شناسه خبر : 21677 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

جای خالی نهادهای انتخاباتی در گفت‌وگو با علی‌نقی مشایخی

کسری‌های تخریب‌گر سرمایه اجتماعی

علی‌نقی مشایخی می‌گوید: حضور احزاب رسمی یا در نظر گرفتن یک قواعد خاص می‌تواند ثبت‌نام از کاندیداها را مطلوب‌تر کند و در مرحله بعدی باید به نهادهایی برای شفاف‌سازی هزینه‌های تبلیغات، برگزاری بهتر و کارشناسی‌تر مناظره‌ها فکر کرد و سپس بعد از انتخابات نیز نهادها عملی‌کردن شعارها را پیگیری کنند.

کسری‌های تخریب‌گر سرمایه اجتماعی

یک روز پس از برگزاری سومین مناظره انتخاباتی در تلویزیون، وزیر بهداشت گفت: «با برگزاری هر دوره از انتخابات، بخشی از سرمایه اجتماعی را از دست داده‌ایم.» چند روز بعد همین موضوع را محسن جلال‌پور، رئیس پیشین اتاق بازرگانی ایران به شکل دیگری مطرح کرد: «رقابت‌های انتخاباتی این دوره، به مثابه یک جنگ، خسارت‌های زیان‌باری به بنیان‌های اخلاقی و روانی جامعه وارد کرده است.» اما آیا نمی‌توان با تقویت نهادهایی مانع آسیب به سرمایه اجتماعی شد؟ علی‌نقی مشایخی، اقتصاددان در این باره به جای خالی نهادهایی در فرآیند انتخابات ریاست‌جمهوری اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد از زمان ثبت‌نام کاندیداها تا برگزاری انتخابات و حتی پس از آن می‌توان نهادهایی را فعال کرد که هم به تصمیم‌گیری بهتر رای‌دهندگان کمک کند و هم مانع تخریب سرمایه اجتماعی در کشور شود. از نگاه وی، حضور احزاب رسمی یا در نظر گرفتن یک قواعد خاص می‌تواند ثبت‌نام از کاندیداها را مطلوب‌تر کند و در مرحله بعدی باید به نهادهایی برای شفاف‌سازی هزینه‌های تبلیغات، برگزاری بهتر و کارشناسی‌تر مناظره‌ها فکر کرد و سپس بعد از انتخابات نیز نهادها عملی‌کردن شعارها را پیگیری کنند.

♦♦♦

‌ در چه حوزه‌هایی از انتخابات جای خالی نهادهای موثر احساس می‌شود؟

ابتدا از مرحله ثبت‌نام نامزدهای انتخاباتی شروع می‌کنیم که تعداد قابل توجهی از افراد کاندیدا می‌شوند. در مقطع فعلی اینکه چند هزارنفری برای ثبت‌نام اقدام می‌کنند مطلوب نیست. در این بخش یا باید احزاب رسمی داشته باشیم که کاندیداهایی را معرفی کنند یا اینکه قواعد خاصی را برای ثبت‌نام در نظر بگیریم. مثلاً می‌توان این شرط را لحاظ کرد که حداقل 500 نفر از نماینده‌های پیشین و فعلی مجلس یا وزرای پیشین و فعلی یا استادهای دانشگاه یا وکلا و حقوقدان‌ها صلاحیت فرد را تایید کنند. اگر چنین نهادی را به عنوان مقررات و رویه‌ها در نظر بگیریم، می‌توانیم به بهبود وضعیت کمک قابل توجهی کنیم. در این حالت افرادی ثبت‌نام می‌کنند و کاندیدا می‌شوند که یا یک حزب رسمی فرد را معرفی کرده یا تعدادی از نخبگان سیاسی، علمی، حقوقی و مدیریتی آنها را تایید اولیه کرده است.

‌ حتی در برخی کشورها سپرده‌های مالی هم از افراد درخواست می‌کنند.

البته ممکن است کسی بخواهد کاندیدا شود اما سپرده مالی نداشته باشد اما اگر کسی اعتبار داشته باشد و بتواند امضای حداقل 500 نفر را برای تایید صلاحیت خود جلب کند می‌توان فرض کرد که فرد حائز حداقل صلاحیتی است که می‌تواند با اتکا به آن وارد فرآیند انتخابات شود. با این کار تعدادی از هزاران نفری که در شرایط فعلی ثبت‌نام می‌کنند نمی‌توانند برای این کار اقدام کنند. بعد از ثبت‌نام و تایید صلاحیت کاندیداها، در مرحله بعد نهادی می‌خواهیم که هزینه‌های تبلیغات کاندیداها را شفاف‌سازی کند تا مشخص شود هر کاندیدا از کدام منبع این هزینه‌ها را تامین کرده است. هر کاندیدایی باید هم جزئیات هزینه‌های انتخاباتی خود را به طور شفاف ارائه کند و هم اینکه مشخصاً بگوید این هزینه‌ها از کدام منابع تامین می‌شود. ما اگر این کار را انجام ندهیم با وضعیتی مواجه می‌شویم که در آن سرمایه‌های کلان می‌توانند فضای انتخاباتی را تحت تاثیر قرار دهند بدون آنکه معلوم باشد آنها دارند این فضاسازی را انجام می‌دهند. واقعاً ممکن است یک فضای ناسالم در انتخابات به وجود بیاید و بعضی با نیت اعمال‌نفوذ خود در آینده، هزینه‌های کاندیداها را تامین کنند یا اینکه بعداً معلوم شود تصمیمی از سوی دولت منتخب به واسطه نفوذ همان فرد یا سازمان تامین‌کننده هزینه‌های تبلیغات کاندیدا گرفته شده که به نفع او و بدون در نظر گرفتن منافع جامعه بوده است. در حال حاضر ما چنین وضعیت شفافی نداریم و معلوم نیست هزینه‌هایی که کاندیداها برای پیروزی در انتخابات صرف می‌کنند، از کجا تامین می‌شود. این هزینه‌ها رقم قابل توجهی هم است که باید مشخص شود از کدام منابع تامین می‌شود. باید شرایط را به گونه‌ای کرد که حتی امکان حسابرسی این منابع و هزینه‌ها هم امکان‌پذیر باشد و به عموم اعلام شود و مردم هم به این اطلاعات دسترسی داشته باشند. این هم مساله مهمی است که بی‌توجهی به آن امکان دارد آینده انتخابات کشور ما را با مشکل مواجه کند. در مرحله بعدی، نوبت به رقابت کاندیداها و مناظره‌ها می‌رسد. در مناظره‌ها اینکه یک فرد سوال کند و کاندیدا صرف‌نظر از آن سوال، مطالب مدنظر خودش را بیان کند، چندان مناسب نیست. باید سوال‌کننده‌ها خبره و کارشناس در حوزه‌های تخصصی باشند. مثلاً اگر قرار است که سوالات اقتصادی پرسیده شود، چند اقتصاددان قوی سوالات را طراحی و مطرح کنند و پس از شنیدن پاسخ‌های کاندیدا، در مورد کیفیت پاسخ‌های او سوال کنند تا در نهایت مشخص شود که چقدر از سخنان کاندیدا سنجیده و درست است. اما اکنون در برنامه‌های مناظره انتخاباتی، پس از طرح سوال، کاندیداها کمتر توضیحی درباره آن سوال می‌دادند و بیشتر مطالب دیگر را بیان می‌کردند یا اینکه به کاندیدای دیگر اتهامی را می‌زدند یا اگر سوالی را هم جواب می‌دادند، جواب آن سوال مدنظر نبود بلکه برای تحقق هدفی دیگر آن مساله را بیان می‌کردند. کسی نبود که چالشی ایجاد کند. مثلاً اگر کاندیدایی وعده‌ای را مطرح می‌کرد و می‌گفت منابع آن حساب شده است، کسی نبود که از منابع و محاسبات او یا از تبعات سوء سیاست‌های پیشنهادی‌اش سوال کند تا بهتر معلوم شود که سیاست هرکدام از کاندیداها چیست و اجرای آن چه تبعاتی خواهد داشت. پس در مناظره‌ها باید افراد خبره و مسلط از جراید و مطبوعات یا دانشگاه‌ها حضور داشته باشند. این افراد سوال‌کننده می‌توانند از سوی مجموعه‌ای از متخصصان جراید و مطبوعات انتخاب شوند یا اینکه افراد متخصص را پیشنهاد دهند. اگر این‌طور شود مناظره‌ها سبب می‌شود اطلاعات و دانش عمومی مردم افزایش یابد و کاندیداها هم مجبور خواهند شد آماده‌تر در این مناظره‌ها حاضر شوند و علاوه بر این، سوال‌کننده‌ها اجازه نمی‌دهند که کاندیداها صحبت‌هایی خارج از موضوع سوال‌شده بیان کنند. در حال حاضر این نوع رفتار اتهام‌زدن کاندیداها به یکدیگر اثرات سوئی در پی داشته است. ممکن است بیننده‌های مناظره‌ها بگویند اگر این کاندیداهای تایید صلاحیت‌شده که نخبه‌های سیاسی جامعه هم محسوب می‌شوند درخور این اتهامات هستند، پس بقیه افراد جامعه چگونه‌اند! در نتیجه تصویر بسیار بد و ناراحت‌کننده‌ای از سطح سلامت و اخلاق جامعه در مناظره‌ها به وجود می‌آید.

‌ فکر نمی‌کنید این نوع رفتار کاندیداها به واسطه نیازی باشد که آنها فکر می‌کنند در جامعه وجود دارد؟

ببینید مخاطب ممکن است نیاز دیگری هم داشته باشد. نیاز مخاطب این هم هست که مفهوم دقیق‌تر برنامه و سیاست را بفهمد یا اینکه از پیامدهای هر نوع سیاستی مطلع شود و بتواند ارزیابی کند که چقدر از وعده‌ها قابلیت عملی‌شدن دارند. در نتیجه شما به جای اینکه برخی از مخاطبان را که ممکن است در این زمینه ضعیف باشند و علاقه دارند جنگ و دعوا و تهمت زدن کاندیداها به هم را ببینند دنباله‌روی کنید و سطح انتظار مخاطبان را در جهت اشتباه مزبور افزایش دهید و رفتارهایی مانند اتهام‌زدن را تقویت کنید و گسترش سوءظن به همه افراد و مسوولان را توسعه دهید، می‌توانید مناظره‌ها را به شکلی انجام دهید که سطح آگاهی و سواد عمومی افزایش یابد. با مناظره‌های مخرب چه مسائلی در جامعه حل می‌شود یا تغییری در جهت بهبود به وجود می‌آید؟

‌ به جز صداوسیما، چه نهادهای دیگری می‌توانند مناظره برگزار کنند؟

جراید تخصصی هم می‌توانند این کار را انجام دهند. در حوزه‌های مختلف یکسری سندیکا و تشکل وجود دارد که اعضای این نهادها باید از بین خود و کارشناسان کشور افرادی را برای برگزاری مناظره انتخاب کنند. حالا ممکن است صداوسیما جزو آن سندیکا باشد. اما می‌توان یک نهادی را جایگزین کرد که محدودیت‌ها و محذوریت‌های صداوسیما را نداشته باشد. به نظرم سندیکای روزنامه‌نگاران و جراید می‌توانند چنین کاری را انجام دهند و مناظراتی با حضور متخصصان و کاندیداها برگزار کنند و در صداوسیما یا در فضای مجازی منتشر کنند. این کار می‌تواند چند اثر مثبت هم به همراه داشته باشد. یک مورد اینکه این گفت‌وگوها سطح اطلاعات جامعه را افزایش می‌دهد. یعنی خود این مناظره‌ها آموزنده می‌شود. دوم اینکه سبب می‌شود این کاندیداها برنامه تنظیم‌شده داشته باشند و اگر دست خالی بیایند خیلی زود مشت آنها باز می‌شود و از رقابت‌ها حذف می‌شوند. سوم از لطمه زدن به اعتماد جامعه و سرمایه اجتماعی و همچنین از بدبین شدن مردم به مسوولان جلوگیری می‌کند. بنابراین سومین بخش کلی درباره انتخابات سامان‌دادن به مناظره‌هاست. در این بخش همچنین ضمن برگزاری مناظره‌های چالشی، جراید هم باید به تحلیل این سوالات و پاسخ‌ها بپردازند و مسائل را تبیین کنند. راستی‌آزمایی وعده‌ها را هم همان کارشناسان خبره حاضر در مناظره‌ها می‌توانند انجام دهند و بپرسند که چه منابعی برای تحقق وعده‌ها در نظر می‌گیرند. اما در بخش چهارم مسائل مربوط به حین برگزاری انتخابات است. وقتی می‌خواهد انتخابات برگزار شود ما مکانیسم مناسبی برای نظارت بر برگزاری انتخابات داریم. در واقع اکنون نماینده کاندیداها می‌توانند سر صندوق‌ها به عنوان ناظر حاضر باشند یا اینکه از بین خود مردم افرادی را برای نظارت انتخاب می‌کنند که این بخش ایرادی ندارد و می‌تواند همین‌طور باشد. پس از برگزاری انتخابات هم جراید و مطبوعات باید سیاست‌های دولت منتخب را پیگیری کنند تا این دولت منتخب به سمت تحقق برنامه‌ها و شعارهای خود حرکت کند. البته در انتخابات معمولاً افراد وعده‌هایی بیش از توان خود مطرح می‌کنند اما به هر حال می‌توان تحلیل کرد که فرد رئیس دولت چقدر سعی کرده که شعارهایش را اجرایی کند. باید این گفت‌وگوها و تحلیل‌ها سبب رشد فهم جامعه شود.

‌ به نظر شما در پیش از برگزاری انتخابات، ما به نظرسنجی قابل اعتماد نیاز نداریم؟

هم‌اکنون هم برخی از سازمان‌های دولتی یا خصوصی کار نظرسنجی را انجام می‌دهند. من فکر می‌کنم هرچند ممکن است انتشار نتایج این نظرسنجی‌ها سبب اصلاح روش رقابتی کاندیداها شود و آنها را هدایت می‌کند که چه وعده‌هایی را مطرح کنند اما مهم‌تر از این وعده‌ها، برنامه‌هاست. به نوعی ممکن است نتایج این نظرسنجی‌ها باعث شوند که کاندیداها از واقعیت‌هایی که نیاز است آنها را در نظر بگیرند غافل شوند و تبلیغات خود را به طرف وعده‌هایی که مردم می‌پسندند هدایت کنند.  نظرسنجی در واقع پیش‌بینی این مقوله است که کدام فرد برنده می‌شود و به نوعی کنجکاوی‌ها را ارضا می‌کند. من می‌دانم که این تقاضا وجود دارد اما ارزش‌افزوده این اقدام چیست؟ آیا فقط ارضای حس کنجکاوی مورد اشاره است یا اتفاق دیگری برای آن رخ می‌دهد.

‌ البته می‌تواند حتی کارکرد تبلیغاتی هم داشته باشد؟

آن وقت ممکن است نظرسازی هم صورت بگیرد. اصلاً بعضی از نظرسنجی‌ها امکان دارد که نظرسازی باشند. یا مثلاً ممکن است مردم فکر کنند چون بقیه به یک کاندیدایی رای می‌دهند، او هم به همان کاندیدا رای دهد. یعنی باز هم ملاک رای دادن برنامه کاندیدا نیست بلکه ممکن است بگوید چون من از برنامه سر در نمی‌آورم، مثل بقیه به یک کاندیدای مورد اقبال عمومی رای بدهم.

‌ در مورد سرمایه‌گذاری‌ها چطور؟ قطعاً با پیش‌بینی رای آوردن هر کاندیدایی سرمایه‌گذاران می‌توانند تصمیم متفاوتی بگیرند.

بله، اما اگر فرض کنیم که دوره انتخابات دوماهه هم باشد سرمایه‌گذار برای تصمیم قطعی و نهایی خود ترجیح می‌دهد که نتیجه قطعاً اعلام شود تا بعد بخواهد تصمیم‌گیری کند. یعنی سرمایه‌گذاران معمولاً عجله‌ای نمی‌کنند که مثلاً در حین برگزاری انتخابات در این دو ماه، ناگهان یک تصمیم قطعی و نهایی بگیرند. معمولاً سرمایه‌گذاری یک کار بلندمدت است. با این حال نظرسنجی می‌تواند برای کاندیداها مفید باشد.

‌ عملی‌کردن پیشنهادهای شما درباره نهادهای انتخاباتی نیاز به اصلاحات قانونی دارد؟

مثلاً برای در نظر گرفتن کارشناسان در مناظره‌ها و موارد مشابه دیگر نیازی به قانون جدید نیست. بلکه باید این رویه تغییر کند. یعنی اکنون قوانین مانع انجام این موارد نیست، چون نهادها هم زاییده قانون هستند و هم زاییده عرف جامعه که به صورت یک روال در کشور درمی‌آید. بنابراین ما نیاز به قانون نداریم بلکه مسوولان برگزارکننده انتخابات باید عرصه را برای این مسائل مهیا کنند تا در چارچوب همین قوانین فعلی این رویه‌ها به وجود بیایند. تنها قانونی که لازم است، قانون شفاف شدن و گزارش دادن هزینه‌ها و درآمدهای انتخاباتی است.

‌ اجرایی کردن نهادهای مورد اشاره شما چقدر می‌تواند مانع کاهش سرمایه اجتماعی شود؟

ببینید همین اتهاماتی که کاندیداهای ریاست‌جمهوری در برنامه‌های مناظره تلویزیونی علیه یکدیگر مطرح کردند، می‌تواند به اعتماد به سیاستمداران و نظام سیاسی کشور آسیب وارد کند و اعتماد مردم به این ارکان را کاهش دهد. کاهش این اعتماد ضربه سختی خواهد بود. برای همین نباید این کاندیداها این‌طور رفتار می‌کردند. بالاخره اگر کسی در منصبی تخلفی کرده است، قوه قضائیه باید آن تخلف را بررسی کند. اما این اقدام نامزدها غیر از این که شک و تردید به سیاستمداران درباره تخلف و دروغ‌گویی آنها ایجاد می‌کند، چه نتیجه دیگری به دست آورده است؟ اینجاست که به سرمایه اجتماعی مورد اشاره شما لطمه وارد می‌شود و البته اکنون با این مباحثی که در مناظره‌ها مطرح شد، آسیب به سرمایه اجتماعی وارد شده است. شروع این مباحث هم از آنجایی بود که مثلاً از یک کاندیدا سوال می‌شود که برنامه‌اش در حوزه آموزش چیست و او می‌گوید دختر وزیر آموزش و پرورش فعلی قاچاق پوشاک می‌کند و بعد معلوم می‌شود که اصلاً آن اقدام قاچاق نبوده و آقای وزیر آموزش و پرورش هم هنگام پذیرفتن این سمت دولتی، از هیات مدیره آن شرکت استعفا داده بود. وقتی این مساله را زمانی مطرح می‌کنند که مثلاً 40 میلیون نفر مناظره را تماشا می‌کنند، ممکن است لطمه بزرگی بزند، حالا بعداً هم معلوم شود که این مساله صحت نداشته، دیگر فایده‌ای ندارد. دیگر کمتر کسی به توضیحات پس از مطرح‌شدن این مساله گوش می‌کند. این سرمایه اجتماعی که مورد آسیب قرار می‌گیرد، اعتماد مردم به نظام سیاسی و سیاستمداران و رهبران سیاسی کشور تحت تاثیر قرار می‌گیرد. بعد هم نه‌تنها این سرمایه اجتماعی کاهش می‌یابد، بلکه باعث تنزل اخلاقیات در جامعه و توجیه کردن تخلفات در لایه‌های میانی مدیران می‌شود. وقتی که فرض کنید مدیران بالای نظام به چنین مسائلی متهم شوند، آن وقت افرادی که در لایه‌های پایین‌تر هستند ممکن است با خود فکر کنند که مدیران بالاتر آنها چه کارهایی انجام دادند و چه تخلفاتی کردند پس چرا افراد در رده‌های پایین‌تر این کارها را نکنند. این مساله بدآموزی در جامعه دارد و غیر از اینکه اعتماد را به نظام سیاسی و سیاستمداران از بین می‌برد، بلکه بدآموزی‌هایی هم در پی دارد. آیا وقتی که کاندیداها این حملات را شروع کرده و جو را این‌قدر ملتهب کردند می‌دانستند رفتار آنها چنین عواقبی دارد؟

آیا نهادهای مورد اشاره شما می‌توانند بازدارنده چنین فرآیندهای مخربی باشند؟

بله، برای اینکه اگر کارشناسان خبره در مناظره‌ها حاضر باشند قطعاً جلوی کاندیدایی را که خارج از مساله سوال‌شده سخنی بگوید می‌گیرند و به کاندیدا متذکر می‌شوند که خارج از موضوع صحبت می‌کند و از او می‌پرسند که حتماً در این مورد سوال‌شده توضیحاتی بدهد. وگرنه اینکه مجری یک سوالی بپرسد و کاندیدا بدون توجه به سوال پرسیده‌شده،‌ سخنان خود را بیان کند، چندان این مناظره‌ها موثر نخواهند بود. در صورتی که اگر سوال و جواب حرفه‌ای باشد اجازه صحبت‌های خارج از موضوع داده نمی‌شود و از این ضربات به سرمایه اجتماعی جلوگیری می‌شود تا این چنین افت اخلاقی رخ ندهد. من امیدوار هستم که بتوان آثار مخرب این مناظره‌ها در جامعه را به نوعی جبران کرد. این در حالی است که این مناظره‌ها می‌تواند روش گفت‌وگو، حرف زدن، بحث کردن، احترام به یکدیگر و احترام به نظر مخالف گذاشتن را به جامعه آموزش دهد و شما انتظار دارید آدم‌هایی که در سطوح بالای مدیریتی و سیاسی کشور هستند آموزگار این نوع رفتارهای پسندیده باشند تا مردم یاد بگیرند که دو نفر می‌توانند اختلاف‌نظر داشته باشند اما به همدیگر احترام بگذارند و با منطق با هم صحبت کنند. یاد بگیرند که نباید به دیگری تهمت زد، چون اگر خطایی هم رخ داده است قوه قضائیه یا باید رسیدگی کرده باشد یا اینکه باید رسیدگی کند! آن وقت مناظره‌های انتخابات ریاست‌جمهوری دوره دوازدهم نتایجی دقیقاً عکس این موارد داشتند. 

 

دراین پرونده بخوانید ...