شناسه خبر : 19237 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

حجت‌الله صیدی برنامه‌های رئیس سازمان بورس را واکاوی می‌کند

رئیس جدید نگاه عملیاتی داشته باشد

حجت‌الله صیدی، مدیرعامل سرمایه‌گذاری خوارزمی با ابراز خوش‌بینی به گفته‌های رئیس سازمان بورس، وجود یک برنامه عملیاتی را شرط اصلی تحقق اهداف رئیس سازمان بورس می‌داند. وی همچنین بیان می‌کند تغییر مدیریت‌ها در بازه‌های زمانی کوتاه عامل اصلی اجرایی نشدن اهداف مدیران بورس است.

با تغییر سکاندار بورس تهران گمانه‌زنی‌ها در خصوص چشم‌انداز بازار سهام رنگ تازه‌ای به خود گرفت. شاپور محمدی که طی دو ماه گذشته به ریاست سازمان بورس منصوب شده است، در روزهای نخستین با اعلام برنامه‌هایش مسیر فعالیت‌های خود را مشخص کرد. در این بین به نظر می‌رسد بسیاری از این برنامه‌ها قبل‌تر و از سوی مدیران پیشین تکرار شده است. وعده‌هایی که با تغییر مدیریت ناکام مانده و به اجرا نرسیده است. همچنین در این برنامه‌ها نکاتی به چشم می‌خورد که به شرط اجرایی شدن می‌تواند مسیر جدیدی در مقابل بازار سرمایه قرار دهد. در همین راستا در گفت‌گویی با حجت‌الله صیدی، مدیرعامل سرمایه‌گذاری خوارزمی به واکاوی این وعده‌ها و امکان اجرایی شدن آنها پرداخته‌ایم. صیدی با ابراز خوش‌بینی به گفته‌های رئیس سازمان بورس، وجود یک برنامه عملیاتی را شرط اصلی تحقق اهداف رئیس سازمان بورس می‌داند. وی همچنین بیان می‌کند تغییر مدیریت‌ها در بازه‌های زمانی کوتاه عامل اصلی اجرایی نشدن اهداف مدیران بورس است.



رئیس جدید سازمان بورس و اوراق بهادار در تدوین برنامه‌های خود بعد از انتصاب به مواردی اشاره کرده‌ است که به نظر می‌رسد اهداف خاصی در آنها وجود دارد. به عنوان اولین سوال، از نگاه شما اهداف رئیس جدید سازمان بورس، بیشتر به کدام سمت میل می‌کند؟ به طور دقیق‌تر ایشان چه اهدافی را با اعلام برنامه‌هایشان دنبال می‌کنند؟
با صحبت‌هایی که طی یک جلسه حضوری با آقای دکتر محمدی داشته‌ایم و اظهارنظرهایی که در رسانه‌ها از ایشان شنیده‌ام، محور اصلی برنامه‌های رئیس سازمان بورس نیازهای بازار سرمایه است که در سه بخش قابل طبقه‌بندی است.
این موارد در سه بازه زمانی کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت عملی است. برخی از آنها در بازه زمانی کوتاه‌مدت قابلیت اجرایی ندارد، مانند تعامل‌های بین‌المللی، تعامل با نهادهای دیگر، یا موضوع افزایش شفافیت که زمانبر است و زمان بیشتری نیاز دارد تا اجرایی شود. برخی دیگر میان‌مدت است، مانند افشای ماهانه صورت‌های مالی که به نظر می‌رسد در زمان کوتاهی به نتیجه خواهد رسید. در مجموع برنامه‌های بیان‌شده مطلوب است و نتیجه‌گیری از آنها یک مقدار زمان نیاز دارد.
از سوی دیگر برنامه‌ها و اهدافی که ایشان ارائه کرده‌اند نیازمند یک آرمان و هدف است. موفقیت ایشان در این مسیر مستلزم وجود یک برنامه عملیاتی یا action plan موفق است. به نظر می‌رسد دکتر محمدی با توجه به تجربیاتی که از قبل داشته‌اند، در این برنامه موفق شوند و در یک بازه حدود پنج‌ساله بتوانند به تمام اهدافی که مد نظرشان است، برسند.

بازار سهام با مشکلات بسیاری مواجه است. روند معاملات روزانه، شاخص‌سازی‌ها و اثر شایعات بر رفتار سهامداران از جمله بحث‌هایی است که به نظر می‌رسد در برنامه‌های اعلام‌شده اهمیت زیادی به آنها داده نشده است. به نظر شما رئیس جدید سازمان چه مکانیسمی برای بهبود روند بازار در پی گرفته است؟
یکی از بحث‌های مطرح‌شده در روزهای اخیر ارتقای شفافیت و کارایی بازار است. ارتقای شفافیت بدین معناست که اطلاعات صحیح بیشتری در اختیار فعالان بازار قرار دهیم. این اطلاعات باید درست و صحیح باشد و به موقع در اختیار سهامداران قرار گیرد؛ وقتی شرایط بدین گونه باشد دیگر معامله هیجانی در بازار رخ نمی‌دهد.
از سوی دیگر، کمبود اطلاعات منجر به افزایش شایعات در بازار می‌شود و شایعه مسبب اصلی رفتار هیجانی است. متاسفانه همان‌طور که فرمودید؛ حجم شایعات در حال حاضر بسیار زیاد است. یکی از نکات خوبی که در برنامه‌های ایشان مشاهده کردم استفاده بهینه از رسانه‌ها به خصوص شبکه‌های اجتماعی در انتقال اخبار موثق است. این موضوع اگر با نظارت کامل و حسن نیت خبررسان‌ها همراه باشد می‌تواند کمک بسیاری به شفافیت بازار کند.

بحث شفافیت از نکاتی است که در دوره‌های قبل و توسط روسای پیشین نیز بارها مطرح شده است. به نظر شما قسمت اعظم این برنامه‌ها کلیشه‌ای و تکراری نیستند؟ وجود اهداف کلیشه‌ای در برنامه مدیران، نشان از چه چیزی دارد؟
این مشکلات به همان موضوع فقدان برنامه عملیاتی مدیران برمی‌گردد. هر شخصی که بر مسند ریاست بورس بنشیند و با مکانیسم بازار آشنا باشد حتماً به دنبال ارتقای شفافیت در بازار سهام است. بنابراین غیرطبیعی نیست اگر هرکدام از روسایی که آمده‌اند به دنبال ارتقای شفافیت باشند. البته در زمان آقای دکتر صالح‌آبادی موضوع شفاف‌سازی از اهمیت بیشتری برخوردار شد. اینکه شرکت‌ها موظف باشند اتفاقات قابل اهمیت را سریعاً گزارش دهند به شفافیت کمک بسیاری می‌کند. باید دید تیم جدید سازمان بورس تا چه حد در این موضوع می‌تواند موفق باشد.

به نظر شما شرکت‌ها پتانسیل چنین کاری را دارند؟ در حال حاضر در مورد گزارش‌های گروه بانکی مشکلات بسیاری وجود دارد. بیشتر از 30 روز معاملاتی است که نماد بانکی‌ها متوقف است. در این شرایط افشای اطلاعات به صورت ماهانه ممکن است؟
شک نکنید که ممکن است، این موضوع نیاز به اراده دارد. اتفاقاً بانک‌ها کامل‌ترین و بهترین اطلاع‌رسانی را انجام می‌دهند. در هر بانکی آمار تمام بدهکاران، بستانکاران، وام‌های سررسید گذشته، مطالبات مسکوت و حتی جا‌به‌جایی پول نقدی، قابل پیگیری و دنبال کردن است. اینکه بانک‌ها نتوانسته‌اند اطلاعات خود را به صورت IFRS ارائه دهند به اختلاف‌نظر میان سازمان حسابرسی و بانک مرکزی برمی‌گردد.
با این حال شاید اصلاً لازم نباشد ما هر ماه صورت‌های مالی به بورس ارائه دهیم. ما می‌توانیم صورت‌های مالی را در بازه‌های زمانی دو تا شش‌ماهه یا سه تا چهارماهه در بازار منتشر کنیم. به نظر می‌رسد در حال حاضر با زیرساخت‌های IP و سیستم‌های فناوری اطلاعات که شرکت‌ها دارند، هیچ مشکلی برای انتشار وجود ندارد.

اگر در خاطرتان باشد با ورود آقای محمدی به سازمان بورس، شاخص رشد بسیار هیجانی را تجربه کرد. در آن زمان بحث ورود تعدادی از خریدارها در یکسری از سهم‌ها مطرح بود. رفتاری توده‌ای که منجر به شاخص‌سازی در بازار نیز شد. موضوع دیگر در خصوص معاملات بلوکی است. معاملاتی که باعث اعتراض بسیاری از سهامداران در هفته‌های اخیر نیز شده است. از این دست موارد کم نیست، به نظر می‌رسد ایشان کمتر در برنامه‌هایشان به این نکات توجه کرده‌اند. حال با توجه به اینکه انتصاب دکتر محمدی در دو ماه اخیر توام با این چالش‌ها بوده است، به نظر شما اصلاحی در این خصوص صورت می‌گیرد؟ به طور کلی چشم‌انداز شما برای چنین معضلاتی در بازار چیست؟
تشخیص شما درست است. این برنامه‌ها بسیار مهم و حیاتی است. حل چنین معضلاتی به پیش‌شرط‌های مهمی نیاز دارد که اولین مورد ایجاد ثبات است. در سراسر دنیا در سازمان‌هایی مانند بورس یا بانک مرکزی یک برنامه دقیق 10‌ساله و 13‌ساله برای مدیران پیش‌بینی می‌شود. این اولین شرط است که برنامه‌ها در فضای باثباتی اجرا شوند. طبیعتاً اگر یک سال دیگر به طور مثال برای آقای محمدی یک پست بالاتر تعیین شود و ایشان از سازمان بورس بروند، تمام این اهداف به نقطه اول برمی‌گردد. دوم اینکه این چالش‌ها، تعامل دیگر نهادها و ذی‌نفعان را هم لازم دارد. به این معنا که حل تمام این مشکلات بر عهده رئیس سازمان بورس و هیات‌مدیره سازمان بورس نیست. نهادهایی که رفتارهایشان در بورس اثرگذار است مانند وزارت نفت، وزارت صنایع و معادن و تجارت، وزارت کشاورزی باید به تعامل برسند. سازمان بورس دنبال ارتقای شفافیت است.
به عنوان مثال تعیین قیمت خوراک گازی پتروشیمی‌ها از ابهاماتی بود که در روند کلی بازار اثرات زیادی گذاشت. زمانی که یک سرمایه‌گذار خارجی برای سرمایه‌گذاری به ایران می‌آید به این نکات توجه ویژه‌ای می‌کند. شما در نظر بگیرید شرکت‌های پتروشیمی، شرکت‌های نفتی، شرکت‌های خودروسازی و بانک‌ها تماماً با کشورهای خارجی تعامل دارند. زمانی که قوانین حاکم بر این شرکت‌ها شفاف نباشد، مسلماً حضور سرمایه‌گذاران کمتر خواهد شد. در خصوص بازار سنگ معادن در سال‌های اخیر بحث بهره مالکانه چالش‌های بسیاری را به وجود آورد.
این موضوعات بر عهده سازمان بورس یا ریاست این سازمان نیست. وقتی صحبت از تعامل بیشتر می‌شود، منظور همکاری وزارتخانه‌های مرتبط و مجلس شورای اسلامی با سازمان بورس است. به نظر می‌رسد اگر این شرایط حاکم شود و در کنار آن ارتقای فرهنگ سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه شکل گیرد، سرمایه‌گذاران نیز به جای دید کوتاه‌مدت با دید بلندمدت وارد این بازار می‌شوند.

برخی از مواردی که بیان شد به نظر درون‌سازمانی است. یعنی جزو قوانین داخلی سازمان بورس است؛ بحث نظارت بر بازار موضوع مهمی است. یکی از مشکلات بزرگ ما در بازار عدم نظارت دقیق است. یعنی ما نمی‌توانیم تشخیص دهیم که چه سهم‌هایی با خبرهای پنهانی رشد یا افت می‌کنند؟
این نظارت وجود دارد. چون ما یکی از شرکت‌های تحت نظارت بورس هستیم، این مورد را خیلی خوب حس می‌کنیم که این نظارت‌ها وجود دارد. اما اینکه این نظارت‌ها تمامی بازار را پوشش می‌دهد یا خیر، با شما موافق هستم. شما در سراسر دنیا نمی‌توانید یک نهاد ناظر مانند سازمان بورس پیدا کنید که بتواند بر تمام ابعاد شرکت‌ها نظارت دقیق داشته باشد. دلیل این موضوع نیز به خود شرکت‌ها برمی‌گردد. زیرا همواره شرکت‌ها دارای یک مزیت پنهان هستند که منجر به ایجاد فضای رقابتی نیز می‌شود. بنابراین، این اطلاعات را هیچ فردی نمی‌تواند افشا کند و به تبع آن سازمان نیز نمی‌تواند اشراف کامل داشته باشد.

به نظر می‌رسد در بسیاری از برنامه‌های اجرایی سازمان بورس یک حلقه مفقوده وجود دارد که اجازه نمی‌دهد این برنامه به خوبی پیش برود. مصداق این موضوع در بازار بدهی آشکار است. در سال گذشته بازار بدهی فعالیت خود را با تحرکی قابل توجه آغاز کرد. اما در سال جاری طبق آماری که ما در گزارش‌هایمان داریم، عرضه‌های اوراق از ابتدای سال فوق‌العاده ضعیف بوده است. به عبارتی با چشم‌اندازی که برای افق 1404 در نظر گرفته‌ایم، فاصله زیادی وجود دارد. بحث دیگر در خصوص رتبه‌بندی شرکت‌هاست. رتبه‌بندی از بحث‌هایی است که سال گذشته هم پیگیری فراوانی داشت. حتی طی سال‌های گذشته نیز بیان شد که شرکت‌های خارجی برای رتبه‌بندی وارد ایران می‌شوند. اما واضح است که همچنان یکی از فقدان‌های اصلی بازار نبود رتبه‌بندی میان شرکت‌هاست. با این تفاصیل چه اندازه امکان اجرایی شدن این برنامه‌ها وجود دارد؟ یعنی چقدر فکر می‌کنید که ما بتوانیم بازار بدهی را به حد مطلوب برسانیم؟
این کار حداقل به یک بازه زمانی پنج‌ساله نیاز دارد. جای خالی این موسسات به وضوح در بازار سرمایه ایران احساس می‌شود. در این میان ورود شرکت‌های رتبه‌بندی از جهات مختلفی قابل بررسی است که یکی از آنها شرایط ویژه اقتصادی کنونی ایران است. تورم بالای سال‌های گذشته باعث شده ایران نسبت به بسیاری از کشورها نرخ تورم و نرخ بهره بالاتری داشته باشد؛ این یکی از معضلاتی است که باعث عدم ثبات اقتصادی و پیچیده‌تر شدن شرایط کشور ما نسبت به دیگر کشورها شده و انگیزه ورود شرکت‌های خارجی را تا حدی کمرنگ می‌کند.
برای اینکه موسسات رتبه‌بندی بتوانند در ایران فعالیت داشته باشند باید استانداردهای بین‌المللی حسابداری رعایت شود. از سوی دیگر تهیه گزارش‌های مالی شفاف و حسابرسی قابل اتکا از مواردی است که رعایت آن در این زمینه ضروری است. موضوع دیگری که به نظر می‌رسد بسیار مهم است و طی سال‌های اخیر متوقف مانده؛ افشای مناسب اطلاعات مالی در گزارش‌های شرکت‌هاست. در چند سال اخیر به کرات دیده شده که افشای دقیق صورت‌های مالی انجام نمی‌گیرد، با وجود اینکه بسیاری از شرکت‌ها گزارش‌های مالی و حسابرسی معقولی دارند، اما همچنان افشای مناسبی در خصوص صورت‌های مالی آنها انجام نشده است. بسیاری از شرکت‌هایی که هم‌اکنون در بورس تهران فعال هستند کماکان میزان تسهیلات دریافتی و ذخیره‌های آنها مبهم است و هیچ‌گونه روشنگری در این زمینه صورت نگرفته است. باید توجه کرد که وجود شرکت‌های رتبه‌بندی کمک شایانی به جذب سرمایه‌گذار خارجی و دریافت تسهیلات مالی بین‌المللی می‌کند. از سوی دیگر این شناخت را به سرمایه‌گذار خارجی می‌دهد تا بهتر بتواند شرکت مورد نظر برای سرمایه‌گذاری را در ایران انتخاب کند. با اعلام رتبه اعتباری، توان مالی و صلاحیت خرید و توان پرداخت اقساط مشخص می‌شود و مشکلاتی که از این دست می‌تواند در معاملات عمده وجود داشته باشد به راحتی برطرف می‌شود. به‌طور کلی راه‌اندازی موسسات رتبه‌بندی مستقل در بازار سرمایه، می‌تواند به توسعه، شفافیت و افزایش عمق بازار کمک قابل توجهی کند.

به گفته شما ورود شرکت‌های خارجی یکی از الزامات موسسات رتبه‌بندی است. سال گذشته برای استفاده از برخی ابزارها همانند آپشن و فیوچرز، قراردادهایی با کشور فرانسه و آلمان بسته شد ولی هیچ دستاوردی در خصوص ورود این ابزارها دیده نشد. شما فکر می‌کنید این برنامه‌ها پتانسیل اجرایی شدن در بازار را دارند؟
بله، این پتانسیل وجود دارد. اما در صورتی که با یک شرکت رتبه‌بندی خارجی قراردادی برای رتبه‌بندی بسته شد، نباید انتظار داشته باشیم ظرف شش ماه تا یک سال بازار بدهی با رونق همراه خواهد شد.
فرآیند رتبه‌بندی با میزان افشای اطلاعاتی که در بازار سرمایه ایران وجود دارد، فرآیندی سخت و زمانبر است. به عبارت دیگر رتبه‌بندی تنها نگاه کردن به صورت‌های مالی و ساختمان نیست بلکه اطلاعات بیشتری مورد نیاز است. به عنوان مثال یک بانک می‌گوید که بدهکاران من این افراد هستند، اینقدر هم معوق دارند. خود رتبه‌بندی وارد می‌شود تا ببیند چه میزان ریسکی دارد و به چه نحوی باید ورود کرد.

برخی از برنامه‌ها همچون تغییر در حجم مبنا و دامنه نوسان که از چالش‌های بزرگ بازار سرمایه ایران به شمار می‌آیند، تنها مطرح می‌شوند اما تلاشی برای اجرایی شدن آنها صورت نمی‌گیرد. نظر شما در این خصوص چیست؟
در دنیا از حجم مبنا برای شاخص استفاده می‌شود نه برای تعیین قیمت پایانی. این موضوع از برنامه‌هایی است که به سادگی در کوتاه‌مدت قابل اجراست و تنها به انجام بررسی‌های همه‌جانبه نیاز دارد. به عبارتی به تصمیم سازمان بورس برای تغییر، حذف یا باقی ماندن این دو محدودیت بستگی دارد. پس از تصمیم‌گیری نیز کار سختی پیش روی سازمان بورس قرار ندارد. حتی به جرات می‌توان گفت چنین برنامه‌ای در یک روز قابلیت اجرایی شدن دارد.

حال به نظر شما دلیل اجرایی نشدن این موضوع چیست؟
با حذف حجم مبنا و افزایش حد نوسان، حرکت بازار سرمایه ایران به سمت بازارهای پیشرفته جهانی و استانداردهای جهانی با سرعت بالاتری، اتفاق می‌افتد. اما تغییر در چنین محدودیت‌هایی ریسک بازار را بالا می‌برد.
شرایط کنونی زمان مناسبی برای حذف دامنه نوسان و حجم مبنا نیست چرا که رفتارهای هیجانی در بازار سرمایه ایران نهادینه شده است. به عنوان مثال معامله‌گران هیجانی که در شرایط کنونی پنج درصد زیان می‌کنند، با حذف حجم مبنا و دامنه نوسان در یک روز به یکباره زیانی 30 تا 40درصدی را تجربه خواهند کرد. در مجموع دامنه نوسان محدودیتی غیرضروری است. به عنوان مثال می‌توان به فرابورس اشاره کرد. در این بازار دامنه نوسان با تصمیم بازار بالا و پایین می‌شود. با این حال در بازار پرریسک ما حذف این محدودیت‌ها در اولویت قرار ندارد.

پیشنهاد شما برای آقای محمدی، مدیرعامل سازمان بورس چیست؟
مهم‌ترین نیاز کنونی بازار سرمایه ارتقای شفافیت و کارایی بازار است. طبیعتاً ارائه اطلاعات از سوی شرکت‌ها، در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی سرمایه‌گذاران نقش اساسی دارد و موجب می‌شود که قیمت سهام به صورت دقیق‌تری ارائه شود. به عبارت دیگر شفافیت بیشتر باعث بهبود تخصیص منابع و افزایش کارایی بازار سرمایه خواهد شد. گرچه سازمان در زمینه ارتقای شفافیت و کارایی راه درازی پیش رو دارد اما این موضوع خود بسیاری از مشکلات کنونی را حل می‌کند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها