شناسه خبر : 14528 لینک کوتاه

بررسی جایگاه بین‌المللی عربستان در گفت‌وگو با پیروز مجتهدزاده

عربستان و آمریکا متحد می‌مانند

اگر سرمایه سعودی‌ها از آمریکا خارج شود، پیش از آمریکا خود عربستان سقوط می‌کند. آمریکایی‌ها نمی‌توانند نظیر کاری که با دارایی دو میلیارد‌دلاری ایران کردند، با عربستان نیز بکنند. چرا که دارایی عربستان در آمریکا در واقع سرمایه‌گذاری دولت عربستان در این کشور است.

بسیاری از تحلیلگران مسائل سیاسی از افول جایگاه عربستان در عرصه سیاست جهانی می‌گویند. آنها مواردی نظیر اجرای برجام، مصوبه اخیر کنگره آمریکا درباره امکان شکایت و دریافت غرامت از دولت عربستان از سوی قربانیان حادثه 11 سپتامبر، کوتاه آمدن سعودی‌ها در برابر ایران در اجلاس اخیر اوپک، و کاهش درآمدهای ارزی عربستان و اعمال سیاست‌های ریاضتی برای شهروندان این کشور را از جمله دلایل این ادعا استدلال می‌کنند. پیروز مجتهدزاده کارشناس بنام مسائل و مطالعات سیاسی و استاد برجسته جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با تجارت فردا، افول در جایگاه بین‌المللی عربستان را نسبی و البته گذرا می‌داند. این تحلیلگر که اکنون مشاور پژوهشی در دانشگاه سازمان ملل متحد است، می‌گوید: «ما نباید از اتفاقات روزمره، نتایج بلندمدت بگیریم. منافع مشترک میان دو کشور آمریکا و عربستان سعودی، چیزی نیست که با چنین چالش‌هایی خدشه‌دار شود. تا زمانی که نفت همچنان به عنوان عامل تعیین‌کننده در معادلات بین‌المللی و به ویژه در منطقه خاورمیانه حرف اول را می‌زند، این روابط کماکان به قوت خود باقی خواهد ماند.» مجتهدزاده همچنین بر این باور است که در دنیای سیاست، لازم است شعارها و اعمال از یکدیگر جدا شوند و با یک اظهارنظر، هیچ‌گاه معادلات برهم نخواهد خورد. به گفته این استاد دانشگاه، سعودی‌ها خود عامل فشاری هستند که اکنون به کشورشان وارد شده و این امر با اعمال سیاست‌های رقابت با ایران و سایر کشورها، هزینه‌های سنگینی را برای آنان در پی داشته است. مجتهد‌زاده در خاتمه اما تغییر ویژه‌ای را در جایگاه بین‌المللی عربستان در آینده پیش‌بینی نمی‌کند و چالش‌های جاری این کشور را موقتی می‌داند.



اخیراً مصوبه کنگره آمریکا طرحی را به تصویب رساند مبنی بر اینکه به قربانیان حادثه 11 سپتامبر اجازه می‌داد تا از عربستان طلب غرامت کنند. این طرح اگرچه با وتوی اوباما مواجه شد اما مجدداً به کنگره بازگشت و با وجود تلاش گسترده سعودی‌ها باز هم تصویب و قاطعانه لغو وتو شد. رفتار سناتورها و نمایندگان آمریکایی را که اکثریت نیز تندرو هستند و حامی عربستان بودند، چگونه ارزیابی می‌کنید؟ چرا آنها پس از گذشت مدت نسبتاً مدیدی از حادثه برج‌های تجارت جهانی نیویورک، چنین تصمیمی را گرفتند؟
سال‌هاست که دولت و کنگره ایالات متحده سعی بر گذاشتن سرپوش روی جنایات عربستان سعودی دارند و این دلیلی جز فشارهای اسرائیل ندارد. اگرچه عربستان متحد درجه یک ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه است، ولی در معادلات اخیر حمایت‌های اسرائیل در آمریکا به سود عربستان تاثیر به مراتب بیشتری نسبت به روابط مستقیم عربستان با آمریکا دارد. چراکه کنگره و مجلس نمایندگان عمدتاً تحت فشار لابی اسرائیل هستند و حال باید دید که چه شده که کنگره، مجلس سنا را وادار به لغو وتوی اوباما کرده است. البته کاخ سفید و کنگره سال‌هاست که رقابت‌های زیادی بر سر مسائل خاورمیانه دارند و گاهی اوقات دیده می‌شود رئیس‌جمهور آمریکا بدون مجوز از کنگره یا سنا چنین تصمیماتی اتخاذ می‌کند. بنابراین طبیعی است که این دو نهاد در جبهه مقابل یکدیگر رفتار می‌کنند. لازم است مطالعه بیشتری صورت بگیرد تا علل اصلی این اتفاق مشخص شود. علی‌الاصول وضعیت به این صورت است که به دلایلی، کنگره چنین می‌پندارد که اوباما بیش از حد به سعودی‌ها امتیاز داده است و این می‌تواند مخاطره‌آمیز باشد. حال آنکه پیشتر کاخ سفید عمدتاً به نفع ایران رفتار می‌کرد و کنگره که ناراضی از این سیاست بود، به سود عربستان قدم بر‌می‌داشت. اکنون اما گویی برعکس شده است. رئیس‌جمهور کاملاً طرف عربستان و اسرائیل را گرفته و کنگره مسیری معکوس را در پیش گرفته است.

آقای دکتر، فکر می‌کنید آیا آمریکا دیگر به عربستان نیازی ندارد و منافع مشترک این دو به پایان رسیده است؟
نکته‌ مهمی که باید مورد ملاحظه قرار بگیرد، آن است که ما نباید از اتفاقات روزمره، نتایج بلندمدت بگیریم. منافع مشترک میان این دو کشور چیزی نیست که با چنین چالش‌هایی خدشه‌دار شود. تا زمانی که نفت همچنان به عنوان عامل تعیین‌کننده در معادلات بین‌المللی و به ویژه در منطقه خاورمیانه حرف اول را می‌زند، این رابطه کماکان به قوت خود باقی خواهد ماند. این چالش‌ها و بگومگوهای روزمره مطمئناً موقتی خواهد بود و دوره‌ای حادث می‌شود. پیوند ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک ایالات متحده آمریکا و عربستان همواره مستحکم سر جای خود باقی است. حال ممکن است گاهی نوسان محدود داشته باشد، اما به این سادگی قطع نخواهد شد.

برخی موضوعات در خبرها به گوش می‌رسد مبنی بر اینکه آمریکا دیگر مانند سابق به نفت عربستان احتیاج چندانی ندارد. چرا که نفت را می‌تواند با مقیاس وسیع از نفت شیل تامین کند. تا چه حد می‌توان این گفته‌های آمریکایی‌ها را مبنا قرار داد؟
معتقدم این اظهارنظر از آمریکایی‌ها فقط در حد حرف قابل بررسی است و واقعیت به گونه‌ای دیگر است. شاید مطالعاتی صورت گرفته باشد و بر مبنای آن حدسیاتی مطرح باشد که آمریکا بتواند روزی تا 10 میلیون بشکه نفت شیل استخراج کند. اما تا‌کنون چیزی تغییر نکرده و روال سابق حکمفرماست. چرا که استخراج مواد سوختی از فلات قاره‌ای با مصائب بسیاری همراه است که اگر هم عملی شود از منظر اقتصادی صرفه نخواهد داشت و توجیه‌پذیر نیست. این‌گونه اظهارنظرها تنها می‌تواند در معادلات تزلزل ایجاد کند و به هیچ عنوان به اصل معادلات خدشه‌ای وارد نخواهد کرد. خلاصه بگویم این ناهماهنگی‌ها و ناسازگاری‌ها مقطعی و دوره‌ای است.

آقای دکتر آیا کشمکش اخیر ارتباطی با تضعیف توان اقتصادی عربستان ندارد؟ سعودی‌ها به هر حال با کاهش قیمت نفت مواجه هستند و تا حدودی فشار بر بودجه خود را احساس می‌کنند. ضمن اینکه سران سعودی حتی به شهروندان خود سیاست‌های ریاضتی ابلاغ کرده‌اند.
خیر، بنده چنین اعتقادی ندارم. عامل اصلی فشار اقتصادی که اکنون به عربستان وارد شده، خود سعودی‌ها هستند. کاهش درآمد و کمبود سرمایه به نوعی یک مصیبت خودساخته است که سعودی‌ها خود با اعمال سیاست‌های رقابت با ایران و دیگر کشورها مرتکب شدند و نیز به دلیل هزینه‌های بیش از حدی است که آنها برای پرورش و حمایت از تروریسم در پاکستان، افغانستان، سوریه، عراق و امثال آن متقبل شدند. نکته حائز اهمیت دیگر آن است که ریاضت برای شهروندان سعودی برای شهروندان بسیاری از کشورهای دیگر تفاوتی با بهشت ندارد. شاید ریاضت در عربستان، تنها در استراحت و تفریحات آنها باشد، اما ریاضت در سایر کشورها حتی به خورد و خوراک روزمره مربوط می‌شود. به عنوان مثال در یمن که مورد هدف موشک‌های سعودی است، تا پیش از این اگر روزی 100 موشک شلیک می‌شد اکنون با ریاضتی که اعمال شده این میزان به 60 موشک کاهش یافته است! مقصودم این است که نباید این ریاضت را جدی گرفت، چراکه عربستان بیدی نیست که با این بادها از پای در‌‌بیاید. افزون بر این ذخایر ارزی نجومی سعودی‌ها تا مدت‌ها پشتوانه آنها خواهد بود. اگر هم گفته می‌شود که با کاهش ذخیره این صندوق‌ها مواجهند، بدانید که منظور کاهش جزیی است که تاثیر بر کل ندارد. البته باید گفت اگر این کاهش ذخایر ارزی -که در مقیاس ذخایر عربستان قابل چشم‌پوشی است- در کشورهایی نظیر فرانسه، انگلستان یا ایران رقم بخورد، مطمئناً نگران‌کننده خواهد بود.

پس شما برخلاف اینکه گفته می‌شود جایگاه عربستان در منطقه و جامعه بین‌الملل به دلایل مختلف اقتصادی، سیاسی و امنیتی رو به افول است، چنین اعتقادی ندارید؟
همان‌طور که مورد اشاره قرار دادم، این چالش‌ها موقتی بوده و تنها یک نوسان جزیی در معادلات بین‌المللی رقم زده است. چرا که رژیم سعودی همچنان برای پیشبرد اهداف نامبارک خود پول خرج می‌کند و به جلو می‌رود. اگر با مطلق‌گرایی بخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم، جواب آن است که خیر؛ جایگاه عربستان تغییری نکرده است. اما اگر نسبیت‌گرا باشیم، می‌توان گفت بله؛ «به نسبت» قدرت عربستان کاهش یافته است. اما این تضعیف، چندان در زندگی سیاسی عربستان موثر نخواهد بود. نباید این‌گونه فکر کنیم که با این چالش‌های روزمره و مقطعی، قدرت عربستان رو به اتمام است. بسیاری با خوش‌خیالی می‌گویند بعد از تصویب برجام و بازگشت نسبی ایران به جامعه بین‌الملل، سعودی‌ها تضعیف شدند. حال آنکه چنین چیزی نیست. خیلی‌ها فکر می‌کردند کشور ما با آمریکا روابط صمیمی برقرار خواهد کرد و آمریکایی‌ها دیگر به عربستان نیازی نخواهند داشت. قاعدتاً لازم است ما پیشرفت کنیم تا جایگاه عربستان متزلزل شود. اما اکنون که مدت قابل توجهی از برجام می‌گذرد، بنده پیشرفت محسوسی در روابط خارجی کشور نمی‌بینم. این را هم بگویم که شاید شما چاپ نکنید؛ پس از برجام، بلافاصله آقای اوباما تصمیم سفر به تهران را گرفت؛ نظیر سفری که او بدون دعوت به کوبا داشت. او گمان می‌برد می‌تواند با ایران نیز چنین کند. اما ایران با این سفر موافقت نکرد. اوباما به عربستان رفت و پس از آن بود که دولت آمریکا حمایت‌های همه‌جانبه خود را از سعودی‌ها اعلام کرد و مانورهای مشترکی با یکدیگر برگزار کردند. بنابراین عربستان منزوی نشده است. به تازگی یکی از شاهزادگان سعودی که مسوولیت کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد را بر عهده دارد، پیشنهاد کرده که استفاده از حق وتو برای قدرت‌های برتر جهان در مواردی که به جنایات جنگی مربوط می‌شود، محدود شود. این بدین معناست که روسیه، آمریکا و اتحادیه اروپا چنان محدود شوند که مبادا مصوباتی که سعودی‌ها علیه رژیم بشار اسد مطرح می‌کنند، با وتوی دیگران مواجه شود. قاعدتاً وتوی دیگران سقوط دولت سوریه را به تعویق می‌اندازد و عربستان را از هدف خود دور می‌کند. در موارد دیگر، آیا شیوه عمل عربستان در مواردی همچون سوریه، داعش، یمن و نظیر آن تغییری کرده است؟ آیا در رجزخوانی‌های وزیر امور خارجه عربستان که اکنون دیگر رجزخوانی را در شأن خود نمی‌داند و آن را به همتای اماراتی خود سپرده، تغییری حاصل شد؟ بنابراین گمان اینکه سعودی‌ها تضعیف شده‌اند اشتباه است، چرا که همچنان مشغول تنش‌زایی در منطقه هستند.

تصویب چنین مصوبه‌ای از سوی سازمان ملل متحد چه پیامدهایی دارد؟
اولاً زمانی که عربستان سعودی مسوول کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد شد، برای تمامی کشورها حتی آمریکایی‌های حامی سعودی‌ها، چیزی شبیه شوخی بود. البته که در سازمان ملل چنین مرسوم است که مسوولیت هر حوزه به صورت گردشی میان کشورها واگذار می‌شود. اما این پست‌ها معمولاً از منظر سیاسی باید به کشوری بی‌طرف واگذار شود. اگرچه مصوبه‌ای که اخیراً از سوی مسوول این کمیسیون ارائه شده در ظاهر بی‌طرفانه است، اما به تفسیر من چنین نیست. اکنون درباره سوریه قطعنامه‌هایی مطرح می‌شود که به نفع داعش و گروه‌های دیگر تروریستی وابسته به عربستان هستند که با وتوی کشوری مانند روسیه مواجه می‌شود. حال با محدود ساختن حق وتوی روسیه، این مصوبات در جهت منافع سعودی‌ها و برکناری بشار اسد به اجرا در‌می‌آید. اما بسیاری از کارشناسان از جمله در داخل، ممکن است این طرح را مثبت ارزیابی کنند. متاسفانه یکی از بزرگ‌ترین مشکلات ما در ایران، فقدان متخصص کافی در زمینه‌های مختلف است تا در مورد مسائل متعدد بین‌الملل، جزییات چنین طرح مهمی را برای دولت و مردم تفسیر کنند و دولت دانسته و آگاه گام بردارد.

کوتاه آمدن اخیر سعودی‌ها بر سر مستثنی شدن ایران از طرح فریز نفتی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ کشوری که حتی حاضر بود به قیمت سقوط ارزش نفت، تولید نفت خود را افزایش دهد تا ایران را در مضیقه قرار دهد، چگونه اکنون تا این حد کوتاه آمده است؟
ببینید ما نمی‌توانیم اتفاقات را تنها روی صورت ظاهر آن ارزیابی کنیم. روابط ایران و عربستان در اوپک بسیار پیچیده است. چنانچه به ایران لطمه‌ای در این زمینه وارد شود، متقابلاً به عربستان نیز وارد خواهد شد. در مقابل ایران اگر از نفت منتفع شود، بازهم به سعودی‌ها لطمه وارد می‌شود. لذا نیاز است تا سران سعودی با محاسبات دقیق خود، به گونه‌ای معادلات را رقم بزنند تا این لطمه را تعدیل کنند و برای خود شرایط بهینه را ایجاد کنند. این تعدیل بدین معناست که باید در برخی اوقات در مقابل مواضع ایران کوتاه بیایند. اما از این کوتاه آمدن‌ها نمی‌توان نتیجه کلی گرفت. ضمن اینکه ادعاهای سعودی‌ها را در مورد ضربه زدن به درآمد نفتی ایران نباید جدی گرفت. شاید چنین ادعا کنند که با افزایش تولید نفت و عرضه فراوان آن در بازار کاری می‌کنند تا ایران از سقوط قیمت نفت ورشکسته شود، اما آنها به خوبی می‌دانند با سقوط قیمت نفت، خود نیز به بحران بر‌می‌خورند. آنها به درستی آگاهند که در تقابل خود با ایران، تا بیش از یک حدودی نمی‌توانند فراتر روند. در دنیای سیاست لازم است تهدیدها و عملکردها از هم جدا شوند. تهدید تا دلتان بخواهد مطرح می‌شود. همان‌طور که اشاره کردم اکنون آمریکایی‌ها می‌گویند ما به منابع عظیم نفتی در فلات قاره‌ای دست پیدا کرده‌ایم. این اظهارات تنها در مرحله حرف است و تا به مرحله عمل نرسد نباید آن را جدی گرفت. این‌طور نیست که وقتی یک شاهزاده سعودی عصبانی می‌شود و اظهارنظری می‌کند، ما بر اساس آن معادلات خود را تغییر دهیم.

فکر می‌کنید عاقبت جنجال اخیر میان دو کشور عربستان سعودی و ایالات متحده چه خواهد شد؟ اکنون سعودی‌ها تهدید کرده‌اند که سرمایه خود را از آمریکا خارج خواهند کرد و در مقابل امکان بلوکه کردن سرمایه آنها به منظور پرداخت غرامت قربانیان آمریکایی حادثه 11 سپتامبر وجود دارد. آیا لازم است این اظهارنظرها هم از عملکرد جدا شود؟
دقیقاً همین‌طور است. اگر سرمایه سعودی‌ها از آمریکا خارج شود، پیش از آمریکا خود عربستان سقوط می‌کند. آمریکایی‌ها نمی‌توانند نظیر کاری که با دارایی دو میلیارد‌دلاری ایران کردند، با عربستان نیز بکنند. چرا که دارایی عربستان در آمریکا در واقع سرمایه‌گذاری دولت عربستان در این کشور است. همان‌طور که عرض کردم در تجزیه و تحلیل مسائل سیاسی شعارها، وعده‌ها، بلوف‌ها، ناسزاها، ادعاها و امثال آن باید از عمل جدا شود. معتقدم چالش اخیر موقتی است و به زودی حل خواهد شد. چرا که دلیلی به نام منافع بلندمدت مشترک میان این دو کشور وجود دارد که اجازه نمی‌دهد این رابطه به آسانی برهم بخورد. ممکن است در یک مساله به مشاجره بپردازند اما خود به خوبی می‌دانند که با هم کنار خواهند آمد.

آینده جایگاه عربستان در منطقه و جامعه بین‌الملل را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
من تغییر چندانی نسبت به وضعیت جاری پیش‌بینی نمی‌کنم. چرا که در اشکال عمومی جغرافیای سیاسی تغییر حاصل نشده است. روابط عربستان با آمریکا، روابط دوجانبه استراتژیک و ژئوپولتیک به هم پیوسته‌ای است که در اصل آن تغییر بسزایی رخ نداده است. از طرف دیگر رقابت عربستان با ایران در چارچوب گذشته ادامه پیدا خواهد کرد اما بسته به شرایط گاهی کمرنگ می‌شود و گاهی شدت می‌گیرد. در مجموع اشکال به همان صورت سابق باقی است و تحول جدیدی دیده نمی‌شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها