شناسه خبر : 2000 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گفت‌وگو با سیدمحمدرضا داوود‌الحسینی درباره بلای نقدینگی و ایده‌های پول الکترونیکی

سخن گفتن از عملیات دشوار

سید‌محمدرضا داودالحسینی فارغ‌التحصیل اقتصاد از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیاست که پیش از آن در مقطع کارشناسی رشته برق و کارشناسی ارشد در رشته اقتصاد در دانشگاه شریف تحصیل کرده است. او در حال حاضر به عنوان «اقتصاددان ارشد» در بانک مرکزی کانادا تحقیق و پژوهش می‌کند. این اقتصاددان جوان ایرانی متخصص حوزه اقتصاد پولی و تئوری جست‌وجو است و به‌طور خاص، در زمینه پول الکترونیکی تحقیق می‌کند. در این گفت‌وگو با آقای داوود‌الحسینی درباره کتاب بلای نقدینه کنثراگوف گفت‌وگو کرده‌ایم.

b6fea386-cf90-4b77-b12d-21374434da07سید‌محمدرضا داودالحسینی فارغ‌التحصیل اقتصاد از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیاست که پیش از آن در مقطع کارشناسی رشته برق و کارشناسی ارشد در رشته اقتصاد در دانشگاه شریف تحصیل کرده است. او در حال حاضر به عنوان «اقتصاددان ارشد» در بانک مرکزی کانادا تحقیق و پژوهش می‌کند. این اقتصاددان جوان ایرانی متخصص حوزه اقتصاد پولی و تئوری جست‌وجو است و به‌طور خاص، در زمینه پول الکترونیکی تحقیق می‌کند. در این گفت‌وگو با آقای داوود‌الحسینی درباره کتاب بلای نقدینه کنث راگوف گفت‌وگو کرده‌ایم. با این توضیح که نظرات مطرح‌شده‌، صرفاً نظرات شخصی مصاحبه‌شونده است و به هیچ عنوان نظرات بانک مرکزی کانادا را منعکس نمی‌کند.
‌ اخیراً کتاب بلای نقدینه که از سوی پروفسور کنث راگوف نوشته شده دوباره بر اهمیت تبدیل پول کاغذی به پول الکترونیکی تاکید کرده و واکنش‌های زیادی برانگیخته است. دلایل مهمی که برخی اقتصاددانان از جمله کنث راگوف درباره ضرورت تجدید‌نظر در استفاده از پول‌های کاغذی و جایگزینی تدریجی آن با پول‌های الکترونیکی مطرح می‌کنند چیست؟
این روزها به خصوص در مطبوعات برداشت‌های مختلفی از پول الکترونیکی مطرح می‌شود. به نظر می‌رسد منظور شما از پول الکترونیکی، پولی است که بانک مرکزی درهمان واحد پول کاغذی (مثلاً ریال) منتشر می‌کند و تنها تفاوت ظاهری‌اش این است که این پول به صورت الکترونیکی (مثلاً به صورت اطلاعاتی روی سرور) نگهداری می‌شود. همان‌طور که پول کاغدی، وسیله مبادله، واحد شمارش و ذخیره ارزش است و برای بازپرداخت بدهی باید مورد قبول واقع شود، پول الکترونیکی هم دقیقاً همین خصوصیات را دارد. به تفاوت زیربنایی‌اش با پول کاغدی در ادامه خواهم پرداخت. من این نوع پول را پول الکترونیکی بانک مرکزی (central bank digital currency) یا به اختصار پول الکترونیکی می‌نامم و در اینجا هر گاه از پول الکترونیکی بدون قید دیگری استفاده می‌کنم، منظورم این پول است. اگر بخواهم از انواع دیگر پول‌های الکترونیکی مثل بیت‌کوین استفاده کنم، آنها را پول الکترونیکی خصوصی می‌نامم.
تا آنجا که من اطلاع دارم، پول الکترونیکی با این تعریف هنوز در هیچ کشوری به صورت کامل پیاده‌سازی نشده، برای همین سخن گفتن از چگونگی عملیاتی کردن آن دشوار است. منتها به عنوان مثال، می‌تواند این‌گونه پیاده‌سازی شود که هر فرد (حقیقی یا حقوقی) حسابی نزد بانک مرکزی خواهد داشت، و مصرف‌کننده مثلاً هنگام خرید از سوپر‌مارکت می‌تواند از این حساب استفاده کند، به این صورت که مبلغ خرید از حساب فرد نزد بانک مرکزی برداشته شده و به حساب سوپر‌مارکت منتقل می‌شود. برخلاف آنچه در بدو امر ممکن است به نظر آید اثرات سیاست پولی و نحوه پیاده‌سازی آن در اقتصادی که پول الکترونیکی وجود دارد، می‌تواند تفاوت زیادی با اقتصاد بدون پول الکترونیکی داشته باشد.

 

‌پروفسور راگوف معتقد است حجم بالای پول‌های کاغذی نه‌تنها در بانک‌های مرکزی کشورهای بزرگ بلکه در تمامی دنیا دیده می‌شود و بخش زیادی از این پول‌ها به جریان عادی اقتصاد وارد نمی‌شود بلکه در بخش غیر‌قانونی اقتصاد استفاده می‌شود. پایه این استدلال چیست؟

 

مدعای اصلی راگوف در این کتاب این است که اقتصادهای پیشرفته باید از «شر پول کاغذی» خلاص شوند، به جز احتمالاً پول‌های با ارزش کم (مثلاً یک‌دلاری و پنج‌دلاری در آمریکا). او به دو دلیل اصلی اشاره می‌کند.
دلیل اول، پول کاغذی به خصوص پول‌های با ارزش زیاد، بیشتر در مبادلات غیر‌قانونی، پولشویی، قاچاق انسان و غیره استفاده می‌شود. همچنین، پول کاغذی مامن بسیار خوبی برای فرارهای مالیاتی است. اگر پول کاغذی از چرخه اقتصاد خارج شود و همه مبادلات با پول الکترونیکی صورت گیرد، در آن صورت مبادلات غیر‌قانونی و همچنین فرار مالیاتی (به خصوص مالیات بر ارزش افزوده که محل بحث زیادی در کشور ما هم بوده) بسیار سخت‌تر می‌شود.
به عنوان شاهدی برای این دلیل، او خاطر نشان می‌کند که با توجه به حجم کل دلار در گردش، یک خانواده چهار‌نفره آمریکایی باید به طور متوسط 13 هزار و 600 دلار به صورت پول کاغذی در اختیار داشته باشد. با توجه به اینکه در اختیار داشتن چنین مقدار پول نقدی برای اکثر افراد دور از ذهن است، این پول‌ها احتمالاً بیشتر برای کارهای غیر‌قانونی مورد استفاده قرار می‌گیرند. به خصوص، او اسکناس 100‌دلاری (و همچنین 500 یورویی و 1000 فرانکی) را مثال می‌زند که افراد معمولی از آنها استفاده چندانی نمی‌کنند، در حالی که 80 درصد عرضه دلار آمریکا به صورت اسکناس‌های 100‌دلاری است. در تشریح دلیل دوم می‌گوید در شرایط فعلی که اقتصاد بسیاری از کشورهای پیشرفته نرخ بهره اسمی صفر یا نزدیک صفر را تجربه می‌کنند، بسیاری از بانک‌های مرکزی برآنند که نرخ بهره را به زیر صفر ببرند. وجود پول کاغذی عامل بازدارنده مهمی در جهت کاهش نرخ بهره اسمی به زیر صفر است، زیرا پول کاغذی نوعی از دارایی است که همواره نرخ بهره اسمی صفر را تضمین می‌کند و در صورت کاهش نرخ بهره به زیر صفر، افراد می‌توانند دارایی خود را به صورت پول نقد نگه دارند.
من به دو دلیل مخالفت با استدلال‌های او اشاره می‌کنم، بدون اینکه بخواهم در اینجا نتیجه‌گیری نهایی داشته باشم که آیا یک اقتصاد باید از شر پول کاغذی خلاص شود یا نه.
دلیل اول، اگر در یک اقتصاد، پول کاغذی وجود نداشته باشد، افراد، به خصوص کسانی که نخواهند ردی از مبادله خود بر جای گذارند، از دارایی‌های جایگزین، مانند پول کاغذی کشورهای دیگر، طلا، نقره و مانند آن استفاده می‌کنند. مسلماً حذف پول کاغذی هزینه مبادله را برای مبادلات غیر‌قانونی و فرار مالیاتی افزایش می‌دهد، ولی طبیعی است که دولت نمی‌تواند تمام جایگزین‌های پول کاغذی را از چرخه اقتصاد خارج کند.
دلیل دوم، یک دلیل اخلاقی-حقوقی است. بسیاری از افراد دلایل مشروعی دارند که نخواهند دولت از جزییات مبادلات آنها خبر داشته باشد. مثلاً، یک فرد کالایی را می‌خرد که از نظر عرف جامعه نامناسب تلقی می‌شود، ولی غیر‌قانونی نیست، و این حق فرد است که ناشناس باقی بماند. به عبارت دیگر، نمی‌توان صرفاً به این دلیل که تعدادی از افراد با پول کار غیر‌قانونی انجام می‌دهند، نتیجه گرفت که تمام استفاده‌های افراد از پول باید ممنوع شود. همچنین، داشتن اطلاعات مبادلات افراد از سوی دولت‌ها، می‌تواند بهانه به دست دولت‌ها برای تحت فشار قرار دادن بعضی شهروندان بدهد و همه چیز را تحت حاکمیت بیش از پیش دولت‌ها قرار دهد.

 

‌یکی دیگر از استدلال‌های کنث راگوف درباره حذف تدریجی اسکناس از چرخه اقتصاد جهان این است که افزایش حجم پول‌های کاغذی در دنیا باعث افزایش تورم می‌شود. آیا نمی‌توان تورم را با ابزارهای دیگری کاهش داد و بازهم از پول کاغذی استفاده کرد؟

 

باید اشاره کنم که از دهه 90 میلادی به این سو، اکثر بانک‌های مرکزی توانسته‌اند با هدف‌گذاری نرخ تورم، استقلال از دولت، تبادل شفاف اطلاعات با عموم مردم و مراقبت دائم از اعتبار خودشان، تورم را کنترل کنند. پس مساله‌ اصلی راجع به پول کاغذی، چگونگی کنترل تورم نیست و از این حیث، کنترل تورم ناشی از افزایش حجم پول کاغذی تفاوتی با تورم ناشی از افزایش حجم پول الکترونیکی ندارد. آنچه مهم است، مقدار عرضه پول است، نه شکل آن. در ادامه اشاره می‌کنم که چرا اجرای سیاست پولی در اقتصادی که پول الکترونیکی وجود دارد، احتمالاً ساده‌تر است و دست بانک مرکزی برای پیاده‌سازی سیاست پولی و ثبات‌سازی اقتصاد کلان (و نه‌تنها کنترل تورم)، بازتر.
منتها، اگر منظور سوال شما رابطه پول‌های الکترونیکی خصوصی مانند بیت‌کوین و نقش آنها در مهار تورم است، باید اشاره کنم که در اقتصادی که این پول‌ها در ابعاد وسیع رایج شده، احتمالاً اثربخشی سیاست پولی کاهش می‌یابد. مثلاً، ممکن است که نرخ تورم به واحد بیت‌کوین کاهش یافته باشد، ولی نرخ تورم به واحد ریال افزایش یافته یا بسیار متغیر باشد، و چون ریال در این اقتصاد زیاد مورد استفاده قرار نمی‌گیرد، پیاده‌سازی هر‌گونه سیاست پولی در چنین اقتصادی دشواری‌های خاص خودش را خواهد داشت. برگردیم به اجرای سیاست پولی با پول الکترونیکی بانک مرکزی، در راستای استدلال دوم راگوف، یک مزیت مهم پول الکترونیکی به عنوان ابزار سیاست پولی، این است که سیاستگذار نسبت به موجودی حساب افراد اطلاعات کامل دارد. بنابراین، سیاستگذار نه‌تنها می‌تواند نرخ بهره اسمی را با وضع مالیات بر حساب‌های پول الکترونیکی منفی کند، بلکه می‌تواند هر‌گونه مالیات یا یارانه‌ای وضع کند. این مالیات می‌تواند مشروط به موارد مختلفی مانند مقدار پول موجود در حساب، چگونگی و تناوب استفاده از حساب باشد. به عبارت دیگر، در اقتصادی که پول الکترونیکی استفاده می‌شود، اشکال مختلف مالیات (خطی یا غیر‌خطی، مثلاً اینکه نرخ مالیات برای موجودی‌های بالاتر بیشتر باشد،) ممکن خواهد بود، در حالی که در مورد پول کاغذی این مساله‌ به هیچ وجه ممکن نیست. در اینجا به دو نکته که ممکن است به ذهن خواننده رسیده باشد اشاره می‌کنم. اول، جزییات عملیاتی این مساله‌، مانند زمان‌بندی پرداخت‌ها و زیرساخت‌های فنی و حقوقی مورد نیاز برای پیاده‌سازی این نوع مالیات، بحث مجزایی می‌طلبد که در اینجا به آنها نمی‌پردازم. دوم، مراد من در اینجا از مالیات یا یارانه، صرفاً ابزارهای سیاست پولی است که بر حساب پول الکترونیکی افراد تعلق می‌گیرد، و نباید با مالیات بر درآمد و به صورت کلی با سیاست مالی یکسان انگاشته شود. برای تقریب به ذهن، در دنیای کنونی که پول الکترونیکی وجود ندارد، یک روش پیاده‌سازی کاهش حجم پول، عملیات بازار باز با فروش اوراق قرضه به بازار است. در دنیایی که پول الکترونیکی وجود دارد، بانک مرکزی اعلام می‌کند که مثلاً از یک ماه دیگر، دو درصد از موجودی تمام حساب‌ها کاسته می‌شود، و این می‌تواند روش جدیدی از پیاده‌سازی سیاست پولی باشد، بدون اینکه به گام‌های واسطه (مثلاً عملیات بازار باز) و پیچیدگی‌هایی که این گام‌های واسطه برای موثر بودن سیاست پولی معرفی می‌کنند، نیاز باشد.
دوم، با معرفی پول الکترونیکی در یک اقتصاد، احتمالاً نیاز به بازنگری نقش بانک‌ها در اقتصاد خواهد بود، به این دلیل که ممکن است افراد متمایل باشند پولی را که قبلاً در حساب‌های جاری نزد بانک‌های تجاری نگه می‌داشتند، به حسابشان نزد بانک مرکزی منتقل کنند، و این می‌تواند فعالیت بانک‌ها در جذب منابع را تحت‌الشعاع قرار دهد. همچنین این مساله‌ می‌تواند بانک‌ها را به مدل narrow banking نزدیک‌تر کند، چون ممکن است افراد ترجیح دهند تمام نیازهای دریافت و پرداخت خود را از سوی پول الکترونیکی انجام دهند و صرفاً برای گرفتن و دادن وام با بانک‌ها ارتباط داشته باشند. در چنین شرایطی، کارکرد بانک‌ها به عنوان موسسه‌هایی که منابع را از سپرده‌گذار به متقاضیان سپرده منتقل می‌کنند، از کارکرد آنها به عنوان ارائه‌دهندگان خدمات دریافت و پرداخت مجزا می‌شود. کوتاه سخن اینکه اثرات پول الکترونیکی بر بانکداری یکی دیگر از مواردی است که محتاج موشکافی بیشتر است.

 

‌آیا بانک‌های مرکزی در زمره مخالفان حذف تدریجی اسکناس و پول فیزیکی از چرخه اقتصاد جهانی هستند؟ چون به نظر می‌رسد بانک‌های مرکزی نگران ازدست رفتن تدریجی قدرت و ابتکار عمل خود هستند.

 

از آنچه تا به حال اشاره شده، طبیعی است که بانک‌های مرکزی نگرانی نسبت به پول الکترونیکی ندارند، زیرا این پول ابزار کارآمدتری نسبت به پول کاغذی در پیاده‌سازی سیاست پولی است. منتها، اگر پول‌های الکترونیکی خصوصی مانند بیت‌کوین مد نظر باشد، آنگاه این سوال وارد است. اقتصادی را فرض کنید که بیت‌کوین در آن به صورت فراگیر مورد استفاده قرار می‌گیرد. در چنین اقتصادی، کارایی بانک مرکزی در پایدار‌سازی نرخ تورم (به واحد پول کشور) و همچنین مواجهه با شوک‌های کوتاه‌مدت، ممکن است کاملاً تحت تاثیر قرار گیرد، و در این صورت است که بانک‌های مرکزی طبیعتاً باید دنبال راه‌های مواجهه با پول الکترونیکی باشند. البته ما از چنین دنیایی فاصله زیادی داریم. در حال حاضر ارزش کل بیت‌کوین‌های در گردش حدود 10 میلیارد دلار است که در برابر حجم ارزهای عمده در گردش بسیار اندک است و لذا حداقل در حال حاضر، تهدیدی متوجه بانک‌های مرکزی نیست.
شاید باید زودتر متذکر می‌شدم که تعداد زیادی از این سوالات، مثلاً اینکه واکنش درست بانک مرکزی نسبت به تحولات جدید در پول‌های الکترونیکی خصوصی، چه باید باشد، جدیدند و هم‌اکنون پاسخ نهایی در ادبیات ندارند. با اینکه در ادبیات اقتصاد پولی قبلاً مدل‌های وجود همزمان دو پول در یک اقتصاد به صورت نظری بررسی شده، ولی بعضی از جنبه‌های پول‌های الکترونیکی بانک مرکزی یا خصوصی مثل بیت‌کوین (مانند اینکه غیر‌متمرکز است و منتشر‌کننده حقیقی یا حقوقی مشخصی ندارد،) جدید بوده و به مطالعات جدید نیاز دارند.

 

‌در تاریخ اقتصادی کشورها چه تجاربی از پول بدون کنترل مرکزی وجود داشته است؟ چون به نظر می‌رسد اغلب اقتصاددانان جریان اصلی تصور می‌کنند پول نمی‌تواند خود را مدیریت کند و به یک نهاد مرکزی برای کنترل پول نیاز است. این عقیده در طول تاریخ چگونه ایجاد شد؟

 

در بعضی کشورها مثلاً در آمریکا تا قبل از سال 1913، اقتصاد بدون بانک مرکزی تجربه شده است، منتها تجربه نشان داد که این اقتصادها به شدت ناپایدار هستند. در چنین اقتصادی، پول خلق‌شده از سوی بانک‌ها («پول درونی» ترجمه inside money) تنها پول موجود در اقتصاد بود. هر از چند گاهی تغییر عقاید مردم یا دیگر بانک‌ها نسبت به وضعیت مالی یک بانک، منجر به بی‌ارزش شدن پول‌های منتشر‌شده از سوی آن بانک و درنتیجه ضرر و زیان تعداد زیادی از آحاد اقتصادی می‌شد (بدون اینکه آنها قصد ریسک کردن و گرفتن بازده بیشتر داشته باشند). مبارزه با این مساله‌ ناپایداری اقتصادی و جلوگیری از پدید آمدن متناوب بحران‌های مالی، مهم‌ترین دلیل تشکیل سیستم بانک مرکزی آمریکا (فدرال‌رزرو سیستم) در سال 1913 بود. همچنین، در نبود بانک مرکزی که بر کار بانک‌ها نظارت کند، رگولیشن بر آنها اعمال کند، و به عنوان قرض‌دهنده آخر (lender of last resort) عمل کند، این وسوسه برای منتشر‌کننده پول خصوصی وجود دارد که بعد از اینکه پولش از سوی مردم مورد پذیرش قرار گرفت، حجم پول را به صورتی که برای اجتماع بهینه نیست، افزایش دهد تا سود بیشتری نصیب خود کند، و این مساله‌ می‌توانست ناپایداری یاد‌شده در بالا را شروع یا تشدید کند (البته این مساله‌ تا حد زیادی در بیت‌کوین رفع شده، به این صورت که رشد حجم پول بیت‌کوین، از قبل تعریف شده و وسوسه‌های کوتاه‌مدت نمی‌تواند عرضه آن را تغییر دهد).

 

‌آیا می‌توان تصور کرد که میل به آزادی در استفاده از واحد پولی با گسترش ابزارهای فنی جدید، به صورتی ناگزیر و فارغ از تمایل دولت‌ها مثل پدیده بیت‌کوین به حذف واحدهای پولی متمرکز دولتی بینجامد؟

 

بیت‌کوین نیاز به بحث مفصلی دارد، ولی من صرفاً به چند نکته در مورد آن بسنده می‌کنم. اول، در تعریف پول می‌گویند، وسیله‌ای است که به عنوان پرداخت برای مبادله کالا و خدمات یا تسویه بدهی در کشور یا منطقه خاصی به صورت همگانی مورد قبول واقع می‌شود، و همان‌طور که در ابتدا گفتم معمولاً سه کارکرد دارد: وسیله مبادله، واحد شمارش و ذخیره‌کننده ارزش است. با توجه به اینکه بیت‌کوین تقریباً در هیچ جا به صورت همگانی مورد قبول واقع نمی‌شود، و همچنین ارزشش در طول زمان تغییرات فراوان کرده است، بعضی بیت‌کوین را نوعی پول نمی‌دانند.
مستقل از اینکه بیت‌کوین نوعی پول هست یا نه، بیت‌کوین نسبت به پول کاغذی و همچنین نسبت به پول‌هایی که از قبل می‌شناسیم، ویژگی‌های تا حدودی منحصر به فرد دارد. اولین ویژگی این است که «نامتمرکز» است، یعنی دخالت هیچ قدرت مرکزی را در خود ندارد و هیچ فرد حقیقی یا حقوقی خاصی مسوول انتشار آن نیست (و این‌گونه می‌توان گفت که از سوی جامعه‌ای از کاربران اینترنت اداره می‌شود). همچنین، رشد مقدار بیت‌کوین در گردش در طول زمان از قبل مشخص شده، و همچنین اینکه پول‌های منتشر‌شده در ابتدا باید به چه «معدن‌کاری» (miner) داده شود. به علاوه، هویت استفاده‌کننده از آن تا حد بسیار زیادی مخفی باقی می‌ماند.
ویژگی دیگر بیت‌کوین استفاده از public distributed ledger است، به این معنا که تاریخچه تمام مبادلات در دسترس عموم قرار دارد (اگر چه هویت کسانی که مبادله انجام داده‌اند مشخص نیست) و محل نگهداری این دفتر هم روی کامپیوتر تعداد افراد زیادی مشارکت‌کننده است، و نه روی یک سرور خاص متعلق به یک نهاد مرکزی. بنابراین اگر یک نسخه یا چند نسخه از این دفتر مشکلی پیدا کرد، به سیستم هیچ آسیبی وارد نمی‌شود، زیرا بقیه افراد نسخه‌های یکسانی از آن دفتر را دارند. همچنین این دفترها، صرفاً قابل اضافه کردن هستند، و حذف اطلاعات گذشته از آنها تقریباً غیر‌ممکن است.
این ویژگی بیت‌کوین در استفاده از چنین دفترهایی، نظر بسیاری از استارت‌آپ‌ها و حتی بانک‌ها را جلب کرده که از این تکنولوژی -و نه لزوماً خود بیت‌کوین- برای مقاصد دیگری استفاده کنند. نام دیگری که برای این تکنولوژی به کار می‌برند block chain است، به این دلیل که دسته تقریباً ثابتی از تراکنش‌ها در یک بلاک جمع می‌شود و بعد از طی مراحلی، نهایی می‌شود و به زنجیره بلاک‌هایی که از قبل بوده اضافه می‌شود. یک مثال استفاده از این دفترها در ثبت و ضبط معادلات سهام است به این صورت که اطلاعات همه مبادلات هر سهام و خریدار و فروشنده آن به صورت زنده در اختیار عموم قرار می‌گیرد که می‌تواند کمک زیادی به شفافیت بازار کند. حرف در مورد بیت‌کوین زیاد است و منابع بسیار زیادی در اینترنت برای علاقه‌مندان در دسترس است.

 

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها