شناسه خبر : 22664 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

غفلت از تعارض منافع درون بخشی

چرا بسیاری از مسائل در کشور لاینحل باقی‌مانده است؟

سرزمین قدیمی و باستانی ایران که دارای تاریخ طولانی نسبت به شمار قابل اعتنایی از جوامع انسانی دیگر است کم مسائل حل‌ناشده ندارد.

سرزمین قدیمی و باستانی ایران که دارای تاریخ طولانی نسبت به شمار قابل اعتنایی از جوامع انسانی دیگر است کم مسائل حل‌ناشده ندارد. برخی از این مسائل از دوردست تاریخ تا امروز با انسان و جامعه ایرانی آمده و نهادینه شده‌اند و آنقدر دیر‌پا هستند که شاید ایرانیان از حل آن انصراف داده باشند. یکی از این مسائل که ایران معاصر با آن مواجه بوده و دست‌کم از سال 1320 تا امروز حل‌ناشده باقی‌مانده، انتخاب یک نظام برتر اقتصادی برای حل سایر مسائل اقتصادی است. اقتصاد ایران را می‌توان اقتصاد برنامه‌ریزی متمرکز نامید. آیا اقتصاد ایران در تاریخ مدرن خود اقتصاد سرمایه‌داری بوده است؟ آیا اقتصاد ایران دوران توسعه صنعتی به معنای مدرن را تجربه کرده است؟ این سوالات شماری از مسائل ذهنی-تاریخی ایران است که به یادگار برای امروزی‌ها باقی‌مانده و ایرانی‌های امروز نیز برای حل آن اهتمام و توان کافی ندارند.

کارل پوپر فیلسوف نامدار معاصر که ذهنی پویا، سازنده و سازمان‌یافته برای طرح مسائل گوناگون مربوط به انسان، علم و جامعه انسانی داشت مقاله‌ای مشهور دارد با عنوان «زندگی سراسر حل مساله است». او در این مقاله استوار توضیح می‌دهد که چگونه جوامع انسانی در هر دوره از زندگی خود ناگزیر می‌شود رخدادهایی را مساله بنامد و برای حل آنها اهتمام ورزد و گامی فراتر نهاده و جلوتر برود. او به خوانندگان خود وعده می‌دهد هر مساله‌ای که پدیدار می‌شود راه‌حل آن نیز همزمان با خود آن مساله زاد و رشد می‌کند، اما دست یافتن به آن کار آسانی نیست و باید از سطح، عبور و به ژرفای موضوع رسید و با اتخاذ فروض محکم و کنار هم قرار دادن معلوم‌ها و مجهول‌ها به راه‌حل رسید. پوپر و سایر اندیشمندان به گروه‌های انسانی این نکته را می‌آموزند که نخست باید کاری کند که برای جامعه انسانی مساله غیرقابل‌ حل پدیدار نشود و سپس اگر چاره‌ای نبود و مساله ایجاد شد، در حل آن از خرد جمعی بشری استفاده شود. این اندیشمندان به گروه‌های اجتماعی یادآوری می‌کنند که حل مساله باید بر پایه باور به حل آن باشد و روش‌ها و راهبردها نیز کارشناسی شود. با این توصیف‌ها بوده و هست که برخی جامعه‌ها برایشان «زندگی سراسر حل مساله است» عادی شده و با استفاده از خرد جمعی کل جامعه به مثابه یک عنصر واحد مسائل خود را حل می‌کنند و مسائل تازه‌ای را که راه را برای پیشرفت هموار می‌کند، طرح می‌کنند. در برخی جوامع اما به دلایل گوناگون و به ویژه به علت اینکه به دانش روز و به فعالیت جمعی باور ندارند، مسائل لاینحل کم نیست.

ایران و دیرپایی مسائل

شوربختانه مسائل ایران در حوزه سیاست، سیاست خارجی و اقتصاد آنقدر پرشمار، گسترده و ژرف شده‌اند که وقتی خوب به آن نگاه می‌شود نوعی ناامیدی بر آدمی مستولی می‌شود که آیا این مسائل حل‌شدنی است؟ به عنوان یک مثال ساده به پدیده‌ای به نام «استراتژی توسعه صنعتی» که نام و آوازه‌ای بلند دارد بیندیشید و پهنا و درازا و ارتفاع این پدیده را بررسی کنید و حل‌ناشدگی آن را در کانون توجه قرار دهید و ببینید متاسف می‌شوید یا نه؟ یادآور می‌شود هنگام ادغام دو وزارت صنایع و معادن و فلزات مطابق نص قانون برنامه سوم توسعه و تشکیل وزارت صنایع و معادن در آخر دهه 1370، مقرر شد وزارتخانه تاسیس‌شده «استراتژی توسعه صنعتی» بنویسد. در اوایل دهه 1380 یک گروه از محققان ارشد برنامه‌ریزی به ریاست مسعود نیلی شروع به کار کردند و در بهار 1384 این سند تهیه و در دولت دوم اصلاحات تصویب شد. اما دولت نهم که آمد آن را نپذیرفت و وزیر وقت صنایع و معادن گروه تازه‌ای را مامور تدوین و تصویب سند استراتژی توسعه صنعتی کرد. در دولت یاد‌شده اما وزیر محترم تغییر کرد و یک وزیر محترم دیگر آمد و سند تهیه‌‌شده را نپذیرفت و خود سند تازه‌ای از استراتژی توسعه صنعتی تصویب کرد. سپس دولت یازدهم آمد و کار دولت قبلی را نپذیرفت و این‌گونه شد که مساله سند استراتژی توسعه صنعتی ایران هنوز راه‌حل پیدا نکرده است. مسائل حل‌ناشده در ایران به ویژه در حوزه سیاستگذاری اقتصادی، در حوزه عمل اقتصادی و در حوزه اندیشه اقتصادی از نوع مساله استراتژی توسعه صنعتی پرشمار است که یادآوری آن خارج از حوصله این نوشته است.

مساله حل‌ناشده خواست بخش خصوصی

در چند سال سپری‌شده، گروهی از علاقه‌مندان به اقتصاد ایران و بخش خصوصی با استفاده از امکانات پژوهشی فراهم‌شده در مرکز پژوهش‌های مجلس طرحی را برای پایش مشکلات اقتصادی طراحی و اجرا کرده‌اند. این طرح اکنون در اتاق ایران مستقر و اجرا می‌شود. در طرح پایش مشکلات از تشکل‌های سراسر کشور خواسته می‌شود مهم‌ترین مسائل حل‌ناشده یا دشوار خود را به ترتیب اولویت یادآور شوند. مداقه در پاسخ‌های ارائه‌شده از چند سال پیش تا امروز نشان می‌دهد بخش خصوصی ایران اصولاً از یاد می‌برد که در میان خود تعارض منافع دارند و همه نگاهش به سوی تعارض با نهاد دولت است. بخش خصوصی ایران با چنین نگاهی است که مسائل خود را حل‌ناشده می‌بیند و مدام آنها را تکرار می‌کند. از نگاه بخش خصوصی هنوز دولت یک قهرمان یا ضدقهرمان بزرگ و غول‌آساست که اگر بخواهد مسائل را حل می‌کند و اگر نخواهد حل نمی‌کند. این یکی از مهم‌ترین مشکلاتی است که مسائل حل‌ناشده باقی می‌ماند. به طور مثال بخش خصوصی ایران تصور می‌کند دولت باید به بانک‌ها دستور دهد که منابع سپرده‌گذاران را با نرخی که مورد علاقه آنهاست در اختیارشان بگذارد و این منابع هم نباید محدود باشد. بخش خصوصی ایران از دولت انتظار دارد همانند یک قهرمان شکست‌ناپذیر عمل کرده و از آنها مالیات کمتری بگیرد ولی همچنان خدمات بیشتری ارائه کند. مسائل تامین اجتماعی در کنار مسائل مالیات و اعتبارات بانکی و چند مساله دیگر در این سال‌ها حل‌ناشده باقی‌مانده‌اند. به نظر می‌رسد چند دلیل برای حل‌ناشدگی مسائل یاد‌شده را می‌توان به طور کوتاه مورد توجه قرار داد:

1- نگاه بخش خصوصی هرگز تعارض منافع درون‌بخشی را جست‌وجو نمی‌کند و نمی‌خواهد این تعارض منافع را برطرف کند. به طور مثال نرخ ارز به عنوان یک مساله حل‌ناشده از سوی صادرکنندگان نرخ خاصی است که با نرخ مورد علاقه واردکنندگان تفاوت دارد. چشم دوختن به سخاوت یا شقاوت دولت از طرف بخش خصوصی و نادیده گرفتن مسائل دیگر یک دلیل حل‌ناشدگی مسائل است.

2-  نبودن فرض‌های مستحکم در طرح مساله از سوی ذی‌نفعان، یک دلیل دیگر حل‌ناشدگی مسائل است. فرض سست، فرض غیرمنطقی و بر پایه حدس و گمان و خارج از واقعیت‌ها که از سوی طرفین معادله حل‌ناشده مطرح می‌شود دلیل مهمی است که حل‌ناشدگی تاریخی در ایران نمود پیدا می‌کند. به طور مثال فرض بخش خصوصی این است که نباید بانکداران کار اقتصادی کنند و باید همانند یک نهاد یا بنگاه خیریه عمل کرده و پول ارزان و فراوان برای آنها تهیه کنند، چون آنها تولید می‌کنند و تولید مقدس است. یا خدماتی ارائه می‌کنند که شغل تامین می‌کند. این یک فرض نادرست است و با فرض بانکداران که ما نیز یک بنگاه هستیم و می‌خواهیم حداکثر سود را نصیب سهامداران و سپرده‌گذاران کنیم، متفاوت است. هنگامی که فرضیه طرفین تناقض آشکار دارد نمی‌توان یک مساله را حل کرد.

3- حتی اگر فرضیه‌ها سازگار شده و کمترین تناقض میان طرفین منازعه را داشته باشد، روش حل مساله ممکن است متفاوت باشد. به طور مثال بانکداران می‌گویند ما بر اساس بالاترین نرخ سود که روش اقتصاد آزاد است عمل می‌کنیم و متقاضیان سرمایه بانکی می‌گویند کار بر اساس سهمیه‌بندی باید انجام شود. روش حل مساله یک عنصر ناکامی یا کامیابی است که در ایران هنوز شناخته‌شده نیست و روش‌ها از سلیقه‌ها و خواست‌ها می‌آید و نه برعکس.

4- برای حل مساله باید «معلوم‌ها» واقعاً معلوم باشند و مجهول‌ها نیز واقعاً مجهول. اما در ایران متاسفانه «معلوم»ها به دلیل فقدان روش و سازمان نیرومند و کارآمد تهیه و توزیع اطلاعات، نامعلوم جلوه‌گر می‌شوند و مجهولات نیز آلوده به سلیقه‌های خاص شده است. این‌گونه است که حل‌ناشدگی افزایش می‌یابد. درباره مالیات به عنوان یک مقوله مورد اختلاف معلوم دولت کدام است؟ باید دولت معلوم کند مالیاتی که اخذ می‌کند در کدام محل و با کدام معیار کارآمدی هزینه می‌کند و معلوم بخش خصوصی در دادن مالیات چیست؟ 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها