شناسه خبر : 14129 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گفت‌وگو با علینقی مشایخی بنیانگذار دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف

علامت منفی به نخبگان ندهیم

مدرسه و دانشگاه خاطره‌سازترین دوران عمر هر آدمی است. در مسیر تاریخ انسان‌های زیادی به این مکان‌ها پا می‌گذارند و می‌روند و شاید در ذهن خود اندک خاطره‌ای پس‌انداز کنند یا ته‌مانده‌ای تعلق خاطر به کلاس‌های قدیمی داشته باشند.

مدرسه و دانشگاه خاطره‌سازترین دوران عمر هر آدمی است. در مسیر تاریخ انسان‌های زیادی به این مکان‌ها پا می‌گذارند و می‌روند و شاید در ذهن خود اندک خاطره‌ای پس‌انداز کنند یا ته‌مانده‌ای تعلق خاطر به کلاس‌های قدیمی داشته باشند. اما ماندگارترین خاطرات و ناب‌ترین احساس‌ها از آن کسانی است که آن بنا را بنیان نهاده‌اند. اوج این تعلق خاطر را می‌توان در خاطرات دکتر محمد‌علی مجتهدی توسعه‌دهنده مدرسه البرز که از قضا بنیانگذار دانشگاه شریف است به تماشا نشست. مرحوم مجتهدی در خاطرات خود می‌گوید در البرز و شریف زندگی کرده است. ادعایی که به شهادت بسیاری از مدیران اجرایی امروز جمهوری اسلامی قرین به صحت است. کسی که برایش این دانشگاه و مدرسه با فرزند همانندی می‌کرد. برای پایه‌گذار یک نهال سخت است دیدن زوال، حذف یا تخریب آن. خصوصاً آنکه این اتفاق از روی سلیقه باشد. علینقی مشایخی بنیانگذار دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف است. سنتی که او در این دانشکده بر جا گذاشت تبدیل به یک ارزش دموکراتیک شده زیرا ریاست در آن دو دوره سه سال بیشتر نیست. علاوه بر این سنت دموکراتیک دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف تبدیل به یک برند ملی شده است. گفت‌و‌گو با او از یک سوال آغاز شد: چرا به سراغ ایجاد چنین دانشکده‌ای رفت و امروز که در معرض حذف است چه احساسی دارد. هر چند که در کنار آن درباره انتقادهای مطرح‌شده به دانشکده نیز بحث شده است.


آقای دکتر 13 سال پیش که دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف پایه‌گذاری شد دانشگاه‌ها و موسسات دیگری در این زمینه فعال بودند، چه انگیزه‌ای موجب شد در درون یک دانشگاه صنعتی، دانشکده اقتصاد و مدیریت راه‌اندازی شود؟
مدیریت و اقتصاد جزو رشته‌های مهم دانشگاهی محسوب می‌شوند زیرا این دو رشته در بهبود وضعیت یک جامعه می‌توانند نقش اساسی ایفا کنند. برای مثال افزایش بهره‌وری، ارتقای وضعیت معیشتی مردم، پیشرفت کشور یا حتی ایجاد فضایی مناسب برای نخبگان رشته‌های فنی و مهندسی به کیفیت عملکرد و نیروهای فعال در حوزه اقتصاد و مدیریت بستگی دارد. به همین دلیل اگر به روند آموزش در کشورهای توسعه‌یافته دقت کنید تلاش بسیاری شده تا با بهبود و افزایش کیفیت در این دو رشته شرایط را برای پیشرفت بیشتر جامعه مهیا کنند. بسیاری از استعدادهای دنیا نیز وقت خود را صرف به روز کردن این دو رشته علمی و هماهنگ کردن آن با نیازهای روز کرده‌اند. مطالب و پژوهش‌های مهمی در این دو بخش تدوین و منتشر شده است. کسب‌و‌کارهای کلان علمی در این دو رشته موید پیچیدگی و اهمیت آن است. بنابراین با توجه به اهمیت و پیچیدگی‌های رشته‌های اقتصاد و مدیریت لازم است استعدادهای توانمند جذب آن شوند. کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست، به اعتقاد من اگر قرار باشد رشته‌ای در جامعه ارتقا و اثرگذاری آن افزایش یابد، باید مغزهای خوب جامعه جذب آن رشته شوند. با همین هدف بود که ما دوره کارشناسی ارشد و دکترا برای این دو رشته در دانشگاه شریف طراحی کردیم. از آن سال به بعد نیز در حرکت به سوی این هدف گام برداشته‌ایم و تلاش داریم با جذب نیرو‌های با‌استعداد آموزشی به این دو رشته ظرفیت‌های توسعه در کشور را افزایش دهیم.

نکته این است که چرا در کنار یک دانشگاه صنعتی مانند شریف باید چنین دانشکده‌ای ایجاد شود؟
اگر استثناها را کنار بگذاریم به دلایل اجتماعی، تاریخی و سیاسی استعدادهای برتر کشور جذب رشته‌های فنی، مهندسی یا پزشکی می‌شوند. برای نمونه رتبه‌های اول کنکور معمولاً رشته‌های مهندسی را انتخاب می‌کنند. البته این حرف به این معنا نیست که رتبه‌های پایین‌تر کم‌استعداد هستند؛ منظور من این است که با ملاک کنکور، رتبه‌های برتر به رشته‌های فنی، مهندسی، معماری و حوزه‌هایی از این دست گرایش دارند. این انتخاب مربوط به امروز و دیروز نیست بلکه یک عقبه تاریخی دارد. رشته‌های مدیریت و اقتصاد نیز رشته‌های پیچیده‌ای هستند و به لحاظ محتوایی می‌طلبد که کسانی جذب آن شوند که دارای استعدادهای بالا و ذهن منسجم و جست‌وجوگری باشند. در آن زمان بررسی‌های ما نشان داد اگر بخواهیم استعدادهای کشور به این رشته‌ها جذب شوند باید این دو رشته در کنار مخازن استعدادی کشور یعنی دانشگاه‌های فنی، مهندسی ایجاد شود. دانشگاه صنعتی شریف در سطح بین‌المللی از اعتبار مناسبی برخوردار بود و در داخل جزو دانشگاه‌هایی بود که استعدادهای برتر کشور را پذیرش می‌کرد. بر این اساس ایجاد دانشکده مدیریت و اقتصاد در دل دانشگاه شریف به دلیل مختصات خاص این دانشگاه بود. دلیل دوم که در طول هدف اول دنبال شد آشنایی دانشجویان فنی و مهندسی به عنوان مدیران آینده کشور با مباحث مدیریت و اقتصاد بود. به طور طبیعی بخشی از دانشجویان رشته‌های فنی و مهندسی پس از فارغ‌التحصیلی جذب بنگاه‌های صنعتی کشور می‌شوند و تجربه نشان داده در همان اوایل کار سمت‌های بالایی اختیار می‌کنند. در حال حاضر نیز نزدیک به 90 درصد از مدیران بنگاه‌های اقتصادی و صنعتی کشور فارغ‌التحصیل رشته‌های مهندسی هستند. با توجه به این موضوع لازم بود دانشجویان به عنوان مدیران آینده آشنایی با مباحث مدیریت و اقتصاد داشته باشند. با راه‌اندازی این دو رشته در دانشگاه شریف در کنار جذب نیروهای زبده برای دیگر دانشجویان فنی نیز درس‌های اختیاری ارائه شد تا آنان با مباحث مدیریتی و اقتصادی آشنا شوند. اتفاقاً دانشکده در پیشبرد هر دو هدف هم موفق بود. بعد از ایجاد دانشکده تعداد نخبگانی که متقاضی ورود به دانشکده بودند افزایش پیدا کرد، همین‌طور درس‌های اختیاری که برای آشنایی دانشجویان دوره کارشناسی با مفاهیم اقتصادی و مدیریت ارائه شد با استقبال آنان همراه بود. به طوری که تعداد دانشجویان برای این دروس اختیاری بعضاً به 200 نفر هم در هر کلاس می‌رسید. دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف در کنار آموزش دانشجویان تلاش کرد افراد باتجربه حوزه صنعت را نیز به صورت آکادمیک و علمی با موضوع‌های مرتبط با این دو رشته آشنا کند. بنابراین در بخش دوم هدف فقط دانشجویان نبودند بلکه دایره شمول آن مدیران با‌تجربه حوزه‌های اقتصادی و صنعتی را نیز در‌بر می‌گرفت. به طور طبیعی وقتی اقدامی درست پایه‌ریزی می‌شود در کنار تحقق اهداف، دستاوردهایی نیز به دنبال دارد. از جمله دستاوردهای دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف پذیرش بسیاری از فارغ‌التحصیلان آن در دانشگاه‌ها و مراکز معتبر علمی بود. این دستاورد به طور حتم در آینده برای کشور ثمر‌بخش خواهد بود زیرا این افراد می‌توانند کادر کیفی برای آموزش این رشته‌ها در ایران در آینده نه‌چندان دور باشند. اهمیت این دستاورد از آن جهت است که در حال حاضر یکی از تنگناهای توسعه رشته‌های مدیریت و اقتصاد کمبود کادر باکیفیت آموزشی است. اضافه شدن کادری که در متن جریان‌های علمی تحصیل کرده، می‌تواند به پرورش نیروهای با کیفیت بالاتر و پیشبرد مباحث علمی در داخل کشور کمک کند. رسالت ما هم در دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف تربیت نیروهای کیفی بود به همین دلیل بر جذب نخبگان اصرار داریم. خوشبختانه علاوه بر تحقق این هدف توانستیم از طریق پذیرش دانش‌آموختگان دانشکده به مراکز علمی و معتبر دنیا نیز وصل شویم. زیرا عملکرد خوب دانشجویان پذیرش‌شده برای کشور نیز اعتبار و انتقال دانش به همراه داشت. جالب است بدانید به طور تاریخی سابقه نداشته فارغ‌التحصیلان رشته اقتصاد و مدیریت از ایران به دانشگاه‌های درجه یک بروند. این اتفاق برای اولین بار از مسیر دانشگاه شریف رخ داد و چون دانشجویان پذیرفته‌شده عملکرد خوبی از خودشان نشان داده‌اند راه را برای پذیرش دیگر دانشجویان داخل کشور باز کرده‌اند. در خصوص کسانی هم که در داخل ادامه تحصیل داده‌اند باید بگویم با رتبه‌های خوب در کنکور دکترا قبول شده‌اند و در حال ادامه تحصیل هستند. هر دو گروه جوانان زبده‌ای هستند که من مطمئنم در آینده کادرهای آموزشی این رشته‌ها را می‌توانند حسابی تقویت کنند.

اشاره کردید به دانشجویانی که پس از تحصیل در این دانشکده توانسته‌اند بورسیه تحصیلی از دانشگاه‌های خارج از کشور بگیرند، اتفاقاً این موضوع که شما از آن به عنوان دستاورد مطرح می‌کنید محل انتقاد منتقدان شماست. به گفته آنان دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف پلی شده تا نیروهای کیفی و نخبه کشور که هزینه زیادی نیز برای تربیت آنان شده به دیگر کشورها مهاجرت کنند و این مساله خود مشکلی شده در کنار دیگر مشکلات پیش‌روی توسعه در ایران.
در این زمینه باید با آمار صحبت کرد. برای نمونه در سال 1389 آماری گرفته شد که نشان می‌دهد حدود 76 درصد دانشجویان فارغ‌التحصیل دانشکده مدیریت و اقتصاد در ایران فعال هستند. این درصد در مقایسه با بعضی از دانشکده‌های فنی و مهندسی درصد بالایی است. بنابراین اگر بر پایه آمار قرار باشد مقایسه‌ای صورت گیرد وضع دانشکده ما در مقایسه با دیگر دانشکده‌های فنی و مهندسی بسیار بهتر است. در واقع این دانشکده نخبگان را جذب کرده. علت موفقیت هم به نحوه آموزش و نیاز جامعه باز‌می‌گردد. دانشجویان متوجه می‌شوند رشته‌ای که در آن تحصیل کرده‌اند علاوه بر بازار کار مورد نیاز کشور است و می‌تواند دردهای جامعه را دوا کند، وقتی در کشور زمینه و بستر کار برایشان فراهم باشد و از آنان برای انجام امور استفاده شود طبیعی است که ماندگار می‌شوند. به این ترتیب اگر ما این دانشکده را ایجاد نمی‌کردیم امکان داشت دانشجوهای نخبه‌ای که امروز برای ادامه تحصیل اینجا را انتخاب می‌کنند از همان ابتدا تصمیم به مهاجرت می‌گرفتند. به همین دلیل ما معتقدیم دانشکده مدیریت و اقتصاد یک عامل کاهش مهاجرت نخبگان بوده، علت آن هم نحوه آموزش و تربیت آن است زیرا دانشکده تلاش کرده استانداردهای علمی خود را ارتقا دهد و کیفیت آموزشی را به شاخص‌های جهانی نزدیک کند. آموزش در دانشکده ما تلفیق مباحث علمی و نظری است به همین دلیل بسیاری ترجیح می‌دهند وارد این دانشکده شوند. نکته دیگر آنکه اگر دانشجویی تصمیم به تحصیل در یکی از بهترین دانشگاه‌های جهان گرفت چه اشکالی دارد؟ جوان‌های خوب ما در بهترین مراکز آموزشی دنیا و با خرج دانشگاه‌های پذیرش‌کننده تحصیل می‌کنند. بنابراین نباید جوانان نخبه را از تحصیل در بهترین مراکز علمی دنیا محروم کرد. نکته مهم در این بحث فراهم کردن شرایط بازگشت آنان به کشور است. اگر دانشجویی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور مهاجرت کرد محل انتقاد نیست، نکته مهم زمینه‌سازی برای بازگشت و بهره‌گیری از ظرفیت‌های علمی او است. برای مثال بعضی از فارغ‌التحصیل‌های ما در دانشگاه شیکاگو که یکی از دانشگاه‌های درجه یک دنیاست پذیرفته شدند، پس از اتمام تحصیل نیز به کشور برگشتند و در حال تدریس هستند بنابراین این انتقاد خیلی انتقاد درستی نیست. منتقدان باید نگاه کنند اگر ما این دانشجویان را نمی‌پذیرفتیم چه تعداد از آنها مهاجرت می‌کردند. ما می‌گوییم دانشکده ما مهاجرت نخبگان را کاهش داده است و کسانی که مهاجرت کرده‌اند اکنون در بهترین مراکز دنیا تحصیل می‌کنند. هیچ منطقی هم نمی‌گوید که دانشجویان را از چنین امکانی محروم کنید. بنابراین برای آنکه از خدمات آنان در آینده محروم نشویم باید شرایط را درست کنیم تا بتوانند برگردند و خدمت کنند. درست کردن شرایط با تعطیلی یا صفر کردن ظرفیت یک جایی مانند این دانشکده نه‌تنها ایجاد نمی‌شود بلکه نتیجه عکس می‌دهد.

منظور شما از ایجاد شرایط چیست؟
به هر حال هر نیروی انسانی به اثر‌گذاری و فضای انجام کار نگاه می‌کند. برای مثال نیروی کیفی که در بهترین دانشگاه دنیا تحصیل کرده اگر قرار باشد در ایران خدمت کند باید فضای انتقال تجربه برایش فراهم باشد. کیفیت آموزش‌دیدگان، نظام آموزشی، ‌امکان ارتباط با مراکز علمی و ... از جمله شرایط دیگر بازگشت است. باید محیطی که در آن تدریس می‌کند فضای نخبه‌محور و با کیفیت مطلوبی باشد. حال سوال می‌کنم اگر دانشکده‌ای که از قضا در پرورش نیروی انسانی توانسته در مقایسه با دیگر مراکز مشابه موفق عمل کند ظرفیتش صفر یا محدود شود علامت مناسبی به نخبه خارج از کشور برای بازگشت می‌دهد؟ به اعتقاد من این دست اقدامات علامت خوبی برای نخبگان نیست. بنابراین در جریان مهاجرت نخبگان ایراد متوجه دانشکده نیست. دانشکده یک مرکز علمی برای تربیت نیرو است. شرایط جذب باید در خارج از دانشکده فراهم شود.

انتقاد دیگری که به دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف وارد می‌شود بحث رویکرد است. منتقدان معتقدند به واسطه آنکه دانشجویان شما از رشته‌های مهندسی می‌آیند رویکرد آنها به اقتصاد مهندسی است و مباحث را در قالب مدل‌های کمی دنبال می‌کنند. در حالی که همان گونه که خودتان نیز اشاره کردید اقتصاد و مدیریت با جامعه و انسان سروکار دارد و به واسطه پیچیدگی‌های حاکم بر آن نمی‌توان از طریق این رویکرد به حل مسائل و چالش‌های پیش روی جامعه پرداخت.
این انتقاد هم جوابش روشن است. کسانی که این انتقاد را می‌کنند، اقتصاد را از روی چه چیز یاد گرفتند و اکنون درس می‌دهند؟ دانشگاه‌های اقتصاد درجه یک دنیا را کدام دانشگاه‌ها می‌دانند؟ کافی است محتوای دروس 20 دانشگاه اول دنیا در این حوزه را بررسی و با دروس تدریس‌شده در دانشکده اقتصاد شریف مقایسه کنید. اقتصادی که در این دانشکده درس داده می‌شود اختراع ما که نیست بلکه مطالب روز اقتصادی دنیاست.

بحث بر سر نوع نگاه است.
این نکته هم وارد نیست. می‌گویند ما به رفتارها توجه نداریم. من تعجب می‌کنم چون اصل علم اقتصاد این است که مشاهده کنید مردم چطور رفتار می‌کنند و با درک آن بتوانید به تنظیم سیاست‌ها بپردازید. مدل‌های مورد انتقاد، «در خلأ» که ایجاد نمی‌شود بلکه بر اساس مشاهده رفتار مردم طراحی می‌شود. من همین جا پیشنهاد می‌دهم اگر قرار است عملکرد دانشکده‌های اقتصاد در ایران نقد شود دوستان منتقد قبول کنند یک شاخص واحد برای مقایسه و ارزیابی ایجاد شود. شاخص هم مشخص است. الگو یا نمونه دانشکده اقتصاد خوب معرفی شود. بر اساس این شاخص عملکرد همه دانشکده‌ها در بوته نقد گذاشته شود تا عیار کار مشخص شود. جالب است بدانید بسیاری از دانشجویان مهندسی که در این دانشکده دروس اختیاری اقتصاد را گذرانده‌اند در آزمون‌های المپیاد اقتصاد که طراح سوال‌های آن نیز اعضای هیات علمی دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف نیستند رتبه‌های بالایی آورده‌اند. چند سال است شاگرد اول دوره دکترا در داخل دانش‌آموخته شریف است. این به چه معنایی است؟ جز این است که آنها اقتصاد را با کیفیت مناسب آموزش دیده‌اند و در آزمونی که طراح سوال آن کسانی دیگر هستند، موفق عمل کرده‌اند؟ اگر رویکرد و نگاه اشتباه باشد آنها می‌توانند خارج از شریف هم موفق شوند؟ به اعتقاد من با حرف‌های کلی نمی‌توان نتیجه منطقی گرفت، باید بر اساس شاخص‌های علمی سخن گفت.

بحثی که مطرح است در مورد تفاوت مشکلات ما با مشکلات کشورهای توسعه‌یافته است. آیا چالش‌های ما با چالش‌های آنان یکی است که بخواهیم از روی دست آنها بنویسیم؟
تمرکز صحبت‌های من بر علم اقتصاد است. علم اقتصاد با سیاستگذاری اقتصادی و مسائل بیرون متفاوت است. راهی که ما الان قرار است برویم آنها قبل از این رفته‌اند. آیا می‌خواهیم در مسیر علمی نیز آزمون و خطا کنیم؟ سوال این است اگر دانشگاه‌هایی نظیر شیکاگو، هاروارد، مدرسه اقتصادی لندن، کمبریج و ... پرچمدار علم اقتصاد برای تصمیم‌گیران نیستند کجا پرچمداری علم اقتصاد را در اختیار دارد؟ همین الان منبع دروس اقتصادسنجی، اقتصاد خرد یا اقتصاد کلان در دانشکده‌های ایران کجاست؟ آیا غیر از این است که یا مطالب تدریسی ترجمه است یا اقتباسی از فعالیت‌های علمی آنان؟ در مباحث علمی که دیگر نمی‌توان کلی و مبهم حرف زد. باید شاخص داشت و به داده استناد کرد. ادعای ما در دانشکده اقتصاد شریف این است که تلاش کرده این متون روز دنیا را با کیفیت مطلوب به دانشجویان منتقل کند. اگر در این دانشکده به ریاضیات توجه می‌شود و مدل‌ها آموزش داده می‌شود به دلیل آن است که اقتصاددانان درجه یک دنیا نیز از همین ابزارها استفاده و همین گونه نیز تدریس می‌کنند. بنابراین برای حل مسائل باید به سراغ ابزارهای جدید رفت و افتخار ما این است که در این راه گام برداشته‌ایم. من فکر می‌کنم ما از بقیه جلوتر هستیم. آنها باید سعی کنند که خودشان را به ما برسانند. من هم قبول دارم جنس برخی مشکلات اقتصادی ما متفاوت است اما برای حل این مشکلات هم باید علم اقتصاد را دقیق فهمید. اگر اقتصاددانی نتواند علم اقتصاد را دقیق بفهمد و به‌روز نباشد، می‌تواند مثلاً به حل مشکلات افت صادرات کشورش کمک کند؟

استدلال مسوولان برای توقف جذب دانشجو در این دانشکده چیست؟
استدلال آنها این است که چون دانشگاه شریف، یک دانشگاه «صنعتی» است رشته‌های مدیریت و اقتصاد نباید در این دانشگاه تدریس شود. این تنها دلیلی است که مطرح شده است.

زمانی که شما این دانشکده را پایه‌گذاری کردید چرا این ملاحظه وجود نداشت؟ آیا در این زمینه منع قانونی وجود دارد یا صرفاً سلیقه‌ای است؟
منع قانونی وجود ندارد. در آن زمان هم وجود نداشت الان هم وجود ندارد.

آیا در کشورهای توسعه‌یافته نیز چنین تفکیکی صورت گرفته است؟
خیر، هیچ تجربه عملی برای این کار وجود ندارد. دانشگاه‌های صنعتی زیادی در دنیا وجود دارد که رشته‌های مرتبط با علوم انسانی نظیر علوم اقتصادی تدریس می‌کنند و اتفاقاً از کیفیت بسیار عالی برخوردار هستند. «ام‌آی‌تی» یک دانشگاه فنی مهندسی است ولی هم دانشکده علوم اقتصادی دارد، هم دانشکده علم مدیریت و هر دو هم جزو بهترین‌ها هستند. از 30 دانشگاه مهندسی برتر دنیا به جز یک دانشکده، بقیه دانشگاه‌ها تمامی رشته‌های مدیریت را تدریس می‌کنند.

ظاهراً پیشنهاد شده بود در دانشکده اقتصاد به جای پرداختن به سرفصل‌های مدیریتی و اقتصاد که در حوزه علوم انسانی است، مدیریت صنعتی تدریس شود.
کسی که می‌خواهد در رشته مدیریت صنعتی تحصیل کند، پس از فارغ‌التحصیلی و حضور در یک بنگاه، نیازمند استراتژی، بازاریابی، مدیریت منابع انسانی و مالی نیست؟ تمام مطالبی که در حال حاضر در این دانشکده تدریس می‌شود نیاز هر مدیری است. نکته دیگر آنکه اصلاً در دنیا و دانشگاه‌های پیشرو بحث مدیریت بازرگانی و صنعتی منسوخ شده است. این دسته‌بندی متعلق به دهه 40 یا 50 میلادی است. اکنون تمامی دانشگاه‌ها یا کسب‌و‌کار تدریس می‌کنند یا دانشکده مدیریت هستند و دیگر تفکیکی به این شکل وجود ندارد. تنها استثنای موجود، رشته‌های مدیریت دولتی است که دانشکده جداگانه‌ای دارد. اما در دیگر موارد به دلیل آنکه بحث اداره بنگاه‌ها مطرح است، تفکیکی صورت نمی‌گیرد.

آقای دکتر فکر می‌کنید اگر ظرفیت پذیرش دانشجو در این دانشکده صفر شود، پیامدهای علمی آن چه می‌تواند باشد؟
باعث تعجب و تاثر است. این دانشکده یک نهاد ملی و قانونی است و بر اساس یک قانون و مجوزهایی ایجاد شده است و برنامه‌های مصوب وزارت علوم را اجرا می‌کند. این دانشکده ملک شخصی کسی نیست. در واقع تمامی نهادهای علمی این خاصیت را دارند و نمی‌توان بر اساس سلیقه آن را تعطیل کرد. ایجاد یا انحلال آن باید بر اساس قانون باشد. من از مسوولان محترم یک درخواست دارم. اگر قرار است تصمیمی در خصوص آینده این دانشکده یا هر نهاد علمی دیگری گرفته شود ابتدا عملکرد آن ارزیابی شود. خروجی هر دانشکده بهترین معیار و شاخص تصمیم‌گیری درباره سرنوشت آن است. آیا کیفیت فارغ‌التحصیلان دانشکده نازل است؟ آیا عملکرد آنها در مشاغلی که داشته‌اند موفق نبوده است؟ اصلاً یک دانشکده خوب را بر اساس شاخص‌های علمی تعریف کنند و عملکرد دانشکده‌ها را بر اساس آن ارزیابی کنند. اگر نمره لازم را به دست نیاورد بعد تصمیم بگیرند. خلق‌الساعه و دفعتی که نمی‌توان درباره یک نهاد 13‌ساله تصمیم‌گیری کرد. همین حالا که من با شما صحبت می‌کنم با داوطلبانی مواجه هستیم که تمام وقت و زندگی خود را صرف آن کرده‌اند که وارد این دانشکده شوند. وقتی آنان با چنین شرایطی روبه‌رو شوند آیا کاهش انگیزه پیدا نمی‌کنند؟ آیا احتمال ندارد سرخورده شوند؟ برخی استعدادهای درخشان که در میان آنها، چهره‌های المپیادی و دانشجویان با معدل‌های بالا حضور دارند طبق قانون وزارت علوم بدون کنکور پذیرش می‌شوند. این دسته از دانشجویان از چند ماه پیش در‌خواست پذیرش در دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف را داشته‌اند. در حدود 24 یا 25 نفر از این استعدادهای درخشان در این دانشکده پذیرفته شده‌اند. در واقع نه آزمون کنکور گذرانده‌اند نه از جای دیگر پذیرش گرفته‌اند. حال که یکباره اعلام شده ظرفیت صفر است تکلیف آنان چیست؟ آیا این برخورد مناسبی با جوانان نخبه کشور است؟ آیا به عاقبت آن اندیشیده‌ایم؟ آیا انحلال این دانشکده مهاجرت را بیشتر می‌کند یا بقای آن؟

یکی دیگر از مباحث مربوط به دانشکده، بحث جذب دانشجو از دوره کارشناسی ارشد است. گفته می‌شود دانشجویان مدیریت و اقتصاد باید از دوره کارشناسی جذب شوند؟
این هم از همان دست انتقادهاست. نمود بیرونی چنین انتقادی کجاست؟ دانشجویان «ام‌بی‌ای» یا دیگر دانشگاه‌های موفق دنیا از رشته‌های مهندسی وارد این رشته‌ها می‌شوند. 70 درصد این دانشجوها در رشته‌های مرتبط با مهندسی فارغ‌التحصیل شده‌اند و در مقاطع تکمیلی وارد این رشته‌ها می‌شوند. اقلیتی از رشته مدیریت به سطوح بالاتر می‌آیند. برنده‌های نوبل اقتصاد را بررسی کنید تمامی آنها از سطوح کارشناسی اقتصاد شروع کرده‌اند؟ اصلاً این گونه نیست. وقتی دانشجویان شریف در المپیادهای اقتصاد طلا می‌گیرند این اتفاق دال بر درست بودن مسیر یادگیری و تدریس نیست؟ پایه‌گذاران رشته مدیریت در دانشگاه شریف هم مهندس بوده‌اند. بنابراین چرا باید با صرف وقت و زمان کشور روی این مباحث فرصت‌ها را از دست دهیم؟ ما در حل مسائل اقتصادی نیاز به ابزارها داریم نمی‌توان گفت فقط یک ابزار به کار ما می‌آید باید بسته‌ای از ابزارها را داشته باشیم و فراخور مشکل به کار بریم. بنابراین نمی‌توان گفت برای رسیدن به مسیر باید فقط از یک راه یا فقط با یک وسیله رفت.

نظام آموزشی در این چند سال با نامهربانی‌هایی مواجه بوده اتفاقات دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، بازنشستگی برخی اعضای هیات علمی و‌... از این دست نامهربانی‌هاست. آیا در جریان انحلال دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف نیز چنین ردپایی وجود دارد؟
من چنین رد پایی را نمی‌بینم. البته ممکن است احساسم غلط باشد اما در خصوص دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف چنین حسی ندارم. بهتر است به شایعه‌ها اهمیت ندهیم. شایعه شده برخی افراد به دلایلی که معلوم نیست اصرار دارند دانشگاه‌های صنعتی وارد حوزه علوم انسانی نشوند. یا برخی احتمال می‌دهند «مباحث ارزشی» مطرح باشد. من در خصوص درستی یا نادرستی این شایعه‌ها اطلاعی ندارم اما حرف من این است که وظیفه دانشگاه‌ها در این خصوص چیست؟ دانشگاه بر اساس ضوابط وزارت علوم جذب نیرو می‌کند بنابراین چنین بحث‌هایی فرعی و کم‌اهمیت است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها