شناسه خبر : 24271 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

فضای جدید، بازی جدید

چگونگی افزایش و ارتقای سطح مبادلات تجاری ایران در فضای پسابرجام

امضای توافق‌نامه برجام میان ایران و کشورهای 1+5 اگرچه توافقی سیاسی با پیامدهای امنیتی مشخص بود اما شکسته شدن فضای امنیتی حول جمهوری اسلامی سبب‌ساز گشایش در حوزه‌های مختلف از جمله در اقتصاد، سیاست خارجی، امنیت و... شد.

سمیه مروتی / پژوهشگر حوزه بین‌الملل 

امضای توافق‌نامه برجام میان ایران و کشورهای 1+5 اگرچه توافقی سیاسی با پیامدهای امنیتی مشخص بود اما شکسته شدن فضای امنیتی حول جمهوری اسلامی سبب‌ساز گشایش در حوزه‌های مختلف از جمله در اقتصاد، سیاست خارجی، امنیت و... شد. موج بسامدهای برجام به‌عنوان رویدادی سیاسی به حوزه‌های دیگر کشیده شد و ایران به‌عنوان یکی از قدرت‌های بلامنازع منطقه‌ای که در شرایط پیشابرجام امکان و فضا برای بهره‌برداری از بسیاری از ظرفیت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای خویش در حوزه‌های مختلف را نداشت توانست با مهیا دیدن فضا خود را از زیر سایه سنگین تحریم‌ها و سدهای سیاسی و امنیتی مرتبط با آن خارج سازد.

دولت به‌عنوان ماهیتی سیاسی برای بهره‌برداری از امکانات خود نیازمند ابزار و توانمندی استفاده از آن ابزار و امکانات است؛ بسته شدن درهای کشورها چه به رای چه به اجبار پیامدهای بی‌چون‌و‌چرایی برایشان به یادگار خواهد آورد. حال تفاوت است میان انتخاب آگاهانه و برنامه‌ریزی برای آن یا قهر بین‌المللی و فشار برای پذیرش عقب‌نشینی از حوزه منافع؛ طی سال‌ها با شدت و ضعف کشورهای منطقه و فرامنطقه فضا را برای عرض‌اندام جمهوری اسلامی هر روز تنگ‌تر کردند و با تنگ‌تر شدن حلقه فشارها و تحریم‌های مختلف سعی در اجبار دولت ایران برای پذیرش شروط فوق است که از جمله آن شروط عقب‌نشینی ایران از حوزه تعریف‌شده منافع در منطقه نظیر سوریه، عراق، لبنان، افغانستان، کشورهای حوزه خلیج فارس ‌و... است.

فضای جدید، بازی جدید

امضای توافق‌نامه برجام فضای امنیتی اطراف ایران را از میان برد و به تعبیر بهتر صفت بازیگر امنیتی شده را از کنار اسم ایران خط زد؛ در فضای بین‌المللی بازیگر امنیتی‌شده، بازیگری است که نرم‌های بین‌المللی را نمی‌پذیرد و خواهان تغییر نظم موجود است و به همین سبب تولید هرج‌و‌مرج و ناامنی می‌کند؛ به تعبیر بهتر ایران بازیگر تولیدکننده ناامنی در منطقه نام گرفته بود و تلاش برای نهادینه کردن آن از سوی رقبای منطقه‌ای ایران و بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکا در حال جریان بود؛ اهمیت برجام شکستن این فضا و معرفی چهره جدیدی از ایران به‌عنوان بازیگری طرفدار ثبات و نظم موجود و امنیت‌ساز است و با تغییر فضا، بازی مفهومی و فضاسازی علیه ایران دیگر جایگاه گذشته را نداشته و نیازمند تغییر و بازتعریف مفاهیم گذشته بود. فضای جدید، بازی جدید را می‌طلبد و از این رو دیگر بازیگران با تغییر فضای بازی نیازمند بازبینی در تعاملات و مناسبات خویش هستند و ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. در عین حال، بازیگر برای نقش‌آفرینی به طور قطع به عرصه‌ای نیازمند است که بازیگرانی دیگر با نیازمندی، توان، ظرفیت، ایده و آمال گاهی همسو و گاهی غیرهمسو در حال بازیگری هستند که این به معنای اثرگذاری و اثرپذیری بازیگران از یکدیگر است. زیست سیاسی دولت‌ها خارج از محیط مبادلات و تعاملات با دیگر دولت‌ها میسر نخواهد بود و از این رو، نیاز و وابستگی متقابل کشورها را ناگزیر از پذیرش برخی پیش‌شرط‌ها و شرط‌ها در پیش راندن مسیر خویش می‌کند که ایران دوران پیشا‌برجام به حکم الزام و ناگزیر از شرایط تقدیمی دیگر بازیگران مجبور به پذیرش دشواری‌ها و در نتیجه ناچار به تغییر سیاست‌ها در راستای واکنش به شرایط موجود یا پذیرش آن گام برداشت.

مطابق با تمامی پیش‌بینی‌ها برجام تبعات و پیامدهای متعدد و متفاوتی برای ایران و دیگر کشورهای امضاکننده آن و نیز کشورهای منطقه در پی داشت. همان‌گونه که در سال‌های گذشته تحریم‌ها با نشانه گرفتن توان و ظرفیت اقتصادی ایران و افزایش سطح اعتراضات مردم در ادامه شرایط بد اقتصادی بود، کنار رفتن تحریم‌ها نیز اولین اثر خود را بر بازار و حوزه تجاری و اقتصادی ایران نهاد. با امضا و اعلام رسمی انجام توافق در بهمن سال 1394 بازار به سرعت واکنش نشان داد و این نوسان به معنای خوش‌بینی به آینده پیش روی ایران پس از توافق فوق‌الذکر است. اولین و مهم‌ترین نشانه برجام برای بازار کنار رفتن بسیاری از تحریم‌های بانکی و مبادلاتی است که اثر مستقیم بر واردات و صادرات و مبادلات تجاری و بازرگانی تجار و بازرگانان ایرانی داشته و به تعبیر بهتر برداشتن تحریم‌ها موجب افزایش ورود سرمایه و تنوع سرمایه‌گذاری‌ها و شرکای تجاری ایران خواهد شد و این خود باعث این تکانه مثبت در نخستین ساعات پس از امضای این توافق‌نامه بود. کنار رفتن محدودیت‌ها به معنای کاهش هزینه‌های ورود کالا به ایران و در نتیجه باز شدن دست دولت برای انتخاب و گزینش کالای باکیفیت و با قیمت بهتر برای ایران میسر شد در حالی که در سال‌های گذشته ایران مجبور به خرید کالاهای اساسی از مبادی مختلف و قیمت‌های گزاف و غیرمنطقی بود. با اجرایی شدن برجام سفر هیات‌های سیاسی و تجاری خارجی به ایران و امضای توافق‌نامه‌های متعدد با شرکت‌های خودروسازی، هواپیماسازی و تجهیزات الکترونیکی و کالاهای دارویی و مصرفی این امیدواری رنگ و بوی واقعی‌تری به خود گرفت و اعتماد بازار به گشایش فضای کسب‌وکار جدی‌تر شد. امیدواری به معنایِ افزایش سطح اعتماد برای حضور میان‌مدت و بلندمدت در بازار و فاصله گرفتن از حضور کوتاه‌مدت و حضور بر پایه فروش کالاست و رفتن به سوی سرمایه‌گذاری و تولید.

در علم اقتصاد سرمایه را ترسو قلمداد می‌کنند و تحلیلگران اقتصادی در ارزیابی‌های خود امنیت در حوزه‌های مختلف را ملاک ورود سرمایه به کشورها قلمداد می‌کنند. در شرایطی که ایران بازیگری مداخله‌گر و دردسرآفرین نامیده شده و فضای بین‌المللی در مقابل او ایستاده بود تعداد شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی حاضر به پذیرش هزینه‌های احتمالی مبادله و تعامل با ایران بسیار اندک بود. خطرپذیری بخش جدایی‌ناپذیر سرمایه‌گذاری است اما مولفه‌های شگفتی‌ساز که قابل مدیریت و حل هستند با مولفه‌های جهانی و بین‌المللی که الزام به اجرا و سرسپردگی را گوشزد می‌کنند بسیار متفاوت است و ایران در این شرایط به بازار پرسودی بدل شده بود که سود پیش‌بینی‌شده قطعی را برای بنگاه‌های تجاری نوید می‌داد اما در عین حال اطمینان از جریمه‌ها و محدودیت‌های سنگین طرف‌های تجاری ایران، مانع اجتناب‌ناپذیری پیش رویشان قرار می‌داد. از همین رو کنار رفتن سد تحریم‌ها در کنار روی کار آمدن دولت حسن روحانی که موجب تغییر چهره ایران در فضای بین‌المللی شد هزینه ورود و حضور در ایران را به تدریج برای این شرکت‌ها کاهش داد و جذابیت بازار ایران بار دیگر خود را از زیر سایه بحران‌ها بیرون کشید.

ورود سرمایه و جان گرفتن فضای اقتصاد

در دنیای تجارت برخی مولفه‌ها روی کاغذ میسر و امکان‌پذیر می‌شود و برخی دیگر گاه نه عقلانی است و نه بر پایه سود اما عملیاتی و دنبال می‌شود، به تعبیر آسان‌تر در دنیای تجارت، فرد مختار است تصمیم بگیرد با چه کسی و با چه شرایطی معامله و داد و ستد کند اما این در شرایطی شدنی است که قدرت هزینه‌های تولیدی از سوی دیگر بازیگران دولتی و فرادولتی در مقابل سود پیش‌بینی‌شده یا به روایتی از سود دریافتی قابل جبران و به تعبیر دیگر بازیگران هزینه‌ها را به جان بخرند و همچنان پای معامله باقی بمانند. بسیاری از بازیگران از پذیرش هزینه‌های احتمالی دادوستد با ایران سر باز زدند و این به معنای تنگ‌ترشدن حلقه طرف‌های معامله با ایران و ناچاری ایران از پذیرش شرایط گاه غیرمنصفانه برای تامین نیازهای داخلی بود اما برجام نویددهنده پایان این دور باطل بود و ایران توان گزینش و پذیرش درخواست برای ورود به بازار خود را یافت که این مهم در سال‌های گذشته به امری بعید بدل شده بود. در حالی که کشتی‌های ایرانی اجازه پهلوگرفتن در بنادر مهم بین‌المللی را در فضای تحریم‌ها نداشتند و بسیاری از شرکت‌های مهم کشتیرانی از بیمه کشتی‌ها به مقصد ایران سر باز می‌زدند به طور قطع انتظار شکوفایی اقتصادی و هجوم سرمایه‌های خارجی برای استفاده از ظرفیت‌های معطل‌مانده اقتصادی و تجاری و صنعتی ایران فکری عبث بود اما با برداشته شدن تحریم‌ها و آزادی رفت و آمد به ایران و پذیرش ناوگان حمل‌و‌نقل دریایی جمهوری اسلامی یکی از بزرگ‌ترین موانع پیش روی ارتقای فضای تجاری ایران برداشته شد.

حسن روحانی در فضای دشوار وضعیت نابسامان اقتصادی و افزایش نارضایتی دولت و مردم از اوضاع داخلی و جایگاه ایران در منطقه و جهان روی کار آمد و خطر افزایش تحریم‌های هسته‌ای نیز فشار بیشتری بر دولت وارد آورد و بر همین اساس دولت حسن روحانی مسیر پایانِ بسیاری از گره‌های کور دولت را در سرانجام یافتن برجام و در ادامه آن مذاکره برای رفع تحریم‌ها دید تا با خروج ایران از فضای امنیتی، بزرگ مالکان و سرمایه‌گذاران بین‌المللی اطمینان خاطر لازم برای ورود به بازار ایران را پیدا کنند و ورود سرمایه به معنای جان گرفتن فضای کسب‌وکار در ایران و افزایش امید به زندگی در میان مردم و در نتیجه افزایش رضایتمندی و کاهش بخش بزرگی از بحران‌های اجتماعی و فرهنگی در ایران بود.

جذاب‌کردن مسیر سرمایه‌گذاری

در این فضا، دولت ایران با نشانه گرفتن افزایش ارقام و ترازهای تجاری خود سعی در اطمینان‌بخشی به طرف‌های تجاری و سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی در قبال آینده بازار ایران داشت که بر همین اساس دورنمای افزایش سهم تولید ناخالص ملی ایران در بازار جهانی مورد توجه قرار گرفت. ایران باید برای اطمینان‌بخشی به سرمایه داخلی و خارجی برای ورود و ماندگاری در ایران شاخص‌های کلان تجاری و اقتصادی خویش را تقویت کند و همچنین مولفه‌های شگفتی‌ساز و خطرآفرین در حوزه سیاست خارجی و امنیتی را به حداقل برساند تا بازار با حداقل نوسانات مواجه و امکان برنامه‌ریزی برای پویایی روندهای تجاری مهیا و ممکن شود. در دوران پیشابرجام به واقع فضای مبادلات تجاری ایران به نزدیک صفر رسید و این موضوعی نیست که بزرگ سرمایه‌داران و سرمایه‌سازان بین‌المللی بر آن چشم بربندند و پرخطر بودن ورود و ایمن بودن سرمایه‌گذاری‌شان و تضمین سود خویش را نادیده بگیرند، در شرایطی که در دیگر کشورها از ترکیه تا الجزایر فضا برای ورود و گسترش سرمایه‌گذاری‌ها فراهم است و دولت میزبان و دیگر دولت‌ها و قدرت‌های بین‌المللی نیز حداقل دخالت یا ایجاد تنش را در این زمینه دارند و به تعبیر راحت‌تر در صورتی که سرمایه‌گذار می‌تواند در گرجستان، ترکیه، جمهوری آذربایجان و دیگر کشورها سرمایه‌گذاری کند و فضای بین‌المللی جریمه‌ای بابت این حضور در نظر نگیرد و حتی مشمول تشویق‌های جذاب گمرکی و مالیاتی نیز شود چرا باید انتظار ورود سرمایه‌گذار به بازار پرخطر ایران در فضای تحریم‌ها را داشت!

 این سوالی است که تحلیلگران اقتصادی و سیاسی ایران در دوران پیش و پس از برجام بارها از خود پرسیده‌اند و به قطع پاسخ‌هایی نیز به فراخور دیدگاه خویش بدان داده‌اند اما از نگاه دولتمرد ایرانی ناگزیری از شرایط چاره کار نیست و باید کمر همت برای یافتن پاسخ و عبور از شرایط فوق بست و از این‌رو، جذاب‌تر کردن مسیر سرمایه‌گذاری برای سرمایه‌گذار خارجی مورد توجه قرار گرفت که در قراردادهای نفتی با شرکت توتال شاهد آن بودیم و همچنین تغییر سیاست‌ها و مقررات کسب‌وکار با بیگانگان در ایران باید از اولویت‌های سیستم سیاسی ایران باشد چراکه بدون پرداخت هزینه‌های موجود و تغییر قوانین نمی‌توان در رقابت با دیگر کشورها سرمایه‌های شناور را در حوزه بین‌المللی به سوی شهرهای مختلف ایران جذب کرد، بسیاری از کشورها با مشوق‌های اقتصادی توانسته‌اند هزینه توسعه مناطق محروم و کمتر توسعه‌یافته خویش را به دوش سرمایه‌گذار خارجی بگذارند و از این طریق در عین جذب سرمایه، میزان نارضایتی اجتماعی و اقتصادی و... در مناطق فوق را کاهش دهند، همچنین کشورهایی نظیر کانادا، آلمان، ترکیه و امارات و... توانسته‌اند سرمایه مورد نیاز برای رفع نیاز مناطق دور از مرکز یا کمتر توسعه‌یافته خویش را فراهم کنند.

خروج همه توپ‌ها از سبد نفت

با اتکا به گشایش فضا روی بازیگر ایرانی و رفع محدودیت‌های اعمالی، دولت توانست فروش نفت خویش را که در دوران پیشابرجام به کمتر از یک میلیون بشکه رسیده بود به بالای دو میلیون بشکه برساند که با توجه به اتکای بخش اعظم بودجه دولت بر درآمدهای نفتی این جهش به طور مستقیم بر شاخص‌های اقتصادی و تجاری ایران اثر خود را گذاشت. افزایش تولید و صادرات نفت به معنای زنده شدن دوباره بسیاری از پروژه‌های پالایشگاهی و استخراجی نیمه‌تعطیل ایران و همچنین وسوسه شرکت‌های بزرگ نفتی بین‌المللی همچون شل و توتال بازگشت به بازار پرسود نفت ایران را به همراه داشت. اما این امکان در بلندمدت می‌رود تا تبدیل به پاشنه آشیل ایران و دیگر کشورهای تولیدکننده نفت و گاز شود.

از دیگر امتیازاتی که برجام برای ایران به ارمغان آورد افزایش قدرت چانه‌زنی ایران در فضای بین‌المللی در مذاکرات مختلف بود، ایران با اتکا به مولفه پیش‌بینی‌پذیرتر شدن بازار داخلی خود و کنار رفتن تحریم‌ها همچنین شاخصه‌های تجاری و مولفه‌های صنعتی خویش امکان و ظرفیت جذب سرمایه‌های خارجی را برای خود بالا برده و همان‌طور که پیشتر اشاره شد نقطه قوت و بخش جذاب برای جذب سرمایه در ایران بخش نفت و گاز و پتروشیمی است و دولت ایران در این اثنی باید دیگر بخش‌های اقتصادی کمتر مورد توجه قرارگرفته خود را برای سرمایه‌گذار داخلی و خارجی معرفی کند یا سرمایه‌ها را بدان سو سوق دهد که این امر در چارچوب یک برنامه کلان امکان‌پذیر است. پرواضح است که فربه شدن یک بخش اقتصادی مانند نفت و گاز و معطل ماندن دیگر بخش‌ها و حوزه‌ها در بلندمدت دولت و اقتصاد کشور را آسیب‌پذیر خواهد کرد و اتکای بیش از حد روی یکی از مولفه‌های اقتصادی و گذاشتن تمامی توپ‌ها در یک سبد در ساده‌ترین تحلیل‌های استراتژیک نیز نقطه امنی برای ایستادن برای سیاستمدار و سیاستگذار ترسیم نخواهد کرد و از این‌رو ایران با اتکا به تجربه دهه گذشته و فضای تحریمی باید دیگر بخش‌های اقتصادی خود در صنعت و تجارت را جان بخشد و فعال کند تا در صورت خروج سرمایه‌های بین‌المللی از حوزه نفت و گاز در سناریوی بدبینانه بازگشت تحریم‌ها، بار دیگر کشور در مهلکه کمبود بودجه و بحران اقتصادی و در نهایت کاهش رضایتمندی شهروندان و.... قرار نگیرد.

اما تنها بخشی از سخن راندن از امنیت و اطمینان‌بخشی در فضای کسب‌وکار وابسته به شرایط داخلی ایران است و گریز ایران از فضای منطقه‌ای و توالی بحران‌های موجود در آن بسیار دشوار است و با توجه به حضور ایران به‌عنوان بازیگر موثر در حل‌وفصل بحران‌هایی نظیر عراق و سوریه و همچنین بازیگر صاحب نفوذ در پاکستان و افغانستان و بازیگر صاحب منافع یا صاحب نفوذ در بحران یمن و بحرین ناچاری حوزه سیاست خارجی ایران از اثرپذیری از پیشران‌های موجود واضح است و این خود می‌تواند به مولفه‌ای مساله‌ساز در فضای تعاملات اقتصادی تهران در آینده تبدیل شود و در عین حال می‌تواند تبدیل به فرصت برای بهره‌برداری و مدیریت توان و ظرفیت ایران در کشورهای فوق‌الذکر برای ورود و سرمایه‌گذاری شود. از این رو، تمامی بحران‌ها و مساله‌ها و دغدغه‌های منطقه‌ای ایران به طور قطع او را با دیگر بازیگران صاحب نفوذ یا حاضر در بحران همراه یا تنش‌مند می‌سازد و همین امر در عین اثرگذاری بر فضای داخلی و تصمیمات دولت و جهت‌دار کردن آن از سمت‌وسوی اقتصاد به سمت‌وسوی مسائل امنیتی، این علامت را به بازیگران بین‌المللی اقتصادی و صاحبان بنگاه‌های بزرگ می‌دهد که فضا برای سرمایه‌گذاری به‌رغم کنار رفتن تحریم‌ها و تغییر چهره ایران به‌عنوان بازیگری اهل مذاکره و معامله همچنان مبهم است. به طور قطع در چنین فضایی ورود به بازار ایران با اما و اگرهای بسیاری همراه خواهد بود و این حضور از مرحله فروش کالا و خدمات فراتر نخواهد رفت. به همین دلیل است که سرنوشت سیاسی و اقتصادی ایران با توجه به گزینش‌های سیاسی و امنیتی‌اش در خارج از مرزها تبیین می‌شود و جدای از آن مورد قضاوت قرار نمی‌گیرد. برای مثال در صورت محقق شدن سناریوی بدبینانه خروج بدون امتیاز ایران از بحران سوریه، به طور قطع ایران باید هزینه‌های بسیار امنیتی و سیاسی در منطقه بپردازد و پرداخت هزینه سیاسی به معنای کاهش سطح قدرت و در ادامه کاهش قدرت چانه‌زنی و عدم تمایل بازیگران قدرتمند برای فعالیت و حضور موثر یا حضور در شرایط عادلانه خواهد بود. به دیگر سخن، به‌رغم کنار رفتن تحریم‌ها و اعتماد بازیگران به بازیگری موثر ایران در فضای بین‌المللی، عدم اطمینان از نتیجه بحران‌های منطقه‌ای که اثر مستقیم بر قدرت منطقه‌ای ایران خواهد داشت و همچنین نوسان در تصمیمات کاخ سفید و کنگره در قبال ایران موجب مکث بسیاری از شرکت‌های مادر برای حضور در بازار ایران شده و برای تغییر این فضا به طور قطع نیازمند تغییر فضای بین‌المللی و کاهش سطح تنش در حوزه سیاست خارجی و امنیتی ایران خواهیم بود. 

دراین پرونده بخوانید ...