنگ‌طلبان از بخش‌هایی از استراتژی امنیت ملی بسیار خشنود می‌شوند، بخش‌هایی که روسیه را برای ترساندن همسایگانش یا مداخله در انتخابات دموکراتیک سرزنش می‌کند، اتهامی که عجیب است آقای ترامپ شخصاً خواهان نشانه گرفتن آن نیست. سیاستمداران امور داخلی و خارجی با دیدگاه‌های متعارف نیز آسوده‌خاطر می‌شوند اگر ببینند استراتژی امنیت ملی، آمریکا را به عنوان نیرویی برای برپایی خوبی در جهان توصیف می‌کند، قدرتی که همچنان برای نهادهایی چون سازمان ملل متحد (که حذف شده) جایگاهی قائل می‌شود.

با وجود این، رشته‌ای بدبینانه نیز در این استراتژی امنیت ملی ترامپ وجود دارد، که از تقویت نهادی صحبت می‌کند که بر سرمایه‌گذاری‌های خارجی برای ریسک‌های امنیت ملی، کمیته سرمایه‌گذاری خارجی در ایالات متحده - به عنوان بخشی از تلاش‌ها در دفاع از «پایگاه ابداع امنیت ملی» (اصطلاحی تازه که تجارت آمریکا، آزمایشگاه‌های ملی دولتی و پژوهشگران دانشگاهی را که آخرین فناوری‌ها را در اختیار کشور قرار می‌دهند در‌بر می‌گیرد)- نظارت می‌کند. ممکن است نیاز باشد برای از بین بردن «دزدی اقتصادی» به دانشجویان علوم و مهندسی از «کشورهای معین» ویزای محدود داده شود. این عدم اعتماد تا تغییرات اقلیمی نیز پیش می‌رود. استراتژی امنیت ملی به جای آنکه گرمایش زمین را تهدید بداند، خواستار مبارزه با سوخت‌های فسیلی، «دستور کار ضد‌رشد»، است که به اقتصاد و امنیت آمریکا زیان وارد می‌کند.

در سال 2006، در استراتژی امنیت ملی رئیس‌جمهور جورج دبلیو. بوش آمده بود که امنیت آمریکا بر دو پایه استوار است: افزایش آزادی، عدالت و کرامت انسانی، و هدایت جامعه رو به رشد دموکراسی‌های جهان. آقای بوش احتیاط را به شکل عقب‌نشینی نشان داد: «ما رهبری را بر انزواطلبی، و جست‌وجوی تجارت آزاد و منصفانه و بازارهای آزاد را بر محافظه‌گرایی ترجیح می‌دهیم.» 9 سال بعد، استراتژی امنیت ملی منتشرشده از سوی باراک اوباما آقای بوش را به دلیل تندروی و سیاه‌نمایی تصویر آمریکا با شکنجه، حملات کور پهپادها و... سرزنش کرد. استراتژی امنیت ملی اوباما خواستار اقدام آمریکا تنها در زمانی بود که منافع پایدار ملی در خطر باشد، و در داخل کشور «سرمشق» قرار گیرد.

جهان‌بینی بده‌بستان

به نظر می‌رسد استراتژی امنیت ملی ترامپ هر دو دکترین بوش و اوباما را رد و اشاره کند که «نه آرزوی تغییر دموکراتیک و نه عدم دخالت»، آمریکا را از خطرات خاورمیانه مصون نمی‌دارد. بسیاری از طرفداران آقای ترامپ نسبت به وعده دوپهلو برای عدم تحمیل ارزش‌های دموکراتیک آمریکا به دیگران، یا پافشاری او مبنی بر اینکه متحدان ارزشمندند زیرا «قدرت آمریکا را بیشتر می‌کنند»، بی‌اعتنا هستند. اما لحن بده‌بستان و معامله‌گونه این استراتژی نگران‌کننده است. آمریکا از نظم پس از جنگ که به طراحی آن کمک کرد بهره زیادی برده است. دونالد ترامپ در سال 1987 اشتباه می‌کرد که تمام هزینه‌های رهبری و هیچ‌کدام از ارزش‌های پایدار آن را نمی‌دید.

منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها