شناسه خبر : 1569 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

کیفیت متفاوت دانشجوها و کالج‌ها و درآمد آینده

رقابت برای ورود به دانشگاه‌های برتر

به اعتقاد من، درآمدهای افزایش‌یافته فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های برتر، منجر به درخواست پذیرش‌های بیشتر و تشدید گزینش این دانشگاه‌ها شده است.

ریچارد پوسنر‌/‌استاد حقوق و اقتصاد دانشگاه شیکاگو
Weblog: The Becker-Posner Blog
به اعتقاد من، درآمدهای افزایش‌یافته فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های برتر، منجر به درخواست پذیرش‌های بیشتر و تشدید گزینش این دانشگاه‌ها شده است. به علاوه، با متوقف شدن برخورد تبعیض‌آمیز دانشگاه‌ها با یهودی‌ها و آسیایی‌ها، که تمایل دارند بهترین دانشجوها باشند، کیفیت دوره‌ها افزایش یافته است. اضافه بر این، دانشگاه‌ها می‌خواهند فارغ‌التحصیلانی ثروتمند داشته باشند و به خاطر ارتباط درآمد مالی با IQ بیشتر به خاطر پیچیدگی بیشتر اقتصاد، دانشجویان با IQ بالاتر، جذابیت بیشتری برای کالج‌ها دارند، چرا که در آینده فارغ‌التحصیلان و اهداکنندگان ثروتمندتری برای کالج‌ها خواهند شد. یک علت دیگر می‌تواند همبستگی بین درآمد والدین و IQ بچه‌ها باشد. مشخصاً، همه افراد پولدار باهوش نیستند و بچه‌های باهوش ندارند، ولی به طور کلی همبستگی مثبتی بین درآمد و IQ و IQ والدین و IQ فرزندان وجود دارد. با افزایش مزیت ورود به کالج‌های برتر، والدین موفق شروع به سرمایه‌گذاری بیشتر بر تربیت بچه‌هایشان و فرستادن آنها به مدارس خصوصی برتر (و خیلی گران) می‌کنند، و این در ادامه کیفیت دوره‌های دانشگاهی را زیاد خواهد کرد. ولی این رابطه بین پذیرش از یک دانشگاه برتر و داشتن درآمد بالاتر نسبت به دانشجویان با گرایش روشنفکری را که به کالج‌های سطح پایین‌تر می‌روند توضیح نمی‌دهد. احتمال مطرح‌شده توسط بکر، «منافع دانشجو از شرکت در جمع دانشجویان خیلی باهوش» است. یک فرد می‌تواند از یک دانشجوی خوب هم مثل یک استاد خوب، یاد بگیرد و همچنین حضور دانشجویان خیلی ممتاز ممکن است استاد را به کوشش بیشتر در تدریس تحریک کند. اما حداقل سه احتمال دیگر نیز باید منظور شود. نخست اینکه کارفرمایان، فارغ‌التحصیلی از دانشگاه‌های برتر را به عنوان گواهی قابلیت دانش‌آموخته قلمداد می‌کنند. دوم اینکه چیزی که دانشجو عمدتاً از همکلاسی خود می‌آموزد، بیش از مطالب علمی، امور اجتماعی است، یعنی داشته‌هایی مانند قدرت فریبندگی، وقار، اعتماد به نفس و ... که برای شغل‌یابی و موفقیت در رشته کاری امتیاز است. و سوم اینکه دانشجویان دانشگاه‌های برتر ارتباطات باارزشی‌- با همکلاسی‌هایی که مشخصاً موفق می‌شوند- ایجاد می‌کنند، این ارتباط‌ها داشته‌های تجاری هستند. نکته جذابی که بکر در این بحث مطرح کرده این است که در مقایسه با وقتی که دانشجویان ضعیف‌تر پذیرفته نمی‌شوند، دانشجو با رقابت بیشتری مواجه می‌شود و این ممکن است درآمد آینده آنها را کم کند. ولی این اثر ممکن است به علت مزایای بیرونی ایجاد‌شده توسط دانشجو جبران شود. با وجود اینکه گزینش بیشتر از سوی دانشگاه‌های برتر، درآمد فارغ‌التحصیلان آنها و در ادامه مشارکت آنها در رفاه کلی اقتصادی را افزایش می‌دهد، این سوال باقی است که آیا بعضی شیوه‌های جایگزین چینش درخواست‌های پذیرش به کالج‌ها می‌تواند بیشتر مولد باشد یا نه. من مشکوکم. یک فارغ‌التحصیل از دبیرستان را فرض کنید که آزمونی را برای تعیین اینکه آیا در صورتی که کالج دانشجوها را به صورت تصادفی بگیرد، دانشجو منفعت خواهد برد یا نه بگذراند. در این صورت والدین سرمایه‌گذاری کمتری برای آماده کردن فرزندان می‌کنند. کالج‌ها دست به اقداماتی برای جداسازی دانشجویان باهوش‌تر خود از ضعیف‌ترها می‌زنند، که فرصت یادگیری دانشجویان ضعیف‌تر از باهوش‌ها را می‌گیرد. کالج‌ها کمتر برای جذب هیات علمی قوی رقابت می‌کنند، چرا که هیات علمی بهتر، به جذب دانشجوی بهتر منجر نمی‌شود. علاوه بر این، اگر منافع شرکت در جمع دانشجوهای باهوش، تصاعدی، به جای جمع حسابی باشد، چینش تصادفی دانشجویان در کالج‌ها، آن منافع را کم خواهد کرد. اگر اختلاف چشمگیری در قابلیت‌ها باشد، ارتباط با هم دشوار خواهد بود و هر یک به دشواری از دیگری خواهد آموخت. نتیجه‌گیری من این است که سیستم کنونی بهتر از موردی است که بخواهد سعی کند کیفیت دانشجویان پذیرفته‌شده به کالج‌های مختلف را با هم یکی کند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها