شناسه خبر : 22899 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

جذاب اما غیراقتصادی

بررسی شرایط حال و آینده بازار خودروهای هیبریدی در ایران در گفت‌وگو با امیرحسین کاکایی

امیرحسین کاکایی می‌گوید: حتی اگر افزایش میزان واردات محصولات هیبریدی را بپذیریم، نمی‌توان چندان به پایداری آن امید بست. در واقع این رشد فعلاً موقتی است و چیزی به نام بازار از نظر من به وجود نیامده است. اما اگر مسوولان محترم کار را ادامه دهند و آن مواردی را که در بالا عرض کردم انجام دهند به تدریج (به نظر من حدود دو تا سه سال آینده) یک بازار واقعی رو به رشد شکل می‌گیرد.

جذاب اما غیراقتصادی

 به‌رغم فاصله بسیار بازار خودرو ایران با شرایط حاکم بر بازارهای بین‌المللی اما در چند سال اخیر برخی اتفاقات باعث شده تا این فاصله اندکی کاهش یابد و خریداران ایرانی بعضاً رفتاری مشابه رفتار خریداران بازارهای اروپایی یا آمریکایی انجام دهند. خرید خودرو هیبریدی و سبز که در آمریکا و اروپا با شدت خاصی رونق گرفته، اخیراً و در دو سال گذشته در ایران نیز پا گرفته و در این بین سوالاتی را پیش کشیده که مهم‌ترین آنها چرایی توجه روزافزون جامعه به خرید خودروهای هیبریدی است. آیا خریداران ایرانی خودروهای هیبریدی به مسائل زیست‌محیطی حساسیت بالایی دارند؟ امیرحسین کاکایی استاد دانشگاه علم و صنعت و تحلیلگر ارشد صنعت خودرو اما چنین عقیده‌ای ندارد. او رشد شتابان تقاضا برای محصولات هیبریدی در ایران را یک بازی رسانه‌ای می‌داند و قیمت ارزان‌تر محصولات هیبریدی در مقایسه با خودروهای بنزینی هم‌رده را تنها دلیل رشد فروش این نوع از محصولات می‌داند.

♦♦♦

 از سال 90 به بعد شاهد حضور مدل‌های هیبریدی در بازار ایران هستیم و سال گذشته میزان نسبتاً بالایی خودرو هیبریدی در ایران به فروش رفت. آیا اتفاق یا اتفاقات خاصی باعث شده تا خودروهای هیبریدی به‌رغم سابقه اندک خود در ایران، تا این اندازه با استقبال روبه‌رو شوند؟

البته من با صفت «تا این اندازه» مشکل دارم. تعداد کمی خودرو وارد شده است و همزمان قیمت دلار بالا رفته است و تویوتا مشکلی برای واردات بیشتر این خودرو ایجاد کرده است. در همین حال جدیداً دستورالعملی در وزارت صنعت، معدن و تجارت تصویب شده است که دست تعدادی سودجو را از بازار واردات کوتاه می‌کند. از آن طرف ظرفیت‌های واردات رسمی و قانونی محدود است. از این‌رو دلالان حداکثر استفاده را کرده، قیمت‌های خودروهای خارجی جهش قابل توجهی کرده است. در این وضعیت طبیعی است که خودروهای لوکس هیبریدی مورد استقبال قرار گیرند. خودروهایی که مجوزهای خاصی برای ورود به طرح ترافیک دارند. واقعیت این است که این خودروها تا وقتی که بسترهای قانونی بیشتری برای آنها در نظر گرفته نشود، مورد استقبال جدی قرار نمی‌گیرند. البته به تدریج امیدوار هستم که مانند کشورهای غربی و به خصوص آمریکا، افراد ثروتمند جامعه، توجه به محیط‌زیست را به عنوان یک پرستیژ اجتماعی بپذیرند و برای آن پول خرج کنند. در این حالت خودروهای کم‌مصرف و به طور خاص هیبریدی و الکتریکی مورد استقبال قرار می‌گیرد.

 خب چرا نمی‌توان رویکردهای کلی را در بازارهای جهانی به ایران نیز تعمیم داد؟ برخی روند رو به رشد خرید خودروهای هیبریدی در کشور را به ترند جهانی استقبال از هیبریدی‌ها ربط می‌دهند. چه تفاوت‌هایی بین رشد جهانی تقاضا برای این قبیل محصولات و تقاضا در بازار ایران وجود دارد؟

نه، نمی‌تواند خیلی مربوط باشد. در حال حاضر قیمت بنزین در ایران بسیار ارزان است. اصولاً قیمت همه‌گونه انرژی و البته آب در ایران بسیار ارزان است. نتیجه آن مصرف بی‌رویه تمام این موهبت‌های الهی شده است. نهایتاً هم امروزه نه مصرف بنزین و نه برق و نه آب به هیچ عنوان کنترل نشده است و هر روز رکورد جدیدی را ثبت می‌کنیم. فعلاً تنها مزیت واقعی خودرو هیبریدی در ایران اجازه ورود به محدوده طرح ترافیک است. یک مزیت دیگر هم قرار بود وجود داشته باشد و آن تخفیفی است که دولت برای تعرفه ورود می‌دهد که آن را هم متاسفانه واردکنندگان با گرمی مختصر بازار به جیب خود می‌گذارند.

 پس چطور می‌توان رشد 1855‌درصدی واردات خودروهای هیبریدی را توجیه کرد چراکه به نظر می‌رسد برخی مدل‌ها توانسته‌اند فروش بهتری را در بازار ایران به ثبت برسانند.

در پاسخ به این سوال باید گفت، اگر برای این گزاره مبنای مثلاً 1 را داشته باشیم، 1855 درصد رشد به معنای واردات 1855 دستگاه خودرو است و نه بیشتر. در واقع این رقم فقط یک تبلیغ است و لاغیر. حقیقت این است که این خبر مانند واردات پورشه و مازراتی در سال‌های قبل خیلی قابل اعتنا نیست. قبلاً در مقطعی دولت نمی‌توانست طلب‌های خود را از بازار بین‌المللی نقد کند به همین دلیل مجبور شد کالا وارد کند. یکی از آن کالاها خودروهای لوکس بودند که دولت می‌توانست به خوبی آنها را نقد کند از این‌رو ناگهان در اوج تحریم‌ها واردات خودروهای سوپر لوکس به‌شدت افزایش یافت. البته من امیدوارم با ورود همین تعداد خودرو هیبریدی مردم ما تا حدی درک بهتری از عملکرد آنها پیدا کنند و همین ثروتمندان، ضمن استفاده شخصی کمی برای محیط‌زیست ارزش قائل شوند و فرهنگ جدید در جامعه مورد توجه قرار گیرد. خودروهای تویوتا که از قبل هم معروف به کیفیت بوده‌اند، در صدر این واردات بوده‌اند. حتی توجه به برند تویوتا بیشتر ناشی از یک احساس است تا یک واقعیت فیزیکی. امروزه اقتصاددان رفتاری به‌شدت توجه ما را به این موضوع روانشناختی جلب کرده‌اند که خیلی از پدیده‌ها در اقتصاد ناشی از حالت درونی انسان‌ها و حتی حالت جمعی جامعه است. امیدوارم که رسانه‌ها و دولت از این استقبال استفاده کرده و یک جریان احساسی مناسب برای توجه بیشتر مردم به محیط‌زیست و هزینه کردن برای حفظ آن ایجاد کنند. واقعیت این است که اگر بخواهیم با افزایش قیمت حامل‌های انرژی و آب، عملکرد مصرفی مردم را کنترل کنیم (که البته در تمام دنیا این کار را انجام می‌دهند)، با توجه به ذهنیت ما ایرانی‌ها که در این 30 سال شرایط تورمی شکل گرفته است، باید دائماً شاهد تورم بیشتر و نهایتاً فشار بیشتر به مردم کم‌درآمد باشیم. برخی از دولت‌ها سالیان زیاد است که این روش غلط را پیش گرفته‌اند که قیمت‌ها را تا حد امکان ثابت نگه داشته‌اند. نمی‌خواهم این موضوع را مورد کنکاش قرار دهم. در اینجا می‌خواهم که این موضوع را به عنوان یک واقعیت اجتماعی-اقتصادی پذیرا باشیم. در این حالت فقط یک راه‌حل برای نجات محیط‌زیست می‌ماند و آن اراده ملی است.

 تاثیر قوانین دولتی در زمینه واردات خودروهای هیبریدی مثل افزایش هزینه اسقاط خودروهای فرسوده یا کاهش تعرفه گمرکی این نوع از خودروها بر بازار اتومبیل‌های هیبریدی را چگونه می‌توان تحلیل کرد؟

عرض کردم. کاهش شدید تعرفه دولتی عملاً تاثیر کوتاه‌مدت داشت و متاسفانه به علت عدم شفافیت در بازار عملاً قیمت‌ها دوباره بالا رفت و سود ناشی از آن به جیب واردکنندگان و دلالان واریز شد. واقعیت این است که باید کمی بیشتر صبر کنیم تا بازار این نوع خودروها اولاً رقابتی شود (عرضه‌کنندگان زیاد شوند و به تعداد مناسب خودرو وارد شود) و دوم اینکه مردم بیشتر با عملکرد این خودروها آشنا شوند. در این حالت که عرضه و تقاضا به حالت تعادل می‌رسد می‌توان گفت که عملکرد تعرفه‌ای دولت بسیار تاثیرگذار خواهد بود. در آن شرایط به علت قیمت بالاتر خودروهای هیبریدی نسبت به خودروهای عادی، قطعاً تعرفه مهم‌ترین پارامتر انتخاب اقتصادی است. البته که حتماً این روند باید همراه با تبلیغات و کمپین‌سازی در راستای یادآوری موضوع مهم حفاظت محیط‌زیست باشد. وگرنه در شرایط فعلی، با توجه به هزینه‌های بلندمدت تعمیر و نگهداری، خرید این نوع خودروها از نظر اقتصادی حتی با تعرفه صفر گمرکی به‌صرفه نیست.

 به فرض تحقق یک رشد چشمگیر تقاضا در این بازار، چه فرصت‌هایی در این بخش پیش‌روی اقتصاد و صنعت خودرو ایران قرار می‌گیرد؟

ببینید حتی اگر افزایش میزان واردات محصولات هیبریدی را بپذیریم، نمی‌توان چندان به پایداری آن امید بست. در واقع این رشد فعلاً موقتی است و چیزی به نام بازار از نظر من به وجود نیامده است. اما اگر مسوولان کار را ادامه دهند و آن مواردی را که در بالا عرض کردم انجام دهند به تدریج (به نظر من حدود دو تا سه سال آینده) یک بازار واقعی رو به رشد شکل می‌گیرد. در این حالت مهم این است که چگونه بتوانیم این بازار محدود را (که فعلاً در دنیا حدود پنج درصد است و در حالت خوش‌‌بینانه در پنج سال آینده در ایران نیز بیشتر از این حدود نیست) تثبیت کرده و تقاضای نهفته در بخش‌های ارزان‌قیمت‌تر بازار ایجاد کنیم.می‌توانیم با سرمایه‌گذاری‌هایی (نه‌فقط واردات) امیدوار باشیم که این بازار در دهه بعدی رشد چشمگیری داشته باشد و خودروهای جدید نقش جدی‌تری در این بازار ایفا کنند.

 بعضی از کارشناسان که با شما هم‌نظر هستند، چنین عقیده‌ای دارند و چندان به گستردگی بازار خودروهای هیبریدی در حال حاضر اعتقادی ندارند. به نظر شما زمینه‌های تقویت رشد تقاضا برای خودروهای هیبریدی در بازار ایران چیست و چه موانعی بر سر راه رشد روزافزون فروش این قبیل خودروها وجود دارد؟

خب اخیراً به علت مشکلات زیست‌محیطی فراوان، توجه مردم به کاهش مصرف جلب شده است. اما متاسفانه واقعیت‌های اقتصادی و فنی در دسترس بازار اجازه نمی‌دهد که این توجه تبدیل به یک حرکت جدی ملی شود. همه به خوبی می‌دانیم نه‌تنها در مورد خودرو، بلکه در مورد تقریباً تمامی وسایل خانگی و تجهیزات راحتی زندگی (چه در منزل و چه در محل کار)، تجهیزاتی که بتوانند در طول عمر خود دارای بازدهی بالا باشند و همزمان قیمت مناسب داشته باشند، وجود ندارد. از این‌رو شاهد افزایش بی‌رویه مصارف انرژی در سال‌های گذشته و به خصوص امسال هستیم. علت واقعی این است که قیمت حامل‌های انرژی بسیار پایین است و از طرفی دولت نظارت درستی از نظر کیفیت بازدهی روی تولید و واردات نمی‌کند. در نتیجه راحت‌ترین راه و اقتصادی‌ترین راه برای یک شهروند عادی مصرف بیشتر انرژی است. حتی به قولی هر کس که انرژی بیشتری مصرف کند، مانند این است که سهم بیشتری از ثروت نفت برده است. پس در این شرایط، اصلاً تمایلی به سرمایه‌گذاری روی مصرف‌کنندگانی که انرژی را بهینه مصرف می‌کنند وجود ندارد. پس اولین مشکل در این زمینه توجه جدی به خواسته مردم است. از طرف دیگر وقتی که خواسته مردم جدی نیست، سرمایه‌گذاران و تولیدکنندگان یا واردکنندگان تمایلی به توجه به محصولات کم‌مصرف (که فعلاً در دنیا گران‌تر از محصولات پرمصرف است) ندارند. نمونه آن در مورد سرمایه‌گذاری روی CNG در خودروسازی و سرمایه‌گذاری روی روش‌های مختلف تولید انرژی نو یا تولید توربین‌های کم‌مصرف است که هر کس در ایران روی آنها سرمایه‌گذاری کرده است، عملاً درجا می‌زند یا ورشکسته شده است. همین مصرف گاز طبیعی را در خودروسازی مورد توجه قرار دهید. عملاً جز ضرر برای خودروسازی، و به تعویق انداختن موقتی افزایش مصرف بنزین در سال‌های گذشته چیزی به همراه نداشت. آن قدر این موضوع جدی است که دولتمردان دارند روی طرحی کار می‌کنند که هزینه گاز را 150 تومان پایین بیاورند. در چنین شرایطی عملاً اکثر تولیدکنندگان تجهیزات مربوطه در وضعیت بسیار بدی به سر می‌برند.

 پس چه کاری باید انجام داد تا از این حلقه معیوب بیرون بیاییم و حداقل در بخش خودرو، بتوانیم شاهد کاهش مصرف سوخت و آلایندگی باشیم؟

من حدود بیست سال است مدام روی موضوع کاهش مصرف انرژی در صنایع مختلف و به طور خاص خودرو کار می‌کنم، راه‌حل اقتصادی برای تقاضا در مورد خودروهای هیبریدی، افزایش قیمت حامل‌های انرژی است، بعد از آن خود به خود جامعه راه خود را به طور مناسب پیدا می‌کند. البته اگر از منظر اقتصاد سیاسی و اقتصاد رفتاری به موضوع نگاه کنیم، این راه‌حل مناسبی برای ایران نیست. در این حالت به نظر من باید دولت روی جوسازی و فضاسازی برای توجه جدی مردم به موضوع محیط‌زیست و همچنین سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی با یارانه فراوان به این امر مبادرت کند. همان‌طور که مدتی برای CNG عمل کرد، اولاً باید راه آن را ادامه دهد، وگرنه به زودی این راه هم متوقف می‌شود. دوم اینکه باید برای خودروهای هیبریدی و برقی سرمایه‌گذاری‌های جدی‌ای برای انتقال فناوری و امکان تولید انبوه خودروها در ایران با قیمت ارزان فراهم کند، هرچند مطرح کردن این موضوع از نظر اقتصادی فشار زیادی روی دولت خواهد آورد. برای جلوگیری از این موضوع پیشنهاد عملی من این است که به جای توجه به خودروهای سواری و دادن این همه یارانه به مصرف‌کنندگان آن، به خودروهای جمعی و حمل‌ونقل ریلی توجه کند. راه توسعه واقعی تنها توجه به زیرساخت‌های حمل‌ونقل دوستدار محیط‌زیست است. در مورد بخش خودرویی آن، می‌تواند با سرمایه‌گذاری جدی روی اتوبوس‌های هیبریدی و برقی، تحول اساسی‌ای هم در زمینه خودروهای فرسوده فعلی ایجاد کند و هم به طور چشمگیری آلودگی شهرهای صنعتی را پایین بیاورد و حتی مهم‌تر از آن مشکل ترافیک را تا حد زیادی حل کند. این راه‌حل یک راه‌حل پایدار است. هم‌اکنون در اکثر شهرهای اروپایی و شرق آسیا، عملاً هزینه استفاده از خودرو شخصی بسیار بالا و به طور خاص ورود به مناطق مرکزی شهری، تقریباً غیرممکن است. در عوض حمل‌ونقل شهری به‌شدت کارآمد و تقریباً شبانه‌روزی به طور مناسب و ارزان‌قیمت در دسترس است.

 خب در صورت تحقق این روند، اثر رشد تقاضای داخلی برای خودروهای هیبریدی چه تاثیری روی بازار خودروهای بنزینی یا دیزلی می‌گذارد. این اتفاق چه تاثیراتی روی بقیه بازارها از بازار خدمات فنی خودرو تا بازار انرژی می‌گذارد؟

در 10 سال آینده عملاً تاثیر قابل توجهی در ایران نخواهیم دید. تا مشکلات متعدد این خودروها و به طور خاص مساله اقتصادی آن حل نشود، خودروهای هیبریدی نمی‌توانند رقیب جدی‌ای برای خودروهای بنزینی باشند. همان‌طور که در سال‌های 90 و 91 در اوج رشد واردات خودروهای لوکس، عملاً تغییری در تقاضای خودرو داخلی رخ نداد. اما در بلندمدت (دو دهه آینده) با تغییرات فناوری در دنیا، اتفاقات متفاوتی را در ایران شاهد خواهیم بود.

 از نظر شما چشم‌انداز دو دهه آینده این بازار با توجه به سرعت بالای تمایل جهان برای حرکت به سمت تولید و فروش خودروهای پاک در ایران به چه صورت است و چه چالش‌هایی پیش‌روی فعالان این بخش از بازار خودرو ایران است؟

باید توجه داشته باشیم که فناوری خودروهای هیبریدی و برقی در حال حاضر در دست کشورهای خاصی است که فکر نمی‌کنم حاضر باشند تا یک دهه آینده، اجازه استفاده از این فناوری را به صورت تولید داخل در ایران بدهند. پس اصولاً تصور اینکه بتوانیم حتی در صورت پایین آمدن قیمت‌ها، هم‌راستا با رشد تقاضای این خودروها در اروپا و آمریکا، پیش برویم چندان تصور درستی نیست. اصولاً می‌توان گفت ما شرایط اقتصادی و زیست‌محیطی متفاوتی نسبت به اروپاییان داریم و اصولاً مردم لزومی به توجه خیلی جدی به این موضوع را در بخش خودرو، حس نمی‌کنند. درست مانند آمریکا که اخیراً متاسفانه آقای ترامپ بدون توجه به مسوولیت جهانی کشورها، توافقنامه پاریس را یک‌طرفه لغو کرد. خب این موضوع برای آمریکا چندان جدی نیست و مشکل این کشور در حوزه محیط‌زیست در حد اروپا حاد نیست. پس آمریکا می‌تواند فعلاً به این مشکل کمتر توجه کند. کشور ما هم با توجه به زیست‌بومش می‌تواند توجه به این موضوع را حداقل به مدت 10 تا 20 سال به تعویق بیندازد. البته به حرف من ایراد نگیرید که پس این همه ریزگرد و گرمایش را چه کار کنیم. واقعیت است که من هم از این وضعیت خوشحال نیستم و در همین جغرافیا زندگی می‌کنم و به‌شدت نگران اوضاع آب و هوایی کشور در حال حاضر و در دو دهه آینده هستم. اما به عنوان یک کارشناس وظیفه دارم که واقعیت‌ها را ارائه دهم. مشکل ریزگردها، نه خودروهای داخلی و نه حتی مصرف بنزین در ایران است، بلکه مشکل خشکیدگی برخی از قسمت‌های جنوبی و جنوب‌غرب ایران است که عمدتاً به علت روش غلط سدسازی و آبیاری اتفاق افتاده است. مشکل آلودگی جایی مانند تهران هم نه لزوماً به خاطر خودرو، بلکه به خاطر کم‌توجهی به حمل‌ونقل شهری و به طور خاص زیرساخت‌های حمل‌ونقل عمومی است. مشکل ما کم‌توجهی به توسعه مترو است. مشکل ما معماری شهری و به طور خاص برج‌سازی‌های شمال تهران است که مسیر طبیعی حرکت هوا را در این شهر خوش آب‌وهوا عملاً بسته است. خلاصه اینکه تا موضوع اقتصاد محیط‌زیست را از نگاهی بالاتر و در سطح اجتماع و کشور نگاه نکنیم و فقط بخواهیم با فشار به مصرف‌کننده مشکل را حل کنیم، به طور طبیعی مصرف‌کننده دنبال راه‌حل ارزان‌تر خواهد بود و حاضر نیست الگوی خرید و مصرف خود را تغییر دهد. امیدوارم دولت به جای گم شدن در هیاهوی رسانه‌ای و کمپانی‌های غربی که می‌خواهند محصولات گران‌قیمت خود را به فروش رسانند، به راه‌حل‌های جدی و اساسی توجه کند که توسعه پایدار کشور را هم در زمینه محیط زیستی به همراه بیاورد و هم از نظر اقتصادی و سیاسی پایدار بماند.  

 

دراین پرونده بخوانید ...