شناسه خبر : 20069 لینک کوتاه

حسین راهداری اثر تحولات جهانی را در بازار ارز و طلا بررسی می‌کند

اونس در پسابرگزیت

با اعلام نتیجه همه‌پرسی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، هم پوند و هم یورو در برابر دلار به شدت افت کردند و این سبب شد که شاخص دلار آمریکا تا سه درصد افزایش یابد. همین اتفاق، یک نیروی مهارکننده قیمت طلا بود.

خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا باعث شد معادلات بازارها به خصوص بازارهای ارز و طلای جهانی پیچیده‌تر از گذشته شود. در بازار طلا، تقاضا برای این کالای گرانبها به عنوان سرمایه امن ادامه دارد، اما تقویت دلار و سودگیری معامله‌گران باعث شده است که نرخ طلا نتواند رکوردهای قابل توجهی ثبت کند. این در حالی است که با گذر از هیاهوی همه‌پرسی، برخی از پیش‌بینی‌ها کاهش قیمت طلای جهانی را متصور است. در سه ماه گذشته، بازار ارز ایران نوسان قابل توجهی نداشت و عمدتاً در یک محدوده حرکت می‌کرد. این موضوع باعث شده بود که نوسان بهای طلا در بازار داخل تحت تاثیر بهای جهانی آن و عرضه و تقاضای داخل کشور باشد. حسین راهداری در گفت‌و‌گو با تجارت فردا، ضمن بررسی عوامل تعیین‌کننده قیمت طلای جهانی، تحولات بازار داخل را نیز بررسی کرده است. به گفته او، در سال 2016 بازارهای جهانی با ریسک قابل توجهی روبه‌رو بودند که این امر به افزایش 18‌درصدی بهای طلا (قبل از همه‌پرسی بریتانیا) کمک کرد. از نظر او نتایج همه‌پرسی، می‌تواند ریسک‌های بازار جهانی را افزایش دهد و این موضوع نیز باعث رشد پنج‌‌درصدی بهای طلا شده است. راهداری معتقد است عواملی نظیر «تقویت دلار جهانی»، «سایه افزایش بهره توسط فدرال‌رزرو» و «بسته شدن موقعیت‌های خریدی» باعث شده است که رشد طلا مهار شود. او با توجه به قدرت بانک مرکزی در کنترل بازار ارز، پیش‌بینی می‌کند که نوسان کم‌دامنه نرخ ارز تداوم یابد.



در سال‌های نه‌چندان دور، افزایش‌های ناگهانی نرخ ارز به شکلی بود که یکی از گزینه‌های کسب سود برای سرمایه‌های خرد و بعضاً کلان محسوب می‌شد، اما در حال حاضر، آمارها نشان می‌دهد نرخ ارز در سه ماه نخست سال نوسان زیادی نداشته و بیشتر در کانال سه هزار و 400 حرکت می‌کرده است، علت کاهش نوسان نسبت به سال‌های قبل چیست؟
رژیم ارز در ایران شناور مدیریت شده (managed float) است. خصوصیت این سیستم پولی این است که بانک مرکزی به عنوان نماینده دولت، نرخ ارز مرجع (reference rate) را اعلام می‌کند و اجازه می‌دهد که نرخ ارز در بازار آزاد در سطحی قابل تحمل مثلاً دو تا پنج درصد به صورت روزانه نوسان کند. اگر نرخ ارز در بازار آزاد از سطح مورد نظر بیشتر باشد، بانک مرکزی وارد شده و نرخ ارز بازار آزاد را به نرخ ارز مرجع نزدیک می‌کند.
از این منظر وقتی بانک مرکزی به واسطه وضعیت خوب ذخیره ارزهای خود، دارای قدرت باشد، نوسان نرخ ارز در بازار آزاد به حداقل می‌رسد زیرا در شرایط خاص و بحرانی، این بانک به راحتی وارد عمل شده و نرخ ارز را در جهت نرخ ارز مرجع به تعادل می‌رساند. در حقیقت دلیل نوسان زیاد و فاصله بعضاً صددرصدی نرخ ارز در بازار آزاد با نرخ مرجع در سال‌های اخیر، افول قدرت بانک مرکزی به دلیل تحریم‌ها و عدم دسترسی به دلارهای نفتی به عنوان مهم‌ترین منبع کنترل بازار ارز بوده است.
مسلماً بعد از اجرای برجام، هم دسترسی دولت به دلارها بیشتر شده و هم این انتظار را در بازار آزاد ایجاد کرده است که مجموعه دولت دوباره قدرتمند شده است و نمی‌توان برای مقاصد سفته‌بازی، با قیمت دلار خیلی بازی کرد. بنابراین در این فضا که قدرت بانک مرکزی برای دخالت در بازار زیاد است و بازار نیز جذابیت سودآوری خود را از دست داده است، منطقی است که نوسانات نرخ ارز کاهش یابد.
اینکه چرا تاکنون نرخ بازار آزاد در کانال 3400 تومان نوسان می‌کند به نظرم بیشتر دخالت بانک مرکزی برای حفظ نرخ ارز بازار آزاد در این بازه است وگرنه بازار آزاد در همین اواخر کانال 3600 تومان را نیز تجربه کرده بود و البته هر افت قیمت محسوسی در جهت نرخ‌های پایین‌تر از 3400 تومان هم به سرعت بازگشته است.

برخی معتقدند نرخ تعادلی ارز برای قانون برابری خرید بالاتر از چهار هزار تومان (بر اساس سال پایه مختلف) باید قرار گیرد، آیا واقعاً نرخ تعادلی ارز بالاتر از سطح فعلی آن است و پتانسیل برای جهش ارز وجود دارد؟
بر پایه نسبت قدرت خرید که ناشی از تورم نسبی دلار و ریال است، بله. مسلماً در ایران به دلیل سیطره دولت بر بازار ارز و دسترسی به منابع ارزی نفتی، دولت موفق بوده است که سرکوب نرخ ارز را به خوبی اجرا کند حتی به قیمت از دست رفتن رقابت‌پذیری صنایع داخلی در برابر رقبای خارجی. اما اینکه اگر قرار باشد نرخ ارز افزایش یابد، آن نرخ چقدر باید باشد، مساله‌ای است که در بازار باید تعیین شود و تا زمانی که بازار آزادانه نتواند ریال را ارزشگذاری کند، هر پیش‌بینی حدس و گمان است.
در حقیقت نمی‌توان یک رابطه خطی و دقیق بین نرخ ارز و تورم نسبی ترسیم کرد. مورد ژاپن و ین این کشور به نظرم جالب است. نوسانات ارزش ین ژاپن در یکی دو سال گذشته خود نمایانگر این است که در بازار ارز پارامترهای مختلفی از جمله عرضه و تقاضا دخیلند. مثلاً در سه سال گذشته تورم ژاپن و آمریکا خیلی تفاوت محسوسی نداشته‌اند و اتفاقاً تورم آمریکا کمی بیشتر از ژاپن بوده است. اما ین به دلیل سیاست‌های انبساطی شدید بانک مرکزی ژاپن دربرابر دلار به شدت افت کرد. اما این افت تا‌کنون از منظر تورمی حمایت نشده است. در ضمن جالب آنکه به‌رغم افزایش سیاست‌های انبساطی در چند ماه گذشته، ین ژاپن برعکس به دلیل تقاضای شدید، به شدت در برابر دلار تقویت شده است. دلیل هم این بوده است که ین ژاپن دارایی امن است. با این اوصاف، لزوماً نمی‌توان بر اساس برابری قدرت خرید گفت افزایش نرخ ارز در ایران چه وضعیتی باید می‌داشته است زیرا این مساله‌ای است که باید در بازار تعیین شود. چیزی که نه در گذشته وجود داشته و نه به نظر می‌رسد با این وضعیت فعلی، در آینده هم وجود داشته باشد. ولی با ملاک قرار دادن مدل قدرت خرید نسبی و قرار دادن سال پایه 57 (سال انقلاب)، بله این نرخ باید بالای 4000 تومان باشد.

پس از روی کار آمدن دولت یازدهم و کاهش نوسانات نرخ ارز، بسیاری بر تک‌نرخی کردن این متغیر تاکید کردند، حال آنکه مسوولان بانک مرکزی اعلام کردند قصد دارند در نیمه دوم سال جاری یا انتهای دولت یازدهم، سیاست تک‌نرخی کردن نرخ ارز را عملی کنند. آیا این سیاست باعث خواهد شد که نرخ ارز جهش کند؟
در وضعیت تک‌نرخی شدن ارز، بانک مرکزی قدرت خود را در بازار باید اجرایی کند و با فرض قدرت کافی این نهاد در آن شرایط، هر جهشی فراتر از خواسته این بانک مدیریت خواهد شد. یعنی جهش قیمتی نخواهیم داشت مگر اینکه مقطعی باشد یا خود بانک مرکزی خواسته باشد.
در یک سناریوی محتمل برای نرخ ارز در صورت تک‌نرخی شدن، نظر من این است که نرخ ارز به نرخ بازار آزاد فعلی نزدیک خواهد بود اما این به معنای جهش قیمت ارز در بازار آزاد نخواهد بود. در واقع، در حال حاضر تقاضای ارز در کشور با دو نرخ پاسخ داده شده است. یکی از طریق نرخ ارز مبادله‌ای و دیگری از طریق نرخ ارز بازار آزاد. هرکسی که نتواند نیاز خود را با ارز مبادله‌ای جواب دهد، سراغ بازار آزاد می‌رود. البته در هر دو نرخ، بانک مرکزی دخالت دارد و سیستم به نوعی در تعادل اجباری ناشی از حضور بانک مرکزی است. حالا فرض کنید که نرخ ارز مبادله افزایش پیدا کرده و به نرخ ارز بازار آزاد برسد. در این حالت تقاضایی که قبلاً با نرخ کمتر پاسخ داده می‌شد، مجبور می‌شود که نرخ بالاتری بپردازد و علی‌القاعده بسته به کشش تقاضا، میزان تقاضای آن کاهش می‌یابد. پس در کل تک‌نرخی کردن به معنای افزایش نرخ ارز مبادله‌ای و رساندن آن به نرخ ارز بازار آزاد در سطح متعادل فعلی، تقاضای ارز را اگر کاهش ندهد، افزایش هم نمی‌دهد و لذا انتظار جهش قیمتی نمی‌رود. البته ممکن است که به صورت مقطعی، به دلیل شوک افزایش نرخ ارز مبادله‌ای، نرخ بازار کمی جهش کند اما با فرض قدرت بانک مرکزی، انتظار می‌رود که این هیجانات به سرعت فروکش کند.

در حالی که نرخ ارز در داخل روند ثابتی دارد، تغییرات طلا در داخل کشور، متاثر از اونس جهانی است. به طور کلی چشم‌انداز بازار طلا پس از اعلام نتایج همه‌پرسی به چه شکل است؟ قبل از این همه‌پرسی (از ابتدای سال) میزان بازدهی بازار طلا به چه شکل بوده است؟
درکل از ابتدای سال 2016 میلادی، بازارهای جهانی با ریسک‌های مختلفی روبه‌رو بوده‌اند از جمله مشکلات اقتصاد چین. به همین دلیل، از ابتدای سال میلادی، نقش سنتی طلا به عنوان دارایی امن سبب شده تقاضا برای طلا افزایش یافته و به دنبال آن قیمت طلا در بازارهای جهانی و به تبع آن در ایران افزایش یابد. در بازارهای جهانی قبل از همه‌پرسی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا طلا حدود 18 درصد رشد را تجربه کرده بود. نتیجه غیرمترقبه این همه‌پرسی، ریسک را بیش از پیش در بازارهای جهانی افزایش داد و همین سبب رشد بیش از پنج‌درصدی قیمت طلا شده است.

پس از اعلام نتایج همه‌پرسی بریتانیا قیمت اونس تا 1360 دلار اوج گرفت اما پس از مدتی مسیر آن تغییر یافت و اونس جهانی به سطح 1315 رسید، این امر به چه دلیل بود و آیا توان فنی برای افزایش بیشتر در بازار طلا وجود ندارد؟
یک دلیل آن افزایش ارزش دلار و شاخص دلار آمریکا بود. طلا و ارزش دلار معمولاً در جهت عکس حرکت می‌کنند. با اعلام نتیجه همه‌پرسی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، هم پوند و هم یورو در برابر دلار به شدت افت کردند و این سبب شد که شاخص دلار آمریکا تا سه درصد افزایش یابد. همین اتفاق، یک نیروی مهارکننده قیمت طلا بود.
در ضمن یادمان باشد، طلا در بهترین سال‌ها، نهایت 30 درصد بازدهی داشته است. بنابراین اگر امسال نیز بخواهد بازدهی خوبی داشته باشد احتمال کمی برای پایداری در نرخ‌های بالای رشد 30‌درصدی دارد. رشد 30 درصد طلا در سال 2016 به معنای رسیدن به سطح 1370 دلار در هر اونس است. نه اینکه قیمت طلا نتواند بالاتر از این سطح برود. بلکه اگر بالاتر از این سطح قیمتی برود، تمایل به بازگشت آن بالا خواهد بود. یک دلیل بسته شدن موقعیت‌های خریدی (long positions) است که به اندازه کافی سود داده‌اند. در ضمن، در کل هنوز سایه افزایش نرخ بهره در آمریکا بر سر طلا هست. این عامل در مهار قیمت طلا را نمی‌توان نادیده گرفت.

با توجه با اینکه بهای اونس در شش ماه گذشته از 1060 تا کانال 1300 افزایش یافته و به عنوان یکی از سرمایه‌گذاری‌های امن به حساب می‌آید، و از سوی دیگر گزارش‌ها حاکی از آن است که تقاضا برای طلا افزایش یافته است، چه چشم‌اندازی در نیمه دوم سال جاری برای آن متصور است؟‌
از این سطح نهایت می‌توان بازدهی 10‌درصدی را متصور بود اما فکر کنم در نهایت در خوش‌بینانه‌ترین حالت، سال میلادی را با پنج درصد رشد از سطح فعلی به پایان برساند. البته هنوز افت قیمتی از سطوح فعلی نیز منتفی نیست. هیجانات شوک خروج انگلیس از اتحادیه اروپا که فروکش کند، بعید نیست که طلا هم عقب‌نشینی کند. البته به شرطی که اتفاق خاص دیگری نیفتد. امسال اقتصاد دنیا با ریسک‌های متعددی روبه‌رو بوده است و به همین دلیل طلا سال خوش‌شانسی را پشت سر گذاشته است.

اما در همین بازار پرریسک نیز، برخی از پیش‌بینی‌ها عنوان کردند که طلا پتانسیل رسیدن به کانال 1400 دلاری را ندارد، آیا عوامل بنیادی در حال حاضر به نفع طلاست و می‌تواند این کانال را فتح کند؟
با توجه به ریسک‌های موجود، بعید نیست طلا بتواند تا 1400 دلار بالا برود اما همان‌طور که عنوان شد در صورتی که این اتفاق رخ دهد، در این سطح ماندگار نخواهد بود و دوباره افت خواهد کرد.

شما در صحبت‌های خود به تاثیر‌پذیری طلا از دلار جهانی اشاره کردید، با توجه به اتفاق‌های رخ داده فدرال‌رزرو سیاست‌های پولی خود را به تاخیر انداخته و این موضوع باعث شده که دلار تضعیف شود، این سیاست چه اثری روی روند دلار جهانی و طلا دارد؟‌
مسلماً سیاست فدرال‌رزرو این نیست که دلار از سطح فعلی به شدت تقویت شود. در کل ارز بیش از اندازه تقویت‌شده، سهم صادرات و تراز تجاری هر کشوری است. برخی از آمارهای اقتصادی آمریکا در این اواخر دقیقاً متاثر از افزایش شاخص دلار شرایط مناسبی نداشتند. این کاملاً طبیعی است.
بنابراین فدرال‌رزرو به‌رغم اینکه ناچار به افزایش نرخ بهره است، با این مساله بازی کرده و سعی می‌کند به بهانه‌های مختلف آن را به تاخیر بیندازد تا به نوعی افزایش ارزش دلار را مهار کند. این چیزی است که مدت‌ها به جنگ ارزی شناخته می‌شود. در جنگ ارزی کشورها سعی می‌کنند ارز خود را تضعیف کرده تا از طریق آن صادرات خود را افزایش و واردات خود را کاهش داده و رشد اقتصادی به دست بیاورند. البته با توجه به اینکه ارزش هر ارز، به نسبت ارز دیگری است، همین اقدامات توسط شریک تجاری نیز می‌تواند اتخاذ شود و به همین دلیل این بازی (game) در یک چرخه بی‌انتها از کاهش‌های مداوم ارزش ارزها حبس می‌شود. مثلاً این روزها که بحث همه‌پرسی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا داغ بوده است، قبل از رای‌گیری از آقای فاراژ، رهبر حزب استقلال پادشاهی متحد (UKIP) و موافق خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، در مورد تبعات این خروج و اثرات آن بر سقوط ارزش پوند سوال کردند. او پاسخ جالبی داد. گفت این اتفاق (کاهش ارزش پوند) دقیقاً همان چیزی است که اقتصاد انگلیس به دنبال آن است. این نشان می‌دهد تا چه حد کاهش ارزش ارزها برای رشد اقتصادی مساله مهم و فراگیری است.
همان‌طور که قبلاً اشاره کردم بین ارزش دلار و قیمت طلا معمولاً رابطه معکوس برقرار است. دلار که قدرتمند شود، طلا افت می‌کند. با این اوصاف اگر به دلیل سیاست‌های فدرال‌رزرو، افزایش نرخ بهره مدام به تعویق بیفتد، مهم‌ترین عامل کاهش قیمت طلا در سال‌های اخیر کارکردی نخواهد داشت و طلا میدان را برای افزایش قیمت باز می‌بیند. این اتفاقی است که دقیقاً از ابتدای سال 2016 افتاده است و طلا در عدم حضور افزایش نرخ بهره و با توجه به ریسک‌های مختلف در بازارهای مالی، افزایش حدود 25 درصد را تاکنون تجربه کرده است.

آیا با تغییرات قیمت طلا، میزان تقاضا در بازار نیز عوض می‌شود؟ وضعیت عرضه و تقاضا در شرایط کنونی به چه شکل است؟
مسلماً عرضه و تقاضا در حال شکل‌دهی به همه بازارها هستند. همان‌طور که اشاره کردم به دلیل سیاست تاخیر فدرال‌رزرو و نیز افزایش ریسک در بازارهای جهانی، تقاضا برای دارایی‌های امن افزایش یافته است. از جمله مثلاً سوروس اعلام کرده است که در سبد سرمایه‌گذاری خود طلا را افزایش داده است. این دقیقاً خلاف سیاست قبلی این سرمایه‌گذار افسانه‌ای در سال 2013 بود. این سیاست او نیز اشتباه نبوده است. طلا امسال بعد از حدود سه سال ناامید‌کننده، سال خوبی را تا کنون پشت سر گذاشته است.

با این اوصاف و شرایطی که شما عنوان کردید چشم‌انداز طلا در بازار داخل به چه شکل خواهد بود؟ با توجه به اینکه اخیراً نرخ سود بانکی در بازار داخل کاهش یافته است، آیا می‌توان انتظار داشت که بخشی از نقدینگی به بازارهای نظیر طلا روانه شود و قیمت این دارایی تغییر کند؟
اول از همه باید پرسید کاهش نرخ سود چقدر است. بسته به آن می‌توان تبعات اقتصادی‌اش را بررسی کرد.
اما در کل بازار طلا در داخل از سه مولفه مهم قیمت جهانی طلا و نیز قیمت ارز در بازار داخل در کنار عرضه و تقاضای داخلی تاثیر می‌پذیرد. قیمت جهانی را در مطالب قبل عنوان کردم. مولفه‌ای است که از حوزه اثر ما خارج است و افزایش یا کاهش نرخ سود ریال در ایران، بر آن بی‌تاثیر است. قیمت ارز در بازار داخل را هم بررسی کردم که پیش‌بینی ثبات در آن وجود دارد و نهایت تا پایان سال، می‌تواند متناسب با تورم رشد قیمتی را تجربه کند. بنابراین از این سمت نیز طلا نهایت متناسب با تورم و آن هم تا پایان سال شاید افزایش قیمتی را تجربه کند، البته بدون لحاظ کردن رشد قیمت جهانی. اما یک نکته مهم این است که در کل یک قانون اقتصادی هست و آن اینکه کاهش نرخ بهره، ارزش ارز را باید کاهش دهد. از این منظر کاهش نرخ سود بانکی (با تسامح و معادل گرفتن با نرخ بهره بین‌بانکی) باید سبب کاهش ارزش ریال یا به عبارتی افزایش نرخ بهره شود. اما به دلیل اینکه رژیم پولی ایران، شناور مدیریت شده است و ملاحظات سیاسی و اقتصادی دولت نیز در تعیین نرخ ارز دخیل است، این امر ممکن است که محقق نشود. اثر پارامتر سوم یعنی اثر عرضه و تقاضا نیز در ایران معمولاً مساله‌ای مقطعی است و ماندگار نیست. در حقیقت با افزایش قیمت، هیجانات تقاضا نیز زیاد شده و سبب فاصله گرفتن قیمت ذاتی طلای سکه با قیمت بازار می‌شود. اما معمولاً در این موارد، با فشارهایی که به سوءمدیریت دولت در کنترل بازار طلا وارد می‌شود، بانک مرکزی وارد شده و با فروش عمده سکه، بازار را آرام می‌کند. بنابراین با توجه به ثبات بازار ارز و نیز چشم‌انداز طلای جهانی، در تقاضای داخلی جایی برای هیجانات تقاضا نمی‌توان متصور بود. لذا کاهش نرخ سود، نمی‌تواند بازار سکه را به تنهایی هیجانی و دچار سفته‌بازی کند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها