شناسه خبر : 21483 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اردشیر اروجی از عوامل ریشه‌ای موثر در توسعه گردشگری ایران می‌گوید

معادله چند مجهولی

بازار تهران، کاخ گلستان، محوطه میدان توپخانه، موزه آبگینه و بسیاری از مناطق تاریخی در تهران و شهرهایی مانند اصفهان و یزد طی این سال‌ها حضور قابل توجه گردشگران خارجی را شاهد بوده است. با این حال آیا آمار دقیقی از رشد گردشگری در ایران وجود دارد؟

معادله چند مجهولی

بازار تهران، کاخ گلستان، محوطه میدان توپخانه، موزه آبگینه و بسیاری از مناطق تاریخی در تهران و شهرهایی مانند اصفهان و یزد طی این سال‌ها حضور قابل توجه گردشگران خارجی را شاهد بوده است. با این حال آیا آمار دقیقی از رشد گردشگری در ایران وجود دارد؟ کدام گروه‌های سنی بیشتر به ایران سفر می‌کنند و چه میزان اشتغال در کشوری که یکی از بزرگ‌ترین معضلاتش بیکاری جوان‌هاست، در این حوزه ایجاد شده است؟ آیا سند جامعی از صنعت گردشگری در ایران وجود دارد که درباره این موارد شفاف‌سازی کرده باشد یا اساساً سیستم آمارگیری مناسبی در این صنعت ایجاد شده که مانعی در برابر برخی اطلاعات و آمار نادرست باشد؟ آیا در چنین وضعیتی می‌توان ضامنی برای توسعه و رونق گردشگری کشور ایجاد کرد؟ اردشیر اروجی، کارشناس برنامه‌ریزی گردشگری و مدیرکل سابق دفتر آمار و برنامه‌ریزی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، معتقد است تا زمانی که طرح جامع گردشگری در ایران تهیه نشود و به آمار درست و حساب‌های اقماری در این صنعت نرسیم پاسخ به هر کدام از این پرسش‌ها تنها فرض‌هایی است که ممکن است حتی در دنیای واقع صحت نداشته باشند. از این رو است که او به بسیاری از آمارهای ارائه‌شده از سوی مسوولان به دیده تردید می‌نگرد و می‌گوید بسیاری از این گفته‌ها یا با آمارهای جهانی در تناقض است یا در عمل نتیجه درستی را نشان نمی‌دهد. در عین این انتقادها، او به برجام به عنوان نقطه عطفی در گردشگری ایران نگاه می‌کند؛ مذاکراتی که به گفته اروجی ایران‌شناسی را جایگزین ایران‌هراسی کرد.

* * *

به نظر می‌رسد در هیچ دولتی به اندازه دولت آقای روحانی از گردشگری به عنوان محرک توسعه نام برده نشده است. به نظر شما آیا این دولت عملکردی متفاوت از سایر دولت‌ها در این صنعت داشته است؟

در دولت آقای روحانی شاهد بهبود در صنعت گردشگری ایران بودیم؛ به ویژه برجام تاثیر بسیار مثبتی داشت و ایران‌شناسی را جایگزین ایران‌هراسی کرد. اینکه دیپلمات‌های ایرانی در کنار دیپلمات‌های کشورهای توسعه‌یافته نشسته و حرف خود را به شکل قاطع بیان می‌کنند و به نتیجه نیز می‌رسند، دستاورد اندکی برای ما نبود. با ورود گردشگران به ایران و مشاهده مهمان‌نوازی ایرانی بسیاری از آنها ابراز پشیمانی می‌کردند از اینکه چرا زودتر کشور ما را به عنوان مقصد انتخاب نکرده و به این ترتیب سفیر مناسبی برای تبلیغ ورود گردشگر بیشتر به ایران می‌شوند. با این حال، همه مسائل دست دولت نیست که اگر بود اوضاع گردشگری بسیار بهتر می‌شد. در وزارت خارجه نیز دکتر ظریف عملکرد قابل قبولی داشت و بسیار عالی عمل کرد. صدور ویزاهای فرودگاهی برای 190 کشور و پیگیری ویزای الکترونیک از دستاوردهای مثبت این دولت است. منتها باید این را در نظر گرفت که ما ظرفیت‌های بیشتری داریم که باید بتوانیم از آنها بهره بگیریم.

 یکی از موضوعاتی که بارها در گفته‌های مسوولان به ویژه در چهار سال گذشته عنوان شد، گزاره گردشگری به جای نفت است. آیا در زمینه گردشگری ایران با مولفه‌های خاص خود این ادعاها محلی از اعراب دارد؟

استعداد کشور ما بالاتر از این حرف‌هاست و توانایی آن را داریم اما به لحاظ عملکردی متاسفانه بعید می‌دانم چنین اتفاقی بیفتد. هنوز یک وفاق ملی برای جایگزینی نفت با گردشگری ایجاد نشده است. هنوز برخی گردشگر را عامل نفوذی و فساد می‌دانند و تا زمانی که این نگاه وجود دارد یعنی گردشگری با چالش‌های اساسی مواجه است. در موضوع جاذبه‌های تاریخی ایران در رتبه دهم و در جاذبه‌های طبیعی و صنایع دستی در رتبه پنجم قرار دارد ولی متاسفانه در جذب گردشگر عقب هستیم و به نظر نمی‌رسد در کوتاه‌مدت بتوان امیدی به تغییر این وضع داشت. در عین حال درباره توان گردشگری در اشتغال‌زایی نباید غلو کرد. برخی این گزاره را عنوان می‌کنند که هر گردشگر می‌تواند 15 شغل ایجاد کند. اگر این ادعا درست باشد پس پنج میلیون گردشگر مطرح‌شده باید توانسته باشند کل معضل اشتغال را برطرف کنند. عدد صحیح این است که هر 15 گردشگر برای سه نفر شغل ایجاد می‌کند. آمار اشتباه دیگری که مسوولان بارها عنوان کرده‌اند به رقم خرج‌کرد هر گردشگر ورودی بازمی‌گردد؛ گفته می‌شد گردشگران خارجی هر کدام 1500 دلار در ایران خرج می‌کنند در حالی که سازمان جهانی گردشگری عنوان کرده میانگین درآمد گردشگری در خاورمیانه برای هر گردشگر 900 دلار است. گردشگرانی که به آمریکا می‌روند و جزو پرخرج‌ترین گردشگران در جهان محسوب می‌شوند، به صورت متوسط 1200 دلار خرج می‌کنند؛ این در حالی است که عمده گردشگران ورودی ایران گردشگرانی از کشورهای همسایه هستند و هزینه اندکی در کشورمان می‌کنند. متاسفانه گردشگران عربستانی که بیشترین هزینه را در ایران می‌کردند نیز به واسطه برخی عملکردها به کشورمان سفر نمی‌کنند. بنابراین میانگین هزینه‌کرد هر گردشگر در کشور ما با ارفاق بالای 900 دلار است ضمن اینکه باید به عدد پنج میلیون و دویست هزار توریست نیز -تا زمانی که پایگاه آماری درست نشده- با دیده تردید نگریست و عدد 900 را نیز بدون حساب‌های اقماری تنها یک عدد فرضی در نظر گرفت. اگر قصد داریم گردشگری را جایگزین نفت کنیم ابتدا باید پایه‌های این صنعت را شکل دهیم و در ادامه برنامه‌های بعدی را برای آن در نظر بگیریم. در حال حاضر تراز گردشگری ما منفی است یعنی تعداد گردشگرانی که به خارج از ایران سفر می‌کنند بیش از کسانی است که کشورمان را به عنوان مقصد انتخاب می‌کنند؛ در نتیجه خروج ارز از کشور بیش از ورود آن در این صنعت است. از آنجا که ما قادر نیستیم جلوی خروج گردشگران خروجی از کشور را بگیریم باید تلاش کنیم به جذب گردشگران رونق داده و در ادامه ایده‌های بعدی را دنبال کنیم.

 اساساً چه عواملی در رونق اقتصاد صنعت گردشگری نقش دارند؟

در موضوع گردشگری اولین مساله تعامل با کشورهای دنیاست. زمانی که رابطه میان کشورها برقرار و به شکل حسنه باشد تاثیر بسیار مثبتی روی صنعت گردشگری خواهد داشت. تسهیل در صدور ویزا از دیگر عوامل اثرگذار در این حوزه است. چنانچه شرایط برای خارجی‌هایی که قصد دیدار از ایران را دارند تسهیل شود، مشابه آنچه در سال‌های اخیر صورت گرفت، افزایش گردشگران ورودی اتفاق می‌افتد. از سوی دیگر ما باید بتوانیم ارتباطات بانکی خود را در عرصه بین‌المللی فعال کنیم تا گردشگران خارجی بتوانند از کارت‌های اعتباری در ایران استفاده کنند؛ اما در حال حاضر ما با مشکل اساسی‌ای در این حوزه مواجه هستیم. در حالی که جابه‌جا کردن ارز به شکل نقدی قدیمی ‌شده و از کار افتاده است و جایگزینی برای این موضوع برای گردشگران خارجی وجود ندارد. تلاش برای برقراری ویزای الکترونیک از دیگر ملزومات رونق اقتصاد گردشگری است که امیدواریم با محقق شدن آن، گامی در توسعه این صنعت برداشته شود.

 آنچه تاکنون به آن اشاره کردید مربوط به حوزه تصمیم‌گیری و سیاستگذاری است و نیاز به بودجه ندارد. اما آیا صنعت گردشگری ایران تنها مبتلابه چنین معضلاتی است یا مشکلاتی از نوع فیزیکی و حوزه‌های سرمایه‌گذاری نیز در آن به چشم می‌خورد؟

 ما در این حوزه نیز با مسائل متعددی مواجهیم که نمونه آن هتل‌های استاندارد است. در ایران هتل‌های چهار و پنج ستاره که اغلب مورد توجه گردشگران خارجی است در تعداد استاندارد و متناسب با این گردشگران وجود ندارد. از این‌ رو است که شاهد رزرو و پر شدن اتاق هتل‌های با خدمات مطلوب و قابل قبول در ایام گردشگرپذیر هستیم. در کنار هتل‌ها برخی گردشگران خارجی به بوم‌گردی علاقه‌مند هستند و خانه‌های سنتی را که به اقامتگاه تبدیل شده‌اند به مکان‌های لوکس و مدرن ترجیح می‌دهند. ما شاهد چنین اقامتگاه‌هایی در شهرهایی مانند اصفهان، یزد و کاشان هستیم که اتفاقاً با استقبال خوبی هم مواجه می‌شوند. با این حال متاسفانه در مواردی شاهدیم که سوءاستفاده‌هایی از سوی مالکان و مدیران این اقامتگاه‌ها صورت می‌گیرد؛ به این معنا که قیمت این هتل بسیار بالا بوده و در نتیجه موجب ایجاد ذهنیت منفی از سوی متقاضیان می‌شود. ما باید توجه داشته باشیم گردشگر خارجی که به ایران و چنین اقامتگاه‌هایی مراجعه می‌کند تنها در کشور ما شاهد این اقامتگاه‌ها نیست و در کشورهای مختلف چنین تجربه‌هایی را داشته است. این گردشگران با مقایسه خدمات و قیمت دریافت‌شده به راحتی تفاوت‌ها را حس و از حضور در چنین اماکنی با وجود جذابیت آنها صرف‌نظر می‌کنند و به دیگران نیز آنها را توصیه نخواهند کرد. در کنار گردشگران خارجی علاقه‌مند به اقامتگاه‌های بوم‌گردی ما با طیفی از گردشگران مواجهیم که هتل‌های لوکس پنج‌ستاره را ترجیح می‌دهند اما با کمبود اتاق خالی در چنین مکان‌هایی مواجه می‌شوند. متاسفانه مساله بهداشت در بسیاری از مکان‌های قدیمی رعایت نمی‌شود و ازاین‌رو باید در این خصوص با وسواس بیشتری برخورد شود. سیستم حمل‌ونقل هوایی از دیگر مولفه‌های اثرگذار فیزیکی در صنعت گردشگری است. خوشبختانه بازسازی‌هایی برای ناوگان هوایی انجام شده است ولی هنوز در گام‌های ابتدایی است و باید تسریع شود. در سیستم حمل‌ونقل ریلی نیز شاهد بازسازی واگن‌های قطار هستیم که مشابه هواپیما باید کار با جدیت بیشتری دنبال شود. برای علاقه‌مندان حمل‌ونقل جاده‌ای نیز با دو مشکل مواجهیم که یکی به خود ناوگان حمل‌ونقل جاده‌ای برمی‌گردد و دیگری بحث تجهیزات جاده‌ای و نصب تابلوهای راهنما برای جاذبه‌های گردشگری است.

 آیا با حل این مشکلات که از جنس سیاستگذاری و سخت‌افزاری است، رونق صنعت گردشگری اتفاق خواهد افتاد؟

یکی از مسائل این صنعت به امر مدیریت گردشگری بازمی‌گردد. در واقع آنچه تاکنون گفته شد همگی زیرمجموعه مدیریت قلمداد می‌شوند. متاسفانه مدیریت گردشگری ما علمی نیست و افراد متخصص یا باتجربه در این حوزه امور را در دست ندارند. به این ترتیب با انتصاب یک مدیر تازه زمان آزمون‌وخطا و تجربه فرامی‌رسد و پس از مدتی یادگیری بار دیگر مدیریت عوض می‌شود. ما هنوز برنامه جامع گردشگری را که مورد اجرا باشد نداریم؛ در حالی که پنج برنامه جامع تهیه شده است اما هر مدیری مایل به اجرای برنامه جامع خود است و علاوه بر این، عمر مدیریت روسای سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری عموماً به طور متوسط یک سال و نیم است. اگر از سال 83 تاکنون به تغییرات مدیریتی این سازمان نگاهی بیندازیم می‌بینیم که در دولت نهم و دهم حدود هشت مدیر در طول هشت سال در مدیریت سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری قرار گرفتند و در دولت یازدهم نیز در طی سه سال و نیم سه بار تغییرات مدیریتی را شاهد بودیم.

 چرا داشتن برنامه جامع گردشگری اهمیت دارد؟

 اگر برنامه جامع گردشگری تهیه شود مقاصد و اهداف گردشگری و کشورهای هدف گردشگری ایران تعیین و ظرفیت‌های ما نیز سنجیده می‌شود؛ به این معنا که در چه حوزه‌هایی ظرفیت کم داریم و در چه حوزه‌هایی و از چه نوعی باید ظرفیت‌های خود را افزایش دهیم. موضوع بازاریابی از دیگر نکات مهم برنامه جامع گردشگری به شمار می‌رود؛ متاسفانه بازاریابی ما بسیار ضعیف است و مطالعاتی درباره آن نداریم. شاهد این گفته به عملکرد چند سال گذشته ما بازمی‌گردد؛ زمانی که برای کشورهای منطقه مانند ترکیه، مصر و تونس یا لیبی مشکل پیش آمد باید می‌توانستیم حداقل 10 درصد از بازار گردشگری این کشورها را دست بگیریم؛ اتفاقی که هرگز نیفتاد. ما مطالعه‌ای روی سلایق گردشگرانی که به این کشورها سفر می‌کردند، نداشتیم و نمی‌دانستیم آنها را چطور جذب کنیم. زمانی که مشکلاتی در روابط ترکیه و روسیه پیش آمد نیز ادعا کردیم قصد داریم گردشگران روسی را به ایران بکشانیم ولی این اتفاق نیفتاد؛ زیرا ما حتی راهنمایانی که به زبان روسی مسلط باشند به قدر کافی نداشتیم و نداریم. همچنین بارها این گفته از سوی مسوولان بیان شده که قصد داریم گردشگران چینی را به ایران جذب کنیم در حالی که راهنمای گردشگری کافی آشنا با زبان چینی نداریم. همه این عوامل دست به دست هم داده و رشد صنعت گردشگری در ایران را با چالش مواجه کرده است.

 بحث آمار هم وجود دارد. مثلاً در مناظره نخست کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری دوره دوازدهم، یکی از موضوعات مطرح‌شده بحث اشتغال‌زایی از طریق گردشگری بود. این در حالی است که ما چندان آمار روشنی نه در زمینه اشتغال‌زایی و نه در زمینه درآمدهای گردشگری نداریم.

همین‌طور است. داشتن آمار از جمله ضروریات و پایه‌های برنامه‌ریزی در صنعت گردشگری به حساب می‌آید که ما از داشتن آن بی‌بهره‌ایم. بارها گفته شده که باید یک پایگاه آماری در خصوص گردشگری و سایت مرتبط با آن وجود داشته باشد تا عموم مردم نیز به آن دسترسی داشته باشند و خبرنگاران و سرمایه‌گذاران و پژوهشگران بتوانند از آن طریق تعداد گردشگران را در سه حوزه گردشگری داخلی، ورودی و خروجی از یک دهه قبل تا به حال رصد کنند. آنها بر اساس منحنی هیستوگرامی قادر خواهند بود مشاهده کنند چه سیاست‌ها و موضع‌گیری‌هایی موجب شده گردشگری در ایران افول یا صعود داشته باشد. آمار بهترین ابزار برای ماست تا اشکالات خود را رفع و برای آن برنامه‌ریزی کنیم. از برنامه پنج‌ساله چهارم که مجلس مصوب کرد سازمان گردشگری نیازمند طرح جامع آماری گردشگری است و در طول این برنامه بیش از چهار میلیارد تومان به این کار اختصاص یافت تاکنون اقدام خاصی برای این طرح انجام نشده و فقدان آن به سردرگمی در گردشگری دامن می‌زند. دلیل عدم اجرای طرح جامع به نظر بنده به این برمی‌گردد که چنین طرحی، عملکرد روسای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را شفاف می‌کند. ما شاهدیم هر فردی که در صندلی مدیریت این سازمان می‌نشیند عملکرد روسای پیشین را تخطئه می‌کند. به عنوان مثال آقای سلطانی‌فر ادعای رئیس سابق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در سه میلیون گردشگر ورودی را نادرست خواند اما خودش به عدد پنج تا شش میلیون رسید. در حقیقت چون مرجعی برای پیگیری این ادعاها نیست نمی‌توان هیچ‌کدام را تایید یا تکذیب کرد. پس به عنوان پایه این صنعت باید حساب‌های اقماری را داشته باشیم. به این ترتیب خواهیم توانست تاثیر گردشگری را بر حساب‌های ملی مورد ارزیابی قرار دهیم؛ به این معنا که با توجه به مبالغی که در بخش دولتی و خصوصی سرمایه‌گذاری شده، چه میزان درآمد مستقیم و غیرمستقیم در حساب‌های ملی به دست آمده است. متاسفانه ما چون آمار اولیه را نداریم، به آمار دوم که حساب‌های اقماری است نیز دسترسی نداریم.

 آیا فقدان آمار تنها در حوزه داخلی تاثیرگذار است یا سرمایه‌گذاری خارجی را نیز تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد؟

در دوران آقای سلطانی‌فر این موضوع مطرح شد که با 22 کشور برای ساخت هتل در ایران گفت‌وگو شده است. با این حال ظاهراً هیچ‌یک از این مذاکرات پا نگرفت و به نتیجه نرسید. زمانی که سرمایه‌گذار خارجی قصد ورود به یک کشور را دارد، نیازمند داده‌های آماری است و نمی‌تواند چشم‌بسته سرمایه خود را به کار بیندازد. ما باید بتوانیم اطلاعات گردشگری را در 20 حوزه مختلف نظیر سن گردشگران ورودی، مکان‌های مورد بازدید، انگیزه، روزهای اقامت، جنسیت و‌... داشته باشیم. بیان کردن این گزاره که سرمایه‌گذاری در زمین گردشگری ایران به‌صرفه است، تنها سرمایه‌گذار را تا پای میز مذاکره می‌آورد اما در مرحله بعد باید بتوانیم او را مجاب کنیم. در دوران دولت اصلاحات، رئیس‌جمهور سفری به آفریقای جنوبی داشت و در آنجا اعلام کرد ما قصد داریم روابط و پیوند گردشگری خود را بیشتر کنیم. در آن دوران بنده مدیرکل دفتر برنامه‌ریزی و آمار و اطلاعات سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بودم و شاهد بودم هنوز رئیس دولت اصلاحات به ایران بازنگشته، آفریقای جنوبی آمار و اطلاعات 20‌ساله خود را با مشخصات کامل برای ما فرستاد و در مقابل از ما نیز درخواست کرد آمارهای خود را در حوزه‌های مختلف در اختیار آنها قرار دهیم. این در حالی بود که ما حتی آمار دوساله خود را نیز به شکل صحیح نداشتیم. از آن سال تاکنون هنوز این آمارها تهیه نشده و تا زمانی که این اتفاق نیفتد هیچ‌کس نمی‌تواند اوضاع گردشگری در ایران را بسامان کند. ما در تاریکی قادر نخواهیم بود برنامه‌ریزی کنیم، باید به طور مشخص ظرفیت‌های موجود گردشگری را شناسایی کنیم، اینکه در هر استان چه قابلیت‌هایی وجود دارد و چه تعداد گردشگر را می‌تواند پذیرا باشد، چگونه باید تبلیغات کند و شیوه موثر آن چیست و بسیاری پرسش‌های دیگر باید پاسخ شفاف و روشن داشته باشند. 

دراین پرونده بخوانید ...