شناسه خبر : 21931 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تحلیلی درباره مدیریت شهری جدید تهران

فرصت طلایی اصلاحات

انتخابات شورای شهر تهران در اردیبهشت‌ماه سال جاری، در ادامه انتخابات مجلس در اسفند سال 1394، نشان از تحولی مهم و تاثیرگذار در رفتار سیاسی شهروندان دارد. پیروزی تمام و کمال لیست امید متشکل از اعتدالیون و اصلاح‌طلبان در هر دو انتخابات تهران حاکی از انضباط حزبی رای‌دهندگان به این لیست است البته بدون اینکه واقعاً و در عمل حزبی در کار بوده باشد!

انتخابات شورای شهر تهران در اردیبهشت‌ماه سال جاری، در ادامه انتخابات مجلس در اسفند سال 1394، نشان از تحولی مهم و تاثیرگذار در رفتار سیاسی شهروندان دارد. پیروزی تمام و کمال لیست امید متشکل از اعتدالیون و اصلاح‌طلبان در هر دو انتخابات تهران حاکی از انضباط حزبی رای‌دهندگان به این لیست است البته بدون اینکه واقعاً و در عمل حزبی در کار بوده باشد! بسیاری از رای‌دهندگانی که به صورت لیستی رای دادند شناخت کافی و جزئی از کاندیداهای معرفی‌شده در این لیست‌ها نداشتند و صرفاً به اعتبار و اعتماد به گرایش سیاسی پشتیبان آنها رای خود را به صندوق‌ها ریختند. چنین رفتاری یقیناً گویای این واقعیت دلگرم‌کننده است که قواعد بازی دموکراتیک و نحوه درست استفاده از آن در جامعه ما کم‌وبیش جاافتاده است، اما در عین حال نباید فراموش کرد که نهادهای دموکراتیک مانند احزاب و شیوه‌های رای‌گیری هنوز فاصله زیادی با شرایط آرمانی دارند. به‌رغم وجود تعداد نسبتاً زیاد احزاب ثبت‌شده و ظاهراً فعال، هنوز هیچ حزبی با پایگاه توده‌ای قابل قبول و تاثیرگذار در کشور ما نمی‌توان سراغ گرفت. علت این امر را شاید بتوان در فقدان مرامنامه و برنامه مشخص و سازگاری دانست که انعکاس‌دهنده آرمان‌ها و خواسته‌های اقشار معینی از جامعه باشد. مضافاً اینکه شیوه رای‌گیری در کلانشهری مانند تهران هم به هیچ‌وجه منطقی و قابل قبول نیست. حوزه‌های انتخابی باید محدود و متناسب باشد به‌طوری که هر کس به یک نفر رای دهد، نه به 20 یا 30 نفر. در چنین صورتی است که شهروندان با شناخت کافی می‌توانند رای خود را به صندوق‌ها بریزند. در هر صورت در همین شرایط مشکل‌ساز، شهروندان دریافتند که برای رساندن پیام خود و تاثیرگذاری بر روند امور سیاسی و عمومی جامعه باید به صورت متشکل و متحد عمل کنند. قهر عده کثیری از شهروندان با صندوق‌های رای که از انتخابات شورای شهر دوم باب شد و تا انتخابات اخیر ادامه داشت موجب شد که اقلیتی کم‌وبیش متشکل سرنوشت شهر تهران را در اختیار بگیرند و با عملکردی بسیار ضعیف و گاه حتی مخرب وضعیتی بحرانی در مدیریت شهری به وجود آورند. مشارکت قدرتمندانه تعداد کثیری از شهروندان تهرانی در انتخابات شورای شهر و شکل‌گیری شورایی با ترکیب کاملاً جدید فرصتی تاریخی برای اصلاح امور فراهم آورده که به هیچ قیمتی نباید آن را از دست داد.

بیش از 15 درصد جمعیت کشور در تهران زندگی می‌کنند و سهم این شهر در اقتصاد ملی شاید خیلی بیشتر از این نسبت باشد. مضافاً اینکه تهران پایتخت سیاسی و به اصطلاح ویترین کشور ما در انظار جامعه جهانی است. هیچ‌کس در این تردید ندارد که تهران بیش از اندازه و به‌طور بی‌ضابطه و بسیار بدقواره‌ای رشد کرده و از جهات متعددی دچار بحران‌های جدی است که از آلودگی هوا و ترافیک کلافه‌کننده گرفته تا تنگناهای فضای فرهنگی و معضلات جدی تامین مالی هزینه‌های شهری را دربر می‌گیرد. اندک دقتی در چگونگی تشدید مشکلاتی از قبیل آلودگی هوا و ترافیک که در بخش اعظم روزهای سال وضعیت بحرانی به خود می‌گیرد معلوم می‌کند که بخش عمده این مسائل ریشه در یک معضل بزرگ دارد و آن همان تامین مالی هزینه‌های سنگین اداره شهر است. از اوایل دهه 1370 که شهرداری موظف شد عمده هزینه‌های خود را مستقل از بودجه عمومی دولت تامین مالی کند، فروش فضای شهری (تراکم‌فروشی) به اصلی‌ترین و آسان‌ترین منبع تامین مالی شهرداری تبدیل شد و به‌رغم بروز نتایج زیانبار آن در همان سال‌ها، نه‌تنها هیچ اصلاحی در این رویه‌های نادرست صورت نگرفت بلکه در سال‌ها و دهه‌های بعد هم به‌طور گسترده‌ای به بدترین شکل ممکن ادامه یافت. تامین مالی هزینه‌های اداره شهر با به حراج گذاشتن فضای شهری نتیجه‌ای جز ضایع کردن حقوق شهروندان و تبدیل تدریجی تهران به جهنمی از آلودگی و ترافیک نداشته است. نگاهی به کارنامه شورای شهر در این سال‌های اخیر نشان می‌دهد که به هیچ‌وجه وظیفه بسیار مهم نظارتی خود را بر فعالیت‌های مدیریت شهری به درستی انجام نداده و صرفاً در مقام منشی مدیریت اجرایی عمل کرده است. البته باید اذعان کرد که شهرفروشی و کسب درآمد از طریق چانه‌زنی بر سر قیمت تراکم و میزان جرایم نوعاً کاری غیرشفاف و طبیعتاً بسیار مستعد بروز هرگونه فساد اداری و مالی است. مدیریت یک مجموعه با فروش دارایی‌های آن نه‌تنها در تضاد با منطق اقتصادی است بلکه روندی است که در نهایت به نابودی کامل آن مجموعه می‌انجامد. هزینه‌های اداره شهر را باید ساکنان آن متناسب با بهره‌مندی‌شان از امکانات زندگی شهری بپردازند. شورای شهر در حقیقت در مقام پارلمان یک حکومت محلی باید متولی تصویب مقرراتی با این منطق اقتصادی باشد و به اجرای آن از سوی مدیریت اجرایی شهر نظارت کند. انجام پروژه‌های بزرگ شهری باید در خدمت کل ساکنان باشد، نه یک عده خاص. دوطبقه کردن اتوبانی در شمال شهر که با هزینه‌های سرسام‌آوری صورت گرفت به لحاظ اقتصادی و منطق مدیریت شهری هیچ توجیهی نداشت چرا که فقط مشوق ورود اتومبیل‌های بیشتر به شهر و موجب تشدید معضل آلودگی هوا و ترافیک شهری بود. شورای شهر اگر واقعاً در مقام اجرای وظایف خود بود باید جلوی اجرای این طرح را می‌گرفت و مدیریت شهری را وادار می‌کرد به جای آن در گسترش خطوط مترو تهران سرمایه‌گذاری کند. دادن بی‌رویه مجوزهای بلندمرتبه‌سازی در خیابان‌ها و حتی کوچه‌های باریک و پرتردد، به ویژه در مناطق شمالی شهر تهران موجب شده رفت‌وآمد در ساعاتی از شبانه‌روز در مسیرهای بسیار کوتاه به مسافرتی چندساعته تبدیل شود و جسم و جان شهروندان را بفرساید. مضافاً اینکه وجود چنین ترافیک‌های سنگینی موجب تشدید هر چه بیشتر آلودگی هوا می‌شود. باید پذیرفت که تهران در وضعیت بحرانی به سر می‌برد و باید هر چه زودتر فکر اساسی برای مسائل آن اندیشیده شود.

همچنان که پیش از این اشاره شد به نظر می‌رسد بخش عمده مشکلات شهر تهران ریشه در تراکم‌فروشی برای تامین هزینه‌های اداره شهر دارد. فروش فضای شهری که آسان‌ترین شیوه ایجاد منابع مالی است در حقیقت چیزی جز به حراج گذاشتن حق حیات و آسایش شهروندان نیست. ادامه این شیوه آسان‌یاب و مفسده‌برانگیز تامین مالی موجب خواهد شد دو بیماری مهلک شهر تهران، یعنی آلودگی هوا و ترافیک، بیش از پیش تشدید شود. در چنین شرایطی تنها راه چاره کنار گذاشتن تراکم‌فروشی و توسل به روش‌های دیگر تامین مالی است. معقول‌ترین و مرسوم‌ترین شیوه تامین مالی هزینه خدمات شهری در کلانشهرهای پیشرفته دنیا استفاده از مالیات‌های مستقیم و غیرمستقیم محلی و اخذ آن از شهروندانی است که از مزایای زندگی شهری بهره می‌برند. مالیات بر مستغلات و عوارض شهری باید بر اساس ارزش واقعی و روز واحدهای مسکونی، تجاری و اداری گرفته شود، نه بر مبنای معیارهای من‌درآوردی بی‌معنا مانند ارزش منطقه‌ای که در کشور ما مرسوم است. لازم است بر وسایط نقلیه‌ای که در تهران تردد می‌کنند مالیاتی تحت عنوان مالیات آلودگی هوا و ترافیک شهری بسته شود و این مالیات برحسب میزان تردد آنها در شهر و از طریق قیمت سوخت (بنزین و گازوئیل) مصرفی اخذ شود. انتظار رای‌دهندگان به شورای شهر منتخب این است که به‌طور جدی برای معضلات طاقت‌فرسای تهران چاره‌اندیشی کنند. گام نخست در این خصوص انتخاب شهرداری است که از توانایی‌های فنی و سیاسی لازم برای تحقق بخشیدن به اصلاحات اساسی در سازمان مدیریت شهری برخوردار باشد. پس از انتخابات اردیبهشت سال جاری فرصتی طلایی برای انجام این اصلاحات فراهم آمده است چرا که دولت و شورای شهر و نهایتاً مدیریت شهری می‌توانند در محیطی عاری از تنش‌های سیاسی بی‌مورد با هم همکاری کنند. اصلاحات اساسی در مدیریت شهر تهران اگر به درستی و با موفقیت به انجام برسد می‌تواند به الگویی برای سایر شهرهای کشور تبدیل شود و تحول بزرگی در سطح ملی ایجاد کند. فراموش نکنیم که عملکرد اسفبار شورای شهر اول مقدمه‌ای شد برای دلسردی عامه طرفداران اصلاحات به‌طوری که راه را برای ظهور و قدرت گرفتن پوپولیست‌ها و عوام‌فریبان باز کرد و با دوربرگردان خود دوران تاریکی را برای مدیریت شهری تهران و به دنبال آن برای کل کشور رقم زد. هزینه‌هایی که برای این تجربه تلخ پرداخته شد آنقدر زیاد است که منتخبان محترم شورای شهر آن را نصب‌العین قرار دهند و از تکرار آن بپرهیزند. امید است عملکرد مسوولانه و هوشمندانه منتخبان جدید شورای شهر راه پیشرفت را نه‌تنها برای تهرانیان بلکه برای کل ملت ایران برگشت‌ناپذیر کند. 

 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها