شناسه خبر : 1593 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

موانع عادی‌سازی روابط تهران - ریاض کدام‌اند؟

از عمل‌گرایی تا تعصب

index:1|width:40|height:40|align:right قاسم محبعلی / مدیرکل آسیای غربی وزارت امور خارجه در دولت اصلاحات و مدیرکل پیشین خاورمیانه
بعد از گذشت پنج سال از قطع رابطه تهران و لندن، چندی پیش مشاهده کردیم که ایران و انگلستان سفیر رد و بدل کرده و روابط تهران لندن بهبود یافت. این اتفاق در حالی رخ داد که پنج سال پیش به دنبال حمله عده‌ای تندور، عملاً سفارت انگلستان در ایران تعطیل شد. پس از این اتفاق، سفرای هر دو کشور به سرزمین خود بازگشتند. در طول سه سالی که دولت آقای روحانی مدیریت کشور را در دست گرفته بود، تلاش کرد تا گام‌های جدی در راستای تنش‌زدایی بردارد. در نهایت برای حل این مشکل تدابیری به کار گرفته شد تا اینکه در این مقطع زمانی، بستر ایجاد رابطه فراهم شد و بار دیگر رابطه دیپلماتیک دو کشور از سرگرفته شد.
بهبود رابطه دو کشور ایران و انگلستان در حالی اتفاق افتاد که رابطه ایران و عربستان مطلوب نبوده و رابطه دیپلماتیکی بین دو کشور وجود ندارد. به موازات بهبود رابطه تهران لندن بسیاری از کارشناسان سیاسی این ارزیابی را ارائه دادند که شاید بتوان این مدل را در مورد عربستان هم اجرایی کرد و بار دیگر رابطه دو کشور بهبود پیدا کند. به هر حال به موازات تیرگی روابط، هردو کشور ضرر زیادی را متقبل شده و ازهمه بدتر اینکه تداوم این وضعیت به هیچ وجه به سود منطقه نیست.
در پاسخ به کارشناسانی که مدل تهران لندن را برای تهران ریاض پیشنهاد می‌کنند باید گفت این دو کشور یعنی انگلستان و عربستان تفاوت‌های جدی با یکدیگر دارند. مناسبات ما با انگلستان فراز و نشیب زیادی داشته و در حال حاضر به مرحله رد و بدل کردن سفیر رسیده است. با قاطعیت می‌توان گفت این بهبود روابط، از نتایج برجام بوده است. زمانی که برجام نهایی شد، پالس‌هایی دریافت شد که انگلستان تمایل دارد تا این رابطه بهبود پیدا کند. مهم‌تر اینکه انگلستان جزو کشورهای 1+5 بود و از همان ابتدا موافق برجام بود و در این راستا با دولت ایران خیلی خوب همراهی کرد. به عبارت دیگر، یکی از دلایل اصلی بهبود روابط این است که موضع انگلستان در مورد برجام، موضعی همراه و همگام بوده است. اما این موضع در مورد عربستان مشاهده نشده و این کشور از همان ابتدا مخالف برجام بود. به همین دلیل نمی‌توان این دو را با هم مقایسه و توصیه کرد که مدل به کار گرفته برای انگلستان در مورد عربستان هم جواب می‌دهد. شما باید این نکته را مدنظر قرار بدهید که انگلستان و عربستان از نظر ساختار اجتماعی، سیاسی و مذهبی تفاوت‌های جدی داشته و بعید است که به این راحتی بتوان این رابطه را بار دیگر برقرار کرد.
انگلستان کشوری بزرگ و قدرتمند بوده و از سویی ادعای ابرقدرتی دارد. برای چنین کشوری تنها چیزی که از اهمیت زیادی برخوردار است این است که بتواند به اهداف عالیه خود دست پیدا کند و به موازات آن بتواند جایگاه خود را در نظام بین‌الملل تحکیم ببخشد. چنین کشوری برای دستیابی به قدرت بیشتر، تلاش دارد تا واقعیات جامعه بین‌الملل را به رسمیت بشناسد و کمتر در ایجاد ارتباط با سایر کشورها تعصب نشان می‌دهد. ایجاد ارتباط با چنین کشوری، به مراتب راحت‌تر با کشوری سنتی است که تلاش دارد تا تعصب مذهبی خود را در هرشرایطی حفظ کند.
به نظر می‌رسد که در این میان، عربستان و انگلستان درست در نقطه مقابل هم قرار دارند، زیرا عربستان تعصبات مذهبی و قومی را در تصمیم‌گیری خود دخالت می‌دهد. رویارویی با رژیم غیردموکراتیک و متعصب مذهبی بسیار سخت است. برای چنین حکومتی تعصب قومی و مذهبی به مراتب اهمیت بیشتری از منافع اقتصادی دارد. به عبارتی حاضر به هزینه دادن در حوزه اقتصادی است تا بتواند تعصب قومی و مذهبی خود را همچنان حفظ کند. در این میان تامین منافع ملی از اهمیت چندان زیادی برخوردار نیست و این موضوع اهمیت چندانی ندارد که چنین تصمیم‌گیری چه عواقبی در منطقه به دنبال دارد.
انگلستان همواره در حال هزینه فایده کردن است. به عبارتی می‌توان انگلستان را واقع‌گرا دانست. البته این نکته را نباید فراموش کرد که جنس نگرانی عربستان با انگلستان متفاوت است. عربستان در حال حاضر به شدت درگیر مسائل داخلی و بحران اقتصادی است. به هر حال بعد از بهار عربی تهدیدات زیادی متوجه عربستان شده است و احساس می‌کند که زیرپایش خالی شده است. عربستان برخلاف انگلستان از بحران و تشنج موجود در ایران نفع می‌برد، در حالی که انگلستان آرامش و توسعه ایران را دوست دارد، زیرا منافع زیادی را متوجه انگلستان می‌کند.
موضوع مهم تاثیرگذار، سیاست داخلی کشور است که تاثیر زیادی روی این مساله‌ می‌گذارد. برخلاف دولت که نگاه توسعه‌گرایانه و اقتصادی نسبت به سیاست داخلی و سیاست خارجی دارد، شما مشاهده می‌کنید که در داخل کشور برخی از جریانات نگاه متفاوتی نسبت به رابطه ایران و عربستان دارند و این نوع نگاه بر روی روابط ما تاثیر می‌گذارد و مناقشه را تشدید می‌کند. البته برخی از کارشناسان این نظریه را مطرح می‌کنند که در کشور ما توسعه روابط منطقه‌ای در اولویت دوم است. در پاسخ به این قضاوت باید گفت این ارزیابی درست نیست. بالاخره مسائل منطقه‌ای اهمیت زیادی داشته و تامین‌کننده منافع ملی کشور است. در مورد همسایگان، مسائل متعددی وجود دارد که بر روی امنیت ملی ما تاثیرگذار است و نمی‌توان از آن چشم‌پوشی کرد. موضوع مهم این است که دولت آقای روحانی بر روی مسائل منطقه‌ای، تسلط چندان زیادی ندارد. به همین دلیل به خوبی نمی‌تواند این مسائل را مدیریت کند. اگر به خاطر داشته باشید آقای روحانی در ابتدای دولت خود، خواستار بهبود روابط با عربستان سعودی شد اما در این حوزه موفق نشد. به هر حال رابطه با عربستان، برای کشور ما کلیدی است زیرا رابطه ما با عربستان بر روی رابطه با سایر کشورهای منطقه تاثیر می‌گذارد. در صورت بهبود رابطه با عربستان؛ رابطه ایران با کشورهای منطقه خوب خواهد شد. اما چون دولت تسلط کافی در این حوزه ندارد به همین دلیل نتوانسته این مشکل را حل کند. وظیفه حل و فصل این مشکل باید به دولت سپرده شود همچنان که در هسته‌ای توانست این مشکل را حل کند. مهم‌تر اینکه نباید فضای منطقه بحرانی شود چون عربستان از این شرایط خیلی بهره می‌برد. ایران باید به گونه‌ای رفتار کند که در زمین عربستان بازی نکرده و منافع عربستان را تامین نکند. در این راستا کشور باید سیاست آرامی را در پیش گیرد تا از سوی کشورهای منطقه حمایت شود و از سویی این کشورها به عربستان فشار وارد کنند. ایران و عربستان حتماً باید سر یک میز نشسته و مشکلات خود را حل کنند. به هر حال مساله‌ حج، انرژی و... از مواردی است که باید در مورد آن گفت‌وگو کرد. این واقعیت را باید به رسمیت شناخت که ایران و عربستان همسایه هستند. نه عربستان می‌تواند جای خود را عوض کند و نه ایران. به هر حال همین اتفاق در مورد عراق هم تکرار شد که با وجود جنگ ایران و عراق، هر دو کشور با هم مذاکره کردند و مذاکره هم سرنوشت محتوم ایران و عربستان است. از سویی مشکلات عربستان افزیش یافته و این یک نشانه نگران‌کننده است، زیرا در این شرایط میزان سرمایه‌گذاری کاهش پیدا می‌کند. به هر حال سرمایه‌گذار خارجی از سرمایه‌گذاری در مناطق بحرانی پرهیز دارد. با توجه به شرایط موجود هر دو کشور باید طی مذاکره بستری را فراهم کنند تا این وضعیت به پایان برسد و بیش از این دو کشور متحمل ضرر و زیان نشوند.
مهم‌تر اینکه این عدم ارتباط ضرر زیاد اقتصادی به کشور وارد می‌کند. به هر حال اگر رابطه ایران و عربستان خوب بود این امکان وجود داشت که بتوانند با هم مذاکره کرده و قیمت نفت را کنترل کنند تا هر دو کشور ضرر نکنند. در این راستا اوپک می‌توانست نقش تعیین‌کننده داشته باشد و دیگر نیازی نبود که روسیه با عربستان در این راستا گفت‌وگو داشته باشد. سقوط قیمت نفت خسارت بسیار بزرگی است. در دو سال گذشته که قیمت نفت سقوط کرده است هر دو کشور ایران و عربستان زیان کردند. از سویی رشد اقتصادی عربستان کاهش یافته و کسری بودجه دارد و ذخیره ارزی عربستان 200 میلیارد دلار نسبت به سال گذشته کاهش یافته است. این موارد خسارت‌هایی است که هر دو کشور متحمل شدند. اگر دو کشور با هم همکاری می‌کردند این امکان وجود داشت که کشورهای منطقه آرامش بیشتری داشته باشند. همکاری دو کشور موجب خواهد شد تا نیروهای افراطی قدرت بروز نداشته باشند و منافع اقتصادی بیشتری عاید هر دو کشور خواهد شد. برای تحقق این هدف مهم باید هرچه زودتر راهکارهای لازم مورد بررسی قرار بگیرد و دستگاه دیپلماسی در این مورد برنامه‌ریزی کند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها