شناسه خبر : 16732 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چرایی خوانش یک کتاب

چندی است در حوزه نشر، پای هنر و ادبیات به نظریه‌های علم اقتصاد باز شده است. انتشار کتاب‌های «ادبیات و اقتصاد آزادی»(انتشارات دنیای اقتصاد) و «ذهن و بازار»(انتشارات بیدگل) را می‌توان به نوعی ورود به این بحثتلقی کرد.

چندی است در حوزه نشر، پای هنر و ادبیات به نظریه‌های علم اقتصاد باز شده است. انتشار کتاب‌های «ادبیات و اقتصاد آزادی» (انتشارات دنیای اقتصاد) و «ذهن و بازار» (انتشارات بیدگل) را می‌توان به نوعی ورود به این بحث تلقی کرد. اما موضوع کتاب «زیبایی‌شناسی علم اقتصاد» با این کتاب‌ها متفاوت است. موضوع این کتاب، اگرچه درباره امتزاج هنر و ادبیات با علم اقتصاد است، اما رویکرد پرداختن آن به این دو حوزه، به کلی متفاوت است. به بیان نویسنده در مقدمه فصل نخست کتاب، ساختار و مطالب متنوع این کتاب حول سه محور نگارش یافته که عبارتند از: «انسان اقتصادی»، «زیبایی‌شناسی» و «ادراک هولوگرافیک اقتصاد».

نویسنده مقصود خود از «انسان اقتصادی» را این‌گونه شرح می‌دهد: «انسان اقتصادی با تولد آدم متولد شد و قدمتی به‌اندازه شناختی دارد که انسان از خلقت خویش دارد. در مرتبه نخست، انسان به‌دنبال رفع حوائج مادی و ترجیحات مادی خویش بود تا برای ادامه حیات زنده مانده و قادر به حرکت و فعالیت باشد ... چگونگی انتخابی بهینه و رفع حوائج مادی همه مطلوبیتی نبوده است که انسان‌های اقتصادی به‌دنبال ارضای آن بوده‌اند؛ بلکه افراد و جوامع مختلف، طی تمامی دوران تاریخ، مطلوبیت‌های غیرمادی متفاوتی نیز داشته‌اند که حتی حاضرند برای به‌دست آوردن آنها از بخشی یا حتی تمامی درآمدهای خویش صرف‌نظر کرده یا هزینه به‌دست آوردن آنها کنند. ...»
نویسنده در ادامه به بیان مقصود خود از «زیبایی‌شناسی» می‌پردازد و نگاه‌های متفاوت اما همسو با زیبایی‌شناسی را که در کتاب ارائه کرده، اینچنین برمی‌شمرد:

الف- با نگاه زیبایی‌شناسانه، می‌توان شناخت بهتری از فضاها، شرایط و اوضاع پیرامونی پیدا کرد که این امر، فهم و نگرش ما را نسبت به موضوعات مورد مطالعه تغییر داده و در جهت درست و واقعی اصلاح می‌کند.
ب- زیبایی‌شناسی در اقتصاد عبارت است از اثری که هرکدام از نحله‌ها یا نگرش‌های اقتصادی بر رفتار «انسان اقتصادی» برجای گذاشته که به جابه‌جایی یا تغییر در رفتارهای مصرفی، تولیدی، تجاری و... فرد یا بنگاه‌های اقتصادی منجر می‌شود.
پ- زمانی‌که از زیبایی‌شناسی در این کتاب سخن می‌گویم، منظورم «رضایتمندی» یا حس خوبی است که افراد یا بنگاه‌های اقتصادی از عملکرد مولفه‌های اقتصادی دریافت می‌کنند. در اینجاست که به‌جرات می‌توانم بگویم که کاربرد نگرش‌های اقتصادی توانسته زیبایی‌شناسی اقتصادی را عینیت ببخشد.
ت- چون اعتقاد دارم که نگرش‌ها و مکاتب اقتصادی (برای مثال: کلاسیک، نئو-کلاسیک، کینزین، پولیون، نهادگرایی و...) درمجموع از کلیتی هولوگرافیک در نظم اقتصادی جهان برخوردارند و این کلیت از راه هنر، فلسفه، ادبیات، تاریخ و دیگر مولفه‌های معرفت بشری تقویت شده یا نظام یافته است، هر جزء یا بخشی از نگرش به‌تنهایی نمایانگر کلیت بوده و بنابراین نه‌تنها از نظم زیبایی‌شناختی برخوردار است، بلکه می‌تواند هرکدام در شرایط مخصوص به‌خود حس رضایتمندی فردی یا جمعی ایجاد کرده و آن را در رفتار «انسان اقتصادی» نمایان سازد. پس، هرکدام از نگرش‌های اقتصادی که بتوانند انتقال‌دهنده چنین حسی باشند، بیانگر عینیت‌یافتن زیبایی‌شناسی در علم اقتصاد است.
درنهایت نویسنده به بیان منظور خود از الگوی هولوگرافیک می‌پردازد و می‌نویسد: «این الگو نشان می‌دهد هر جزء کوچک و حتی هر ذره‌ای از آن، تمام ویژگی‌ها و اطلاعات کل را در برداشته و حاوی تمامی محتوای کل در هر جزء است. از این منظر، کل جهان و تمامی اجزای آن که تاریخ و اندیشه آدمی را دربرمی‌گیرد، مثل «هولوگرام» (تمام‌نگار) است؛ یعنی، هر ذره آن، همه جهان را در خود دارد. از آنجا که من در این کتاب نگاهی زیبایی‌شناسانه به تطور علم اقتصاد داشته‌ام و سعی دارم که تلفیق «عقلانیت» و «تخیل» را در کنار تاثیر تاریخ، فرهنگ، ادبیات، شعر، هنر و سایر فعالیت‌های ذهنی و شهود هنری در پیدایی رفتار و اندیشه‌های اقتصادی بررسی کنم، استفاده از الگوی هولوگرافیک در علم اقتصاد را بهترین روش دریافتم که در واقع، این الگو نه‌تنها حاوی زیبایی‌شناسی است، بلکه دید جامعی نسبت به نظریه‌ها و جهان اقتصادی ارائه می‌دهد.»



برای آشنایی با سبک کتاب، می‌توان به گوشه‌ای از آن که درباره «رمانتیسم اقتصادی» است، نگاهی انداخت: «هولوگرام مکتب تاریخی در اقتصاد که در اوایل قرن نوزدهم در آلمان ظهور کرد با آرای «رمانتیسم» و حرکت‌های ذهنی‌گرایانه قرون پیشین نزدیکی زیادی برقرار کرد و در واقع می‌توان گفت که «رمانتیسم» علت پیدایی مکتب تاریخی اقتصادی بوده است. اقتصاددانانی مانند «آدام مولر» (1829-1779) یا حتی «فردریک جنتز» (1832-1764) که آزادی اقتصادی را برنمی‌تافتند و بر دخالت دولت در اقتصاد تاکید داشتند، پیوند میان مکتب تاریخی اقتصادی را با مکتب «رمانتیسم» ایجاد کردند و به‌نوعی مروج ملی‌گرایی در اقتصاد شدند... از جمله اقتصاددانانی که پیرو مکتب «رمانتیسم» و مدافع مکتب ملی‌گرایی اقتصادی بودند می‌توان به «فریدریک لیست» (1846-1789)، «الکساندر همیلتون» (1804-1757)، «توماس پین» (1809-1737) و «بنجامین فرانکلین» (1790-1706) اشاره کرد. ... تاریخ اقتصادی نشان می‌دهد درگیری و پیروزی طبقه بورژوا با طبقه اشراف در پیدایی مکتب «رمانتیسم اقتصادی» بی‌تاثیر نبود و درحالی که این مکتب از آثار مسیحی قرون وسطی به‌ویژه داستان و نمایش‌نویسی آن عصر الهام فراوان می‌گرفت، برای نشان ‌دادن اوضاع اقتصادی-اجتماعی در قالب عواطف و احساسات انسانی به‌ویژه توجه وافر به عشق زمینی، «انسان اقتصادی» نگارش «رمان» را مناسب‌ترین شیوه برای به‌تصویر کشیدن شرایط جامعه و اوضاع اقتصادی مورد استفاده قرار داد.»



بنابراین به عنوان جمع‌بندی می‌توان گفت که کتاب «زیبایی‌شناسی علم اقتصاد» ضمن هم‌نوایی با آثاری که سعی کرده‌اند بین اقتصاد و هنر و ادبیات پیوند برقرار کنند، از ماهیتی کاملاً متفاوت برخوردار است. این ماهیت متفاوت در عین جلب نظر دانشجویان و فارغ‌التحصیلان اقتصاد، می‌تواند نظر پژوهشگران حوزه‌های علوم اجتماعی، هنر و ادبیات را نیز به خود جلب کند و نظریه‌های تازه خود را حول سه محور «انسان اقتصادی»، «زیبایی‌شناسی» و «ادراک هولوگرافیک» به آنها عرضه کند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها