شناسه خبر : 15292 لینک کوتاه

ضرورت حکمرانی موثر آب

مجید دلاور / عضو هیات ‌علمی دانشگاه تربیت مدرس
اسناد موجود از بررسی وضعیت 84 تالاب مطالعه‌شده کشور نشان می‌دهد 31 تالاب، به تدریج بخش عمده‌ای از مساحت مرطوب خود را از دست داده و عملاً بخشی یا تمام کارکردهای اکولوژیک و زیست‌محیطی خود را از دست داده‌اند. گزارش‌ها حاکی از آن است که در مجموع حدود 58 درصد مساحت کل این تالاب‌ها از بین رفته و بستر آنها به خاک و نمک تبدیل شده است. حیات و حفظ کارکردهای تالاب‌ها اساساً به وضعیت هیدرولوژیک و مدیریتی حوضه آبریز مربوط به آن وابسته است. میزان جریانات سطحی و زیرزمینی تغذیه‌کننده تالاب‌ها و همچنین کیفیت آب و میزان رسوبات ورودی به آنها از جمله عوامل اصلی تاثیرگذار بر پایداری اکوسیستم‌های تالابی است.
محرک‌های اصلی تاثیرگذار بر پایداری اکوسیستم‌های تالابی را می‌توان به دودسته عوامل انسانی و اقلیمی دسته‌بندی کرد. عوامل انسانی سهم قابل توجهی در بحران‌های آبی و زیست‌محیطی تالاب‌های کشور را به خود اختصاص داده‌اند و به تنهایی عامل اصلی خشک شدن بسیاری از تالاب‌های کشور تلقی می‌شوند. تنوع فعالیت‌های انسانی در حوضه‌های آبریز به قدری زیاد و از نظر تاثیرگذاری پیچیده است که شاید نتوان با شفافیت سهم هرکدام را در سرنوشت تالاب مشخص ساخت. از جمله مهم‌ترین عوامل در این زمینه، می‌توان به رشد نیاز و مصارف واقعی آب در حوضه‌های آبریز تالاب‌ها و به تبع آن توسعه ناپایدار و ناهمگون اراضی کشاورزی، برداشت بی‌رویه از منابع آب سطحی و زیرزمینی، توسعه سازه‌ای از جمله سدسازی و انتقالات بین‌حوضه‌ای و همچنین تغییر الگوی کشت و مصرف به ویژه در بخش کشاورزی اشاره کرد.
از جمله مثال‌های بارز در خصوص تغییر کاربری بی‌ضابطه در اراضی تالابی کشور یا حوضه‌های آبریز مرتبط با آنها، می‌توان به گسترش اراضی کشاورزی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه و تالاب انزلی، توسعه پروژه پارس جنوبی در کنار پارک ملی خلیج، توسعه بندر نفتی امیرآباد در جوار تالاب میانکاله و لپوزاغ مرز اشاره کرد. در این میان پروژه‌های بخش کشاورزی مانند توسعه اراضی و تغییر الگوی کشت بالادست تالاب شادگان، دریاچه ارومیه و طشک و بختگان، به سبب نقش بارز و غیرقابل انکار آنها در برداشت بی‌رویه از منابع آبی حوضه بیشترین تاثیر را در تغییر وضعیت هیدرولوژیک و اکولوژیک تالاب‌های کشور داشته‌اند. با توجه به سهم بالای بخش کشاورزی در مصارف آبی بسیاری از حوضه‌های آبریز کشور، توسعه کشاورزی به نوبه خود توسعه‌های سازه‌ای مرتبط نظیر سدسازی، انتقال آب حوضه‌ای را هم به همراه داشته است که خود عامل تشدید بحران در محیط‌های تالابی است. در حال حاضر اصلی‌ترین رقیب تالاب‌ها برای استفاده از آب‌های سطحی و زیرزمینی بخش کشاورزی است، به‌ طوری که در دشت‌های حاشیه‌ای اغلب تالاب‌ها افت آب زیرزمینی وجود داشته و تالاب‌ها را با چالش جدی کمبود آب مواجه می‌سازند. به عنوان مثال دشت‌های دریاچه ارومیه از نظر برداشت آب زیرزمینی بیلان منفی داشته و برای برداشت بیش از این ممنوعه اعلام شده‌اند.
توسعه ناهمگون صنعتی شهری و سازه‌های ذخیره و انتقال جریان بدون توجه به پتانسیل‌های آبی حوضه‌های آبریز از جمله عوامل مهم انسانی در بحران‌های تالابی کشور محسوب می‌شود. نکته مهم در اقدامات توسعه‌ای در حوضه‌های آبریز، طراحی آنها بر اساس اصول توسعه پایدار و آمایش سرزمین، ظرفیت برد و توان طبیعی منطقه است که متاسفانه در بسیاری از مناطق تالابی کشور این مهم مورد توجه قرار نگرفته است. از جمله مثال‌های بارز این چالش‌ها می‌توان به خشک شدن دریاچه طشک و بختگان در پایین‌دست رودخانه‌های کر و سیوند، تالاب‌های گاوخونی در پایین‌دست زاینده‌رود، دریاچه ارومیه، تالاب شادگان در پایین‌دست رودخانه مارون به علت نقش اساسی توسعه سدها در این مناطق اشاره کرد. البته نباید از نظر دور داشت که عوامل انسانی خود برونداد و حاصل برهم کنش محرک‌های برونی اقتصادی، اجتماعی و گاه سیاسی بوده که از آن جمله می‌توان به مواردی چون فقر اقتصادی و فرهنگی؛ نبود سازوکارهای اجرایی مناسب در مدیریت و بهره‌برداری از منابع، ضعف قوانین و مقررات حمایتی و بازدارنده اشاره کرد. این عوامل بیانگر ضعف و کمبودهایی در حکمرانی موثر آب در محیط‌های تالابی است. در این راستا تبیین اهداف و اجرای سیاست‌های اجرایی برای استفاده بهینه و پایدار از منابع آب در حوضه‌های آبریز؛ تنظیم چارچوب‌های حقوقی و قوانین و مقررات اجرایی در فراهم کردن بستر مناسب برای تقویت مدیریت پایدار و موثر آب و ایجاد یا تقویت سازمان‌های مدیریت یکپارچه آب و محیط زیست و همچنین رویه‌های برنامه‌ریزی آنها می‌تواند بسیار سودمند باشد.
در کنار عوامل انسانی عوامل اقلیمی نظیر تغییر اقلیم و نوسانات اقلیمی نیز نقشی موثر در تشدید بحران‌های آبی مرتبط با تالاب‌های کشور داشته‌اند. این عوامل را هرچند نمی‌توان عامل اصلی ایجاد بحران‌های تالابی در کشور دانست اما به نوبه خود نقش بسزایی در تشدید آنها یا تحریک عوامل انسانی موثر داشته‌اند. وقوع خشکسالی‌های مکرر و پدیده گرمایش زمین باعث تغییراتی در مقدار و رژیم بارشی همچنین درجه حرارت در بسیاری از مناطق کشور شده است. این مهم علاوه بر تاثیرگذاری بر پتانسیل منابع آب تجدید‌پذیر، باعث افزایش نیاز آبی محصولات و به نوبه آن افزایش برداشت از منابع آبی می‌شود و خود عامل مهمی در تشدید مسائل آبی و زیست‌محیطی محیط‌های تالابی محسوب می‌شود. در مقایسه با سایر کشورها، کشور ما به دلیل قرارگیری در کمربند خشک و نیمه‌خشک کره زمین همواره با خشکسالی‌های متعددی روبه‌رو بوده است که این مهم با توجه به روند روبه رشد گرمایش زمین حادتر نیز می‌شود. میانگین بارندگی در کشور ما حدود 240 میلی‌متر است که حدود یک‌سوم بارندگی جهانی را دربر می‌گیرد. با توجه به وضعیت درجه حرارت میزان تبخیر بیش از دوسوم میزان بارندگی‌ها را با تنش مواجه می‌کند که تاثیر منفی آن بر منابع آب‌های سطحی و زیرزمینی و به نوبه آن دریاچه‌ها و محیط‌های تالابی نمایان می‌شود. مطالعات انجام‌شده در خصوص بررسی چشم‌انداز تغییر اقلیم در سطح کشور حاکی از آن است که بارندگی در مناطق شمال ‌غرب، غرب و جنوب ‌غرب نسبت به وضعیت فعلی و به‌طور میانگین کاهش می‌یابد در صورتی که میزان بارندگی برای مناطق شرق، جنوب شرق و مرکزی دارای یک روند نسبی افزایشی خواهد بود. این افزایش بارندگی برای مناطقی است که میزان تبخیر و تعرق خیلی بالایی دارند و با توجه به افزایش دمای کره زمین طی زمان این افزایش بارندگی چندان مفید و اثربخش نخواهد بود. این مساله آثار سوئی بر اکوسیستم‌های آبی کشور از جمله محیط‌های تالابی خواهد داشت. با توجه به مطالب ذکرشده، حل بحران‌های کنونی و پیش روی تالاب‌های کشور نیازمند مسیری جامع است که بخش مدیریت منابع آب و هیدرولوژی حوضه از مهم‌ترین آنهاست.
این بخش از جنبه‌های مختلف حائز اهمیت است. نخستین گام در جهت بهبود این وضعیت، ریشه‌یابی عوامل دخیل در وقوع این پدیده و تعیین سهم هر یک از آنهاست. یافته‌های حاصل از تحلیل‌ها می‌تواند، نگرش ما را از اقدامات قابل انجام برای احیا و بازتوانی تالاب‌ها شکل دهد. بدین معنی که آیا منابع آب تامین‌کننده نیاز زیست‌محیطی تالاب‌ها متاثر از تغییرات شرایط اقلیمی، دستخوش دگرگونی شده‌اند یا خیر و اینکه آیا می‌توان آنچه به عنوان پتانسیل منابع آب تاریخی حوضه مرسوم بوده را همچنان در نظر گرفت؟ و سپس با نگاهی واقع‌بینانه، نقشه راه مدیریت جامع تالاب‌ها و با «تعریف جدیدی از خدمات زیست‌محیطی» آنها را ارائه داد. مسلماً مهم‌ترین راهبرد در تعریف نقشه راه ذکرشده، کاهش مصرف واقعی در سطح حوضه با تکیه بر حکمرانی موثر آب به منظور تامین نیاز زیست‌محیطی تالاب‌ها خواهد بود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها