شناسه خبر : 13850 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اعتراض فرشاد مومنی به توقف پذیرش دانشجو در دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف

دولت خاطره‌ای بد از خود به جا نگذارد

فرشاد مومنی در جریان‌شناسی اقتصادی یکی از چهره‌های شاخص نهادگرایی در اقتصاد ایران است حال آنکه گفته می‌شود جریان حاضر در دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف سمت و سویی دیگر در جریان‌های اقتصادی را دنبال می‌کند.

فرشاد مومنی در جریان‌شناسی اقتصادی یکی از چهره‌های شاخص نهادگرایی در اقتصاد ایران است حال آنکه گفته می‌شود جریان حاضر در دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف سمت و سویی دیگر در جریان‌های اقتصادی را دنبال می‌کند. با وجود تفاوت نگاه، مومنی منصفانه به انتقاد از حذف دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف پرداخته تا نشان دهد در مباحث علمی حب و بغض شخصی جایی ندارد. مومنی با استناد به الگوی دینی و علمی ایجاد محدودیت برایدانشکده مدیریت و اقتصاد شریف را غیر‌اخلاقی و ضد‌توسعه‌ای می‌داند. حمایت از گروه‌های رقیب در جریان اقتصادی می‌تواند برای روزنامه‌نگاران و برخی اقتصاد‌خوانده‌ها علامتی برای تغییر روش باشد. روشی که به‌جای همگرایی و نزدیک کردن جریان‌های اقتصادی و نخبه کشور اصرار بر واگرایی و نادیده گرفتن طرف مقابل دارد. مومنی به صراحت تاکید دارد در مسیر توسعه علمی تمامی جریان‌های اقتصادی در موسسات علمی و آموزشی به هم نیاز دارند. جمله‌ای که اگر طرفداران فکری دو طرف بر آن تفاهم کنند شاید رویای اجماع حداقلی نخبگان اقتصادی بر روی برخی مفاهیم کلیدی را محقق کند.

  دانشکده‌های اقتصاد مدتی با حاشیه‌های زیادی همراه بوده، پس از اتفاق‌های دانشکده اقتصاد علامه، خبرهایی در خصوص دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف شنیده می‌شود. ظاهراً ظرفیت‌های پذیرش این دانشکده صفر شده است. اگر قرار باشد از زاویه مباحث توسعه‌ای این اقدام آسیب‌شناسی شود این تصمیم تا چه حد با اصول اساسی حاکم بر جامعه همخوانی دارد؟
بحث خودم را با ذکر خیری از امام‌خمینی رحمه‌الله علیه آغاز می‌کنم ایشان فرمودند: «ما در مقیاس جهان آرزو می‌کنیم شاهد روزی باشیم که قلم‌ها جایگزین مسلسل‌ها بشوند.» فکر می‌کنم این تعبیر بسیار زیبا و گویاست و به شکلی منعکس‌کننده مشی پیامبرگونه سلوک مسلمانی است. این توصیف را از آن جهت به کار بردم که اگر یک تفسیر درست و صحیح از آن شود روشن‌کننده مسیر برای ادامه‌دهندگان راه ایشان خواهد بود. امام خمینی (ره) با استناد و اتکا به نص قرآن‌ کریم و نیز سیره پیامبر اسلام، بر این مساله تاکید می‌کنند که دین خدا با منطق و استدلال و اخلاق می‌تواند پیش رود به همین دلیل هم هست که معمولاً مشی پیامبر را مشی اعتلا‌بخش معرفی می‌کنند. امام خمینی (ره) به واسطه آنکه پرورش‌یافته چنین مکتبی بودند ترویج‌کننده این نگرش شدند. اگر به تاریخ مراجعه کنید اسناد بسیار زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد پیامبر مکرم اسلام حتی زمانی که با کفار روبه‌رو می‌شدند قصدشان تخریب شخصیت آنها نبود. بلکه قصد ایشان ارتقای آگاهی آنها با هدف بالندگی، رشد و شکوفا کردن فطرت آنها بود. پیامبر اکرم به دنبال تعالی افراد جامعه خود بود. بنابراین پیروان مکتب ایشان نیز باید چنین نگرش و الگویی را پیش روی خود قرار دهند اگر می‌خواهند پیرو راستین برای برگزیده خداوند باشند. در این چارچوب در پاسخ به سوال شما برای اتفاق رخ‌داده می‌توان هم از منظر دینی بحث کرد و هم از منظر علم به نقد تصمیم اتخاذ‌شده پرداخت.
آنچه ما از ادب دینی می‌فهمیم، نگرشی در راستای سلوک و منش پیامبر اکرم است که به جای حذف و تخریب به دنبال شکوفایی و تعالی بود. ادب علمی هم در چنین چارچوبی تعریف می‌شود. در ادب علمی هم گفته می‌شود که به صرف نپسندیدن چهره یا دیدگاه کسی، اعتبار علمی گفته‌های او مخدوش نمی‌شود. متاسفانه در هشت‌ساله اخیر، ما با یک رویه‌هایی روبه‌رو شدیم که با روح دین و علم به هیچ وجه سازگار نیست. مثلاً وقتی با دیدگاه‌های یک استاد یا عضو هیات علمی یک دانشگاه، احساس قرابت نمی‌کنند یا از آن ناحیه احساس خطر می‌کنند یا آن را مخالف ادعاهای خود می‌یابند به شیوه‌های گوناگون استاد را حذف می‌کنند. متاسفانه در دور جدید کار از حذف استاد و اعضای هیات علمی گذشته و برگ جدیدی رو شده است.

منظورتان از برگ جدید چیست؟
این بار برگ جدید رو شده فقط دامن منتخبی از اعضای هیات علمی را نگرفته. مثلاً اگر یکی از استادان دانشگاهی سخنی بر زبان رانده که مورد رضایت برخی دولتمردان قرار نگرفته، مشاهده می‌شود که کل یک مجموعه علمی را حذف می‌کنند.
  اما آقای دکتر این جریان ریشه در قبل دارد.
بحث من هم اتفاقاً ناظر به اتفاقات گذشته است. اشاره کردم در هشت سال گذشته رویکرد تخریبی در قبال برخی افراد و نهادها اتخاذ شده که بعضاً ممکن است برای توجیه آن گاه به ادله و شواهد قابل اعتنایی هم استناد کنند، اما به جای اینکه رویه اصلاح‌کنندگی و اعتلا‌بخش را در دستور کار قرار دهند، به سمت تخریب، حذف و تحقیر رفته‌اند. برای نمونه این مشی یک بار در مورد سازمان برنامه و بودجه امتحان شد و چقدر باعث تاسف است که وقتی نتایج آن امتحان آشکار شد و مشخص شد که در نبود سازمان برنامه با همه انتقادها و اشکال‌های وارد بر آن صرف صدها میلیارد دلار و هزاران میلیارد تومان منابع کشور دستاورد خاصی به دنبال نداشت تفکر حذف دنبال می‌شود. اتفاقاً پس از حذف این سازمان در بسیاری از زمینه‌ها کشور به سمت روندهای نامناسب‌تری در مقایسه با گذشته سوق داده شد. وقتی چنین تجربه عیان و عبرت‌آموزی پیش روی جامعه است انسان انتظار دارد لااقل متولیان امور از تجربه‌ای که در دوره خودشان اتفاق افتاده استفاده کنند و دیگر به سمت رویه حذف، تخطئه، انکار و تحقیر پیش نروند. در آن زمان و حتی از سال‌ها قبل از آن ما دقیقاً جزو کسانی بودیم که از موضع کارشناسی انتقادهای بسیار جدی به برخی رویه‌ها و رویکردهای سازمان برنامه داشتیم. اما همه آن انتقادها با زبان کاملاً مشفقانه و با ادب علمی مطرح می‌شد. قصد و غرض هم این بود که سازمانی که کارکردهای مثبت دارد، کارکردهای منفی درون آن نیز به حداقل برسد تا هدف مطلوب‌تری حاصل شود. هدف انتقادها این بود که سازمان برنامه بتواند خود را ارتقا ببخشد تا منشاء رشد و ارتقا و بالندگی بیشتر کشور شود. اما در مقابل چه اتفاقی افتاد؟ عده‌ای آمدند و با استناد به بعضی از انتقادهای واردی که به سازمان برنامه مطرح می‌شد، بهره‌برداری مد نظر خود را انجام دادند. آنها این انتقادها را بهانه‌ای برای حذف سازمان برنامه قرار دادند. این رفتار جای دریغ و تاسف داشت و همان موقع هم مشفقان و ناصحان تذکر دادند که نظام ملی از چنین اقدامی به شدت صدمه خواهد دید و هزینه‌های سنگین متحمل خواهد شد. که متاسفانه دیدند و دیدیم که شد.

شما معتقدید حذف دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف در ادامه همان رویکرد حذف نهاد برنامه دنبال می‌شود؟
در این خصوص بحث من ناظر به ادله و استدلال‌های آقایان است. سوالی که مطرح است این است که اگر در حال حاضر ادله و شواهد و مبانی قانونی قابل اعتنایی هم وجود داشته باشد چرا این مبانی موجود، امروز مورد استفاده قرار می‌گیرد و چرا در گذشته آقایان به اینها استناد نمی‌کردند و به چنین رویه‌هایی هم متوسل نمی‌شدند. بحث بر سر این است که اگر واقعاً مساله جدیدی پیش نیامده و این مبانی در گذشته هم وجود داشته، چرا در گذشته از آن استفاده نشده؛ بنابراین کسانی که این وقفه را متحمل شدند باید بیایند و پاسخگو باشند. اگر هم ماجرا این است که به صرف یک اظهارنظر کارشناسی قرار است یک سیستم را حذف کنیم، ما با اطمینان می‌توانیم بگوییم این یکی از مخرب‌ترین رویه‌هایی است که در ساحت علم می‌شود تصور کرد. این بسیار مایه تاسف است. به اعتقاد من اقدامی که در حال شکل‌گیری است علاوه بر آنکه ضد‌علم و توسعه است غیر‌اخلاقی نیز هست. من صمیمانه می‌گویم که نسبت به برخی دیدگاه‌هایی که در آن دانشکده عرضه می‌شد، موضع‌گیری انتقادی روش‌شناختی جدی دارم اما وجود دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف را برای رشد خود و حتی دیگر نهادهای دانشگاهی موثر و مفید می‌دانم، چون معتقدم وقتی بنای بحث‌های نظری ما این است که انسان‌ها با نقص اطلاعات رو‌به‌رو هستند و همین اطلاعات ناقص توزیع نامتقارن نیز دارد بنابراین باید امکان مجال و بروز برای تمامی اندیشه‌ها باشد. جامعه علمی از طریق بسط گفت‌وگو در یک فضای مفاهمه می‌تواند برای همگان مایه ارتقا شود. در ساحت علم حرف آخر نداریم، بنابراین هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که همه واقعیت را او در اختیار دارد. همان قدر که جریان فکری مستقر در این دانشکده به برخوردهای انتقادی و مشفقانه ما نیاز دارند ما هم به آنها نیاز داریم. اساساً بالندگی علم به بسط نظریه‌های رقیب وابسته است و از این نظر من صمیمانه می‌خواهم بگویم تصمیم‌گیران مرتبط با حذف دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف با چنین اقداماتی به گسترش، ثمربخشی و کارآمدی علم در حوزه اقتصاد دارند ضربه وارد می‌کنند. در کشوری که یکی از مسائل اصلی و حاد آن اقتصاد است اگر نهادهای خلق اندیشه لطمه ببیند شرایط مناسب برای حل چالش‌ها از بین می‌رود. من صمیمانه از نهادهای نظارتی تقاضا دارم که آنها بیایند مداخله کنند و اجازه ندهند این رویه‌های تخریبی تا این درجه در ساحت علم گسترش پیدا کند.

آقای دکتر چنین برخوردهایی چه پیامدهایی می‌تواند برای جامعه و فضای نخبگان داشته باشد؟
من یک بار به مناسبتی، خطاب به آن دسته از مسوولان کشور که اختلال‌های جدی در نظام آمار و اطلاعات کشور ایجاد کرده بودند، صمیمانه تذکر داده بودم که مساله فقط این نیست که با این کار ذهن نظام تصمیم‌گیری از واقعیت‌ها دور می‌شود، آن چیزی که مخرب‌تر است و آثار بین‌نسلی می‌تواند بگذارد این است که تمام سرمایه‌گذاری‌هایی را که نظام ملی در زمینه تربیت کارشناس کرده از کار می‌افتد. وقتی که نظام آمار و اطلاعات دچار اختلالات و خدشه شود، کسانی که بر اساس این آمار و اطلاعات به یافته‌هایی دست پیدا می‌کنند، طبیعتاً یافته‌های آنها هم مخدوش می‌شود و اعتبار علم هم در جامعه کاهش پیدا می‌کند؛ ضمن اینکه تمام این سرمایه‌گذاری‌هایی هم که شده بلااثر می‌شود. در این زمینه هم چیزی که می‌توانم بگویم از منظر ملاحظات توسعه ملی این است که وقتی یک مجموعه‌ای وجود دارد که یک دیدگاه مشخصی را نمایندگی می‌کند و تربیت دانشجو و عالم می‌کند در این زمینه، وجود آنها برای کل کشور و به ویژه دیدگاه‌های رقیب‌شان هم مغتنم است، کما اینکه اگر آنها هم این خرد و انصاف را داشته باشند، قبول دارند وجود رقبای فکری برای رشد و بالندگی آنها نیز مفید و مغتنم است؛ بنابراین این طرز برخوردها بیشترین ضربه را به بالندگی علم در کشور ما می‌زند. نکته دیگر که باید در پیامد این برخوردها با کمال تاسف بگویم سلب انگیزه نقد و تعامل از جامعه علمی است. وقتی رویه‌ها تحریک‌آمیز و حذفی شود و در برابر نقدهای کارشناسی موضع‌گیری تخریبی و حذفی اتخاذ شود، فضا بسته‌تر می‌شود. با بسته ‌شدن فضا فقط عیب‌ها پنهان می‌ماند و آشکار شدن واقعیت‌ها شاید کمی به تاخیر افتد. به بیان دیگر در اصل ماجرا تغییر رخ نمی‌دهد بلکه ممکن است درد زمانی بروز کند که درمان آن پر‌هزینه‌تر شود.

شما فکر می‌کنید در روزهای پایانی دولت می‌توان امیدوار بود که این ماجرا ختم به خیر شود؟
من امیدوارم در این تصمیم تجدید نظر شود زیرا اگر چنین اتفاقی رخ ندهد به یقین موجب خواهد شد که این دولت یکی از بدترین خاطره‌های قابل تصور از خود را نزد دانشگاهیان، اصحاب خرد و اندیشه به جا بگذارد. باید صمیمانه امیدوار بود که نهادهای نظارتی مداخله کنند و اجازه ندهند که ساحت علم در ایران بیش از این بازیچه اغراض و منافع و دیدگاه‌های سیاست‌زده زودگذر شود.
مشفقانه و ناصحانه به متولیان امر می‌گویم دوره مسوولیت و تصمیم‌گیری زود‌گذر است، این مسندها و سمت‌ها موقتی است اما آن چیزی که باقی می‌ماند نهاد علم، اخلاق و صداقت است. تصمیم‌هایی اتخاذ نشود که بعدها موجب قضاوت منفی تاریخ و اصحاب علم باشد. به سهم خودم با دوستانی که به اعتبار این شوک احساس عدم امنیت شغلی و آینده تحصیلی می‌کنند، همدردی می‌کنم، امیدوارم قبل از اینکه چنین هزینه جدیدی به کشور تحمیل شود، ناصحان و مشفقانی که قدرت تاثیرگذاری دارند، جلوی چنین اقداماتی را بگیرند. نظام ملی بیش از این ظرفیت تخریب نهادها را ندارد، حیف است که با دست خود به نهادهایی که ساخته دست خودمان است آسیب برسانیم. به جای رویکرد تخریب تلاش کنیم اگر جایی ضعفی دارد اصلاح شود. تجربه‌های تکرار‌شده گذشته نشان می‌داد با تخریب نهادها وضعیت بهبود نخواهد یافت. تصور من این است کسانی که با روح علم، اخلاق و توسعه آشنایی کافی ندارند، قدرت تحمل ناچیزی هم دارند. اگر چنین حالتی وجود داشته باشد افراد به سمت نوعی خودمطلق‌انگاری‌های غیرعادی می‌روند و وقتی که چنین اتفاقی می‌افتد آن وقت مشاهده می‌کنید که به طور مشترک و کاملاً شبیه به هم، نهاد علم، نهاد قانون و نهاد برنامه مورد تعرض قرار می‌گیرد، چون همه این نهادها تلاش می‌کنند که مسائل جامعه را از ذائقه‌ها و ناامنی‌ها و بی‌ضابطگی‌های شخصی خارج کنند و از طریق پیش‌بینی‌پذیر کردن امور، بسترهای لازم را برای حرکت به سمت توسعه فراهم کنند. به نظر من مهم‌ترین چیزی که در این زمینه می‌شود گفت این است که کسانی که با علم و قانون و برنامه مشکل دارند، درک صحیحی از توسعه ندارند و این بهایی است که جامعه از این زاویه دارد می‌پردازد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها