شناسه خبر : 24460 لینک کوتاه

تخریب سلامت به نام درمان

مرز خرافه و طب کجاست؟

برای اینکه بدانیم روش‌های نامناسب تحت عنوان طب سنتی، چه آثار مخربی برای سلامت جامعه به دنبال دارند، باید تعریفی درباره طب سنتی و پزشکی نوین یا طب آلوپاتیک داشته باشیم. محققان پزشکی معتقدند پزشکی آینده جهان integrative (تلفیقی) خواهد بود؛ یعنی مجموعه‌ای از روش‌های پزشکی که شامل پزشکی نوین و انواع روش‌های جایگزین یا طب مکمل است.

 خدیجه رحمانی/ متخصص تغذیه و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی

برای اینکه بدانیم روش‌های نامناسب تحت عنوان طب سنتی، چه آثار مخربی برای سلامت جامعه به دنبال دارند، باید تعریفی درباره طب سنتی و پزشکی نوین یا طب آلوپاتیک داشته باشیم. محققان پزشکی معتقدند پزشکی آینده جهان integrative (تلفیقی) خواهد بود؛ یعنی مجموعه‌ای از روش‌های پزشکی که شامل پزشکی نوین و انواع روش‌های جایگزین یا طب مکمل است. طب سنتی نیز یکی از انواع طب مکمل است. طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی (WHO) نیز که طب سنتی را تایید کرده،‌ این طب عبارت است از مجموعه‌ای از اطلاعات،‌ مهارت‌ها و عملکردهایی که بر اساس تئوری‌ها، عقاید یا باورها و تجربیات جوامع در طول زمان، برای حفظ سلامتی و گاهی برای پیشگیری، تشخیص و درمان بیماری‌های جسمی و روانی در فرهنگ‌های مختلف به کار رفته‌اند.

با توجه به اینکه تاکنون تحقیق علمی مبتنی بر شواهد مانند تحقیقات کارآزمایی بالینی کنترل‌شده روی این روش‌ها انجام نشده و اطلاعات مربوط به آنها صرفاً نسل به نسل منتقل شده‌اند، درباره اثرات آنها جای بحث و سوال وجود دارد. با توجه به دانش امروز و بر مبنای پزشکی نوین، فقط داروها می‌توانند به درمان بیماری‌هایی مثل بیماری‌های عفونی کمک کنند. در عین حال در شرایطی که تغییر سبک زندگی به درمان کمک می‌کند مثل ابتلا به بیماری‌های تحلیل‌برنده، مراقبت‌های اولیه که نشات‌گرفته از طب سنتی است، می‌تواند کمک‌کننده باشد.

نکته مهم فقدان اطلاعات و داده‌های علمی در زمینه اثربخشی طب سنتی است. برای اطمینان از ایمن بودن و اثربخشی این روش‌ها حتماً باید طب سنتی همراه و در کنار پزشکی نوین در سیستم بهداشتی مورد توجه قرار بگیرد و اگر به‌تنهایی به کار برود، قطعاً نمی‌تواند کمک‌کننده باشد. این روش‌ها ممکن است در مراقبت‌های اولیه مفید باشند، ولی درباره بیماری‌هایی که باید با داروهای ویژه درمان شوند کاربرد ندارند چراکه به هیچ عنوان درباره تداخلات این داروها با درمان‌های طب سنتی کار نشده است.

خطرات گیاهان دارویی

موضوع دیگری که باید به آن توجه شود این است که گیاهانی که در این روش‌های درمانی به کار می‌روند،‌ ترکیبات پیچیده‌ای شامل ترپن‌ها، آلکالوئیدها، ساپونین‌ها و... دارند که می‌توانند آثاری مغایر با سلامتی داشته باشند. حتی مطالعاتی وجود دارد که نشان داده اجزای فعال گیاهان با مکمل‌های تغذیه‌ای تداخل پیدا می‌کند، اثر سوء دارد، ممکن است روی متابولیسم و توزیع و دفع دارو در بدن تداخل داشته باشد و حتی ایجاد مسمومیت کند. علاوه بر این امروزه در اکثر گیاهان سموم طبیعی وجود دارد، آفات نباتی و سموم شیمیایی که در پرورش گیاهان به کار می‌رود، نیز می‌تواند مخرب باشد. همه این موارد باید برای خالص کردن دارو مورد توجه باشد. مساله دیگر وجود فلزات سنگین مثل سرب و آرسنیک در گیاهان است. بنابراین اگر مصرف این گیاهان کنترل‌شده و تحقیق‌شده نباشد، می‌تواند برای کودکان و سایر بیماران اثرات سوء و حتی مسمومیت به دنبال داشته باشد. بنابراین باید بسیار با احتیاط به این روش نگاه کرد. همچنین برای اینکه بتوان مولکول، جزء یا سلول اصلی را که به درمان کمک می‌کند،‌ از یک گیاه استخراج کرد، تحقیقات بسیار لازم است. بر همین اساس یک فرد بیمار در مرحله درمان حتماً باید از داروهای رایج پزشکی نوین استفاده کند. البته در کنار آن می‌توان از روش‌های طب سنتی برای کمک به بهبود سبک زندگی بیمار استفاده کرد. در منابع علمی نیز به این موضوع پرداخته شده که طب سنتی در مراقبت‌های اولیه کمک‌کننده است، نه در مرحله مراقبت‌های ثالثیه یا مراقبت‌های آخر که بیماران در شرایط بسیار حادی به سر می‌برند. تاکنون هم در منابع علمی مطالعاتی ندیده‌ایم که حاکی از این باشد که بیماری‌ای به‌تنهایی با این روش‌ها قابل درمان باشد.

در زمینه تغذیه نیز متاسفانه تداخلات بسیار زیادی رخ می‌دهد که من فقط دو نمونه را که در میان مراجعان خود مشاهده کرده‌ام، تشریح می‌کنم.

یک مورد رایج این است که تحت عنوان طب سنتی، افراد را از مصرف لبنیات به‌خصوص شیر و ماست با این استدلال که «سرد» است محروم می‌کنند. درحالی‌که گروه لبنیات یکی از گروه‌های عمده مواد غذایی است که همه گروه‌های سنی به‌خصوص گروه‌های آسیب‌پذیر مانند کودکان، مادران باردار، مادران شیرده و سالمندان به‌شدت به مصرف روزانه آن نیاز دارند. شیر یک ماده غذایی کامل است که به‌جز آهن و ویتامین C سایر مواد مغذی را دارد. ماست نیز تنها ماده پروبیوتیک طبیعی است که می‌تواند به جذب مواد غذایی کمک کند اما متاسفانه این ماده را حذف می‌کنند یا حتی می‌گویند همراه با غذا خورده نشود، در حالی‌که ماست باید همراه با غذا مصرف شود تا شرایط پروبیوتیک را ایجاد کند. تنها نکته‌ای که باید به آن توجه کرد مقدار مصرف است که توصیه ما مصرف یک فنجان ماست به عنوان پروبیوتیک در کنار غذاست. تغذیه سالم تغذیه‌ای است که در آن همه مواد مغذی به بدن ما برسد و در آن از همه گروه‌های غذایی در حد متناسب و متعادل مصرف کنیم تا بین مواد در بدن ما تعادل ایجاد شود، وگرنه بدن به سمت بیماری‌ها می‌رود. بنابراین حتی اگر این افراد بحث سردی را در شیر و ماست مطرح می‌کنند، می‌توانند توصیه کنند شیر همراه مواد گرم مثل عسل و خرما و ماست به همراه موادی مثل گردو، سیر یا نعنا مصرف شود. حذف این مواد با استدلال «سرد» بودن از نظر علمی اشتباه و برای سلامتی خطرناک است.

مورد دیگر که متاسفانه به‌خصوص گریبانگیر پسران نوجوان و جوانی شده که به مراکز ورزشی می‌روند، این است که به آنها گفته می‌َشود برای رفع کم‌خونی از شیره خرما، شیره چغندر و شیره انگور استفاده کنند. متاسفانه توجه نمی‌کنند که وقتی فرد دچار کمبود مواد مغذی که منجر به بیماری مثل کم‌خونی شده، به مقداری از آن ماده مغذی نیاز دارد که به هیچ عنوان از طریق غذا تامین نمی‌َشود. مقدار مواد مغذی موجود در غذاها که باید در حد متعادل مصرف شوند، تنها نیاز روزانه را برطرف می‌کند و برای درمان کمبود فرد باید مکمل دریافت کند، آن هم در یک مدت مشخص با اندازه‌گیری شاخص‌های مشخصی مثل هموگلوبین و آهن. از سوی دیگر شیره‌ها قند زیادی دارند که حتی برای افراد عادی هم مشکل‌آفرین می‌َشود چه برسد به کسانی که دیابت یا زمینه ابتلا به دیابت را دارند. ضمن اینکه جذب آهن در مواد گیاهی بسیار پایین است و برای تامین نیاز بدن به آهن باید مقدار بسیار زیادی از آنها مصرف شود که در این صورت قند زیادشان مشکلات جدی برای بیمار ایجاد می‌کند. شاید بتوانیم بگوییم شیره را جایگزین منابع قندی روزانه خود کنید، اما نمی‌توانیم بگوییم آن را جایگزین مکمل آهن کنید.

این دو مورد مثال‌هایی از این روش‌ها بود. چنین روش‌هایی متاسفانه به هیچ وجه علمی نیستند یعنی هیچ کارآزمایی بالینی روی آنها انجام نشده و نمی‌توان گفت گروه مشخصی از افراد در مدتی مشخص از این مواد استفاده کرده‌اند و این تاثیرات مشخص را گرفته‌اند. در حالی‌که باید درباره این مسائل کارآزمایی بالینی کنترل‌شده صورت بگیرد و نتایج آن در منابع علمی در دسترس عموم قرار بگیرد و بعد از آنها استفاده شود. تا زمانی که این اتفاق رخ نداده، توصیه سازمان بهداشت جهانی (WHO) این است که طب سنتی در کنار طب نوین مورد استفاده قرار بگیرد و به‌تنهایی به عنوان درمان استفاده نشود.

 جایگاه واقعی طب مکمل

طب سنتی جزئی از طب مکمل است. در طب مکمل روش‌های متعددی مانند ماساژدرمانی، آب‌درمانی،‌ موسیقی‌درمانی و هنردرمانی نیز وجود دارد که هر کدام به نوعی به درمان کمک می‌کنند ولی هیچ یک تنها راه درمان نیستند، بلکه در کنار درمان اصلی که فرد با پزشک نوین دارد، می‌تواند از این روش‌ها هم استفاده کند. البته این روش‌ها بیشتر در مراقبت‌های اولیه کاربرد دارند و در مراقبت‌های ثالثیه یا endstage بیماری نمی‌توان به این روش‌های سنتی پرداخت.

باید به مرز بین پزشکی نوین با پزشکی جایگزین یا طب مکمل توجه کرد. علاوه بر طب سنتی، در سایر شاخه‌های طب مکمل نیز گاهی تداخل مشکل‌آفرین می‌َشود. واقعیت این است که مرز اینها برای مردم چندان شناخته‌شده نیست. بنابراین باید به جامعه آموزش داده شود که از این روش‌ها می‌توان برای پیشگیری استفاده کرد نه درمان. اگر در مواردی قرار بر استفاده درمانی است، اولویت با پزشکی نوین است و در کنار آن می‌توان از طب مکمل استفاده کرد. مثلاً بیمار در کنار داروهایش، می‌تواند ماساژ هم دریافت کند. در غیر این صورت چنین روش‌هایی نه‌تنها به درمان کمک نمی‌کند، بلکه اثرات مخرب بر سلامتی دارد. 

دراین پرونده بخوانید ...